
کتاب سم
معرفی کتاب سم
کتاب سم با عنوان اصلی Sam نوشتهٔ آلگرا گودمن، ترجمهٔ مژده لاریجانی و ویراستهٔ «مهدی سجودی مقدم» است. انتشارات مهراندیش این کتاب را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۲۰ آمریکا قرار گرفته، یک رمان در باب دخترکی است که بزرگ میشود. نویسنده لایههایی از عمق، حساسیت و لطافت فوقالعاده را احضار کرده است. چه اتفاقی برای حس شادی و تعلق یک کودک، برای باور او به خودش میافتد وقتی بزرگ میشود؟ پاسخ قلبتان را خواهد شکست، اما شما را سرشار از امید نیز خواهد کرد. نسخهٔ الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب سم اثر آلگرا گودمن
کتاب «سم» که نخستینبار در سال ۲۰۲۳ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، رمانی پیرامون نوجوانی در دورهٔ بلوغ است. داستان، زندگی دختری به نام «سم» را در بورلیِ ماساچوست دنبال میکند. پدر سم یک شعبدهباز است که دائماً برای اجرا سفر میکند و مادرش آرایشگر است. با بزرگشدن سم، او بهطور فزایندهای به ورزش صخرهنوردی علاقهمند میشود؛ بالارفتن از درختان، ساختمانها و صخرهها. گفته شده سادگی این رمان است که آن را بسیار قدرتمند میکند. این رمان قلبتان را خواهد شکست، اما شما را سرشار از امید نیز خواهد کرد. چه اتفاقی برای شوق و شگفتی یک دختر میافتد وقتی او به یک زن تبدیل میشود؟ این تصویر فراموشنشدنی از دوران بلوغ، تأملی قدرتمند بر طبقهٔ اجتماعی، اعتیاد، والدگری، حسرت و جاهطلبی ارائه میدهد. مترجم معتقد است «سَم» تصویری کامل از دختری است که همیشه در حسرت داشتن خانوادهای آرام بوده، اما هرگز به رؤیایش نرسیده و بار این غم را تا همیشه بر دوش داشته است.
خلاصه داستان سم
«سم» دختری هفتساله است که در ماساچوستِ آمریکا زندگی میکند. او پدرش را میپرستد؛ اگرچه پدرش زیاد کنارش نیست. مادر سم برای تأمین مخارج زندگی تقلا میکند. او هرگز یادآوری نمیکند که اگر سم سخت درس بخواند و مسئولیتپذیر باشد، بزرگسالیِ آسانتر، امنتر و راحتتری خواهد داشت. راحتی و امنیت برای سم اهمیت چندانی ندارد. او در مدرسه جایی پیدا نمیکند؛ جایی که دختران دیگر شلوار جین آبی مناسب میپوشند و قوانین را زیر سؤال نمیبرند. او به جین یا قوانین اهمیت نمیدهد. تنها چیزی که میخواهد بالارفتن است؛ آویزانشدن از بلندترین شاخههای بلندترین درختان و بالارفتن از کنار یک ساختمان. سم در این مکانها است که احساس آزادی میکند. همانطور که سم به نوجوانی میرسد، شروع به تردید در خود میکند. او در عین اینکه میخواهد ناپدید شود، آرزو دارد دیده شود. وقتی مربی صخرهنوردیاش به او علاقهمند میشود، توجه او پیچیدهتر از آن چیزی است که سم انتظارش را داشته است. او از رفتار نامنظم پدرش رنجیده است، اما پس از درگذشت پدر سوگواری میکند. سم در برابر تلاشهای مادرش برای برنامهریزی آیندهاش مقاومت میکند. پایان چه خواهد بود؟ بخوانید تا بدانید.
چرا باید کتاب سم را بخوانیم؟
مطالعهٔ این رمان شما را با دختری که از کودکی به نوجوانی و از نوجوانی به بزرگسالی میرود، همراه میکند. این اثر در باب بلوغ، رشد فردی و پیچیدگیهای روابط خانوادگی سخن گفته است.
کتاب سم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ آمریکا و قالب رمان دربارهٔ دختری به نام «سم» که دارد بزرگ میشود، پیشنهاد میکنیم.
درباره آلگرا گودمن
«آلگرا گودمن» (Allegra Goodman) زادهٔ سال ۱۹۶۷ میلادی و نویسندهٔ رمان «سم» (Sam) است. این نویسنده برای نگارش برخی از کتابهایش نامزد جوایز ادبی شده است. او اولین رمان خود را در هفتسالگی نوشت.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب «سم» توسط «جنا بوش هاگر» (Jenna Bush Hager)، مجری برنامهٔ معروف تلویزیونی تودی بهعنوان یکی از انتخابهای باشگاه کتابخوانی برنامهٔ «تودی» (Today Show Book Club Pick) معرفی شد. این کتاب انتخاب سردبیران نیویورک تایمز (New York Times Editors’ Choice) نیز بوده است. انتخابشدن بهعنوان «بهترین کتاب سال» از دیدگاه ووگ (Vogue) و ریل سیمپل (Real Simple) و قرارگرفتن در فهرست بهترین کتابهای سالِ این دو مجله از دیگر افتخارات این رمان آمریکایی بوده است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- «مری پولز» در «نقد کتاب نیویورک تایمز» (The New York Times Book Review) از این کتاب ستایش و آن را با فیلم «بچگی» (Boyhood) اثر «ریچارد لینکلیتر» (محصول ۲۰۱۴) مقایسه کرده است.
- کرکاس ریویوز (Kirkus Reviews) این کتاب را بهدلیل عدم بررسی پیامدهای تجربهٔ جنسی شخصیت اصلی آن، «سم» مورد انتقاد قرار داده است.
- «جان پودهورِتز» از «کامنتری مگزین» (Commentary Magazine) این کتاب را بهدلیل تصویرسازی واقعگرایانه از یک شخصیت کودک قهرمان ستایش کرده است.
بخشی از کتاب سم
«سم پساز آن دیگر جاستین را نمیبیند.
مادرش میگوید: «تو دیگه به رِد راکز نمیری.»
سم میگوید: «نه.»
کورتْنی میگوید: «تو صفروصدی هستی.» و این حرف حقیقت دارد. سم ترم را با نمره A- در آمار و A در سایر کلاسهایش به پایان میبرد. در درس حسابداری، ویچی پساز امتحان، ایمیلی برایش ارسال میکند. تبریک میگویم، سم. تو امتیاز ۹۴.۷ درصد رو گرفتی که بالاترین نمره بود. درس دادن به تو باعث افتخار بود.
دکتر مارتین حتی پیشاز آنکه امتحانِ پایانی را بدهد برایش آرزوی موفقیت میکند. در آخرین روز کلاس' سم را در حال بیرون رفتن میبیند و میگوید: «هی، سم.»
سم با اضطراب در چارچوب در میایستد و او میگوید: «فقط خواستم بگم امیدوارم ترم بعد زمینشناسیِ ۱۰۲ رو برداری. این درس درواقع دربارهٔ تاریخچهٔ زمینه.»
تاریخچهٔ تمام زمین. چطور ممکن است کسی به چنین چیزی نه بگوید؟ اما سم میگوید: «فکر نکنم جایی برای یه درس اختیاریِ دیگه داشته باشم.»
مارتین میگوید: «رشتهت چیه؟»
«حسابداری.»
برای یکلحظه مردد به نظر میرسد، یا شاید ناامید. شاید هم نه. فقط میگوید: «متوجه شدم.»
«اما کاش میتونستم.»
کنار هم آنجا ایستادهاند و بقیه همه رفتهاند. به نظر میرسد که تمام ساختمان در حال ساکت شدن است و وقتی او حرف میزند، سم متوجه نقاط سبز کوچکِ روی پیراهنش میشود. او آنها را بهصورت مستقل میبیند. همهچیز در آن لحظه بسیار واضح و روشن است، وقتی دکتر مارتین میگوید: «فقط بهش فکر کن، اگه زمان داری. من کوچکتر از اونم که تو رو واسه زمینشناسی بدزدم ـ اما باید این رو بگم که تو استعدادش رو داری.»
این کلماتی است که او مدام میشنود، وقتی در حال رانندگی در ماشینش و در کافه و در کتابخانه است. او سعی کرده بود زمینشناسی را کنار بگذارد ـ اما حالا مدام به این جمله فکر میکند «باید بگم تو استعدادش رو داری.» این کلمات مدام در ذهن خودش طنینانداز میشوند، چون مگر کسی هست که آنها را به او بگوید؟ مادرش نه. نه درست زمانی که او در حال گرفتن مدرکش است.»
حجم
۳۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه
حجم
۳۳۵٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۳۵۲ صفحه