کتاب شیخ ابوالحسن خرقانی
معرفی کتاب شیخ ابوالحسن خرقانی
کتاب شیخ ابوالحسن خرقانی نوشتهٔ کریستیین تورتل و ترجمهٔ عبدالمحمد روح بخشان است و نشر مرکز آن را منتشر کرده است. این کتاب حاوی زندگی، احوال و اقوال شیخ ابوالحسن خرقانی است.
درباره کتاب شیخ ابوالحسن خرقانی
خرقانی عارف نامدار ایرانی که در سال ۴۲۵ هجری در هفتاد و سه سالگی درگذشت، از شخصیتهایی است که تأثیر عمیق و پردامنه در عرفان، ادب، اخلاق و به طور کلی، تاریخ اجـتمـاعی ایـران گذاشته اسـت. شخصیتـی خـودسـاختـه و چندبُعدی که زندگیاش تا واپسین دم با کار و کوشش کشاورزی و دامپروری همراه بود و گرچه سواد نداشت سخنانش دهان به دهان گشت و سینه به سینه نقل شد و تا روزگار ما رسید و در مـرزهـای ایـران نـیز محصـور نمـاند. نویسندهٔ کـتـاب، کریستیین تورتل که از پژوهندگان صـاحبنظر در عـرفـان اسـلامی و ایـرانی اسـت، بر پایهٔ آگاهیهایی که در تذکرهها و منابع گوناگون دربارهٔ خرقانی یافت میشود، به بررسی اندیشهها و اقوال او و روابطش با اسلاف، معاصران و اخلاف پرداخته و ما را با روحیه و منش و اندیشه و اخلاق استثنایی و ممتاز او که سبب شهرتی گسترده و ماندگار شد آشنا میکند.
خواندن کتاب شیخ ابوالحسن خرقانی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به پژوهشگران حوزهٔ عرفان ایرانیاسلامی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب شیخ ابوالحسن خرقانی
«ابوالحسن خرقانی، همچون نيای معنوی خود بايزيد بسطامی، با بیاعتدالی و ناخويشتنداری در گفتار مشخص و متمايز است.
البته ناقلانِ سخنِ بايزيد معلوم هستند اما نام راويان گفتار خرقانی، جز در چند مورد، ذكر نشده است و اين چند مورد در نامه دانشوران (بخش پيوستها، مبحث "منابع") و نسخه خطی مراد ملای استانبول ضبط افتادهاند.
غالب اين گفتهها سخنانی بُهتآور هستند كه در آنها فروتنیِ ناشی از انحلالِ من در ناهستیِ شخصی با شرف و افتخار ناشی از رستاخيز در هستیِ پاك تصادم میكند. انسان، يعنی شاهد اين رويداد، كه بر خلاف دلخواهش از اقامت در الوهيت طرد گشته و به خود ــ و ديگران ــ واگذاشته شده است، به كمك زبانی كه خارج از قواعد و اصول است، تجربه خود را باز میگويد. اين زبان خارج از قواعد و اصول است، زيرا كه واقعيتی را بيان میكند كه اين واقعيت از همه آن قواعد و اصول فراتر میرود.
صرفنظر از آه، كه بيانگر ناتوانی و سكوت و دل از دستدادگی است، هيچ ساختار بيانی كه قادر به پذيرفتن چنين گفتاری باشد وجود ندارد مگر شطح (در معنایِ جمع دو چيز نقيض يا خرقِ اِجماع). پس اگر تناقض مشخصه اصلی يك بازی لفظی بشود جای هيچ شگفتی نخواهد بود، بويژه كه اين بازی لفظی در فضايی تحقق يابد كه در آن طبيعت انسانی و طبيعت اُلوهی به هم پيوند میخورند و روی هم جای میگيرند. تباين حيرتآور ميان غرور و فروتنی (شرمساری)، مثلاً وقتی میگويد كه: "در روز مردم به روزه، و به شب در نماز بُوَد به اُميد آن كه به منزل رسد؛ و منزل خودْ من بودم"، يا "عُمرْ من، را يك سجده است"، يك مفهوم متضاد كمال را بيان میكند، مفهومی كه آدمی علاقهمند میشود كه آن را با مفهوم جامع و مانع الوهيت موازی قرار دهد. خرقانی میگويد: "از هرچه دونِ حق است زاهد گرديدم آنوقت خويشتن را ديدم... در وحدانيت طواف كردم... نوری ديدم كه سرایِ حق در ميان بود. چون به سرای حق رسيدم زان من هيچ نمانده بود." يا "خلق مرا نتوانند نكوهيدن و ستودن كه به هر زبان كه از من عبارت كنند من به خلاف آنم".
انتقال و تبدّلِ معنای خالصِ واقعيتها، آدمی را ابتدا مُتحير و سرگردان میكند و او را وامیدارد تا، همچون عضو متجسد ناشده، در بيرون از خود و بیخود سخن گويد؛ اما گاه ثباتی روشن نگر به او میدهد كه در آن از نعمت فصاحت برخوردار میشود. همين كه اين فصاحت شدت و حرارت خود را از دست داد به نوعی بحرانِ خاموش جان میدهد و با به كارگيریِ سَبكی فارغ از هر گونه قدرتِ نگاهداریِ بيانِ هيجانِ تندِ مرتبط با غرقه شدن در معرفت، تا سطحِ موضوع خود بالا میرود. اين سبك قاطع و بیچون و چرا و در عين حال عاری از عفت و مايه رسوايی است. اما با همين فصاحتِ استادانه و مهار شده متعلق به كسی كه به خود بازآمده، هست كه ابوالحسن خرقانی سخن میگويد و نه با فصاحتِ ناشی از جذبه و تصرف كه اهل خلسه مجذوب را مشخص مینمايد.»
حجم
۲۳۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه
حجم
۲۳۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۲۹۵ صفحه