دانلود و خرید کتاب صوتی ناتوان (کتاب اول مجموعه ناتوان)

کتاب ناتوان (کتاب اول مجموعه ناتوان) نوشته‌ی لورن رابرتس با ترجمه‌ی پگاه فرهنگ‌مهر و گویندگی سحر بیرانوند، خشایار فیروزی و نیما منصوریان توسط نشر داهی منتشر شده است. این کتاب صوتی شنونده را به دنیایی پر از تبعیض، قدرت‌های ماورایی و مبارزه برای بقا می‌برد؛ جایی که مرز میان برگزیدگان و آدم‌های معمولی با خشونت و سرنوشت تلخ ترسیم شده است. داستان حول محور شخصیت‌هایی می‌چرخد که هرکدام با گذشته‌ای پر از زخم و آرزوهای سرکوب‌شده، در تلاش‌اند جایگاه خود را در جامعه‌ای بی‌رحم پیدا کنند. روایت کتاب با زبانی پرکشش و فضاسازی دقیق، شنونده را به قلب زاغه‌ها، قصرها و میدان‌های نبرد می‌برد و تصویری زنده از زندگی در سایه‌ی قدرت و ترس ارائه می‌دهد. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب ناتوان (کتاب اول مجموعه ناتوان)

کتاب ناتوان نوشته‌ی لورن رابرتس، داستانی است در دنیایی که پس از شیوع یک بیماری مرگبار، جامعه به دو دسته‌ی برگزیدگان با قدرت‌های ماورایی و آدم‌های معمولی تقسیم شده است. این کتاب با تمرکز بر شخصیت‌های پِیدین، آدِنا و کای، تصویری از زندگی در سایه‌ی تبعیض، فقر و خشونت را ترسیم کرده است. روایت با زاویه‌دیدهای مختلف، هم‌زمان زندگی در زاغه‌ها و قصر سلطنتی را به تصویر می‌کشد و تضاد میان قدرت و ضعف، امید و ناامیدی را به‌خوبی نشان می‌دهد. ساختار کتاب بر پایه‌ی فصل‌هایی است که هرکدام از نگاه یکی از شخصیت‌ها روایت می‌شود و به‌تدریج لایه‌های بیشتری از دنیای داستان و قوانین بی‌رحمانه‌ی آن را آشکار می‌کند. شنونده با هر فصل، بیشتر با گذشته، انگیزه‌ها و رازهای شخصیت‌ها آشنا می‌شود و در دل ماجراهایی قرار می‌گیرد که سرنوشت افراد را به هم گره می‌زند. کتاب ناتوان با فضاسازی قوی و شخصیت‌پردازی دقیق، شنونده را به دنیایی می‌برد که در آن بقا، شجاعت و هویت معنایی تازه پیدا می‌کند.

خلاصه کتاب ناتوان (کتاب اول مجموعه ناتوان)

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! در کتاب ناتوان، داستان با پِیدین، دختری زاغه‌نشین و دزد ماهر آغاز می‌شود که برای زنده‌ماندن در دنیایی پر از تبعیض و خطر، به مهارت و زیرکی خود تکیه کرده است. او همراه با دوستش آدِنا، هر روز با فقر، گرسنگی و تهدید مأموران سلطنتی دست‌وپنجه نرم می‌کند. در سوی دیگر، کای، شاهزاده‌ای با قدرت نفوذ در نیروهای دیگران، در قصر سلطنتی زندگی می‌کند و برای آزمون‌های مرگبار و مأموریت‌های پادشاه آماده می‌شود. روایت کتاب با جابه‌جایی میان این دو جهان موازی، تضاد میان زندگی برگزیدگان و آدم‌های معمولی را برجسته می‌کند. پِیدین در تلاش است رازهایی را که پیرامون گذشته و هویت خودش وجود دارد کشف کند و هم‌زمان با خطرات جدیدی روبه‌رو می‌شود که نه‌تنها زندگی خودش، بلکه سرنوشت کل جامعه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد. در این میان، آزمون‌های پاکسازی و قوانین بی‌رحمانه‌ی پادشاه، شخصیت‌ها را به چالش می‌کشد و آن‌ها را وادار می‌کند برای بقا و حقیقت، دست به انتخاب‌های دشوار بزنند. کتاب با روایت پرتنش و شخصیت‌هایی چندلایه، شنونده را درگیر دنیایی می‌کند که در آن مرز میان قهرمان و قربانی به‌سادگی جابه‌جا می‌شود.

چرا باید کتاب ناتوان (کتاب اول مجموعه ناتوان) را بشنویم؟

کتاب ناتوان با فضاسازی منحصربه‌فرد و روایت چندصدایی، شنونده را به دنیایی می‌برد که در آن قدرت، تبعیض و بقا در هم تنیده شده‌اند. این کتاب صوتی نه‌تنها داستانی پرکشش و پرحادثه ارائه می‌دهد، بلکه دغدغه‌هایی مانند هویت، دوستی، شجاعت و مبارزه با سرنوشت را به‌تصویر می‌کشد. شخصیت‌های اصلی با ضعف‌ها و آرزوهای انسانی خود، امکان همذات‌پنداری را برای شنونده فراهم می‌کنند و روایت پرجزئیات، فضای زاغه‌ها و قصر را به‌شکلی ملموس و زنده به گوش می‌رساند. اگر علاقه‌مند به داستان‌هایی با دنیاسازی قوی، شخصیت‌پردازی عمیق و موضوعات اجتماعی هستید، این کتاب تجربه‌ای متفاوت و تأمل‌برانگیز خواهد بود.

شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

شنیدن این کتاب به علاقه‌مندان داستان‌های فانتزی تیره، نوجوانان و جوانانی که به روایت‌های چندلایه و شخصیت‌محور علاقه دارند، و کسانی که دغدغه‌هایی مانند تبعیض، هویت و مبارزه با سرنوشت را دنبال می‌کنند پیشنهاد می‌شود.

بخشی از کتاب ناتوان (کتاب اول مجموعه ناتوان)

«مایعی غلیظ و داغ روی بازویم سُر می‌خورد. خون. جالب است؛ به خاطر ندارم پیش‌از اینکه مشتم به صورتِ نگهبان اصابت کند، شمشیرش روی دستم فرود آمده باشد. به‌رغم سرعتی که در مبارزه داشت، ظاهراً نتوانست زودتر از مشتِ راست من که به فکش اصابت کرد جاخالی بدهد. دودهٔ بخاری بینی‌ام را می‌سوزاند و مجبور می‌شوم دستِ کثیفم را روی آن بگذارم تا جلوی عطسه‌ام را بگیرم. اگر این‌طوری گیر بیفتم واقعاً رقت‌انگیز خواهد بود. وقتی مطمئن می‌شوم بینی‌ام من را به آدم‌های کله‌گنده‌ای که در زیر محل اختفایِ من کمین کرده‌اند، لو نمی‌دهد، دستم را دوباره روی دیوار چرک‌مرده‌ای که درحال‌حاضر کمرم را به آن تکیه دادم می‌گذارم و پاهایم را مقابلم به دیوار تکیه می‌دهم. نفس عمیقی می‌کشم و بینی‌ام دوباره پر از دوده می‌شود. بعد به‌آرامی دوباره شروع به بالارفتن می‌کنم. حالا دیگر پاهایم نیز تقریباً به‌اندازهٔ بینی‌ام می‌سوزند. بااین‌حال بدنم را وادار می‌کنم همان‌طور که مانع از عطسه‌کردنم می‌شود، همچنان پیشروی کند. فکرش را نمی‌کردم امروز بعدازظهر را با بالارفتن از دودکش بگذرانم. کمبود فضا باعث شده خیس عرق بشوم. پیش‌از اینکه راهم را تا بالای دالانِ تنگ پیدا کنم، ترسم را فرومی‌دهم. بااشتیاق می‌خواهم از این دیوارهای چرک و پر از دوده خلاص شوم و شب پرستاره را ببینم.»