
کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم)
معرفی کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم)
کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم) نوشتهی لورن رابرتس و با ترجمهی پگاه فرهنگمهر، روایتی تازه از جهان پررمزوراز و شخصیتهای آشنای مجموعهی قدرتمند را پیش روی مخاطب قرار میدهد. این جلد که توسط نشر داهی منتشر شده، پلی میان جلدهای اصلی مجموعه است و بهنوعی داستانهای فرعی و زاویههای کمتر دیدهشدهی شخصیتها را روایت میکند. در این کتاب، ماجراهای آدنا و ماکوتو، دو شخصیت کلیدی، با نگاهی عمیقتر و انسانیتر دنبال میشود و خواننده را به قلب زاغههای ایلیا و آزمونهای نفسگیر دنیای قدرتمند میبرد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم)
کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم) با قلم لورن رابرتس، روایتی مکمل و میانپردهای از مجموعهی قدرتمند است که به زندگی و روابط شخصیتهایی میپردازد که در جلدهای اصلی کمتر فرصت دیدهشدن داشتهاند. این کتاب با تمرکز بر آدنا و ماکوتو، دو جوان با گذشتهای پر از زخم و آرزو، فضای زاغههای ایلیا را به تصویر میکشد؛ جایی که بقا، دوستی و انتخابهای دشوار، هر روز معنای تازهای پیدا میکند. روایت کتاب میان گذشته و حال در رفتوآمد است و با زاویهدیدهای متفاوت، لایههای پنهان شخصیتها را آشکار میکند. در این میان، آزمونهای مرگبار و قوانین بیرحمانهی سلطنت، سایهای سنگین بر سر همه انداخته است. لورن رابرتس با نگاهی جزئینگر و دیالوگهایی زنده، دنیایی ملموس و پرتنش خلق کرده که در آن، حتی یک نانقندی ساده میتواند سرنوشت شخصیتها را تغییر دهد.
خلاصه کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم)
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! در کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم)، داستان با تعقیب آدنا توسط یک مأمور سلطنتی آغاز میشود؛ دختری که برای زندهماندن در زاغههای ایلیا، ناچار به دزدی نانقندی شده است. این تعقیب و گریز، او را با پیدین آشنا میکند؛ دختری که مهارت دزدی دارد و بهسرعت با آدنا پیوند دوستی برقرار میکند. پنج سال بعد، آدنا همچنان با خاطرات گذشته و غیبت پیدین دستوپنجه نرم میکند و در تلاش است جای خالی او را با کار خیاطی و امید به بازگشتش پر کند. در سوی دیگر، ماکوتو، آهنگری منزوی و کمحرف، با گذشتهای تلخ و حسرتهای فروخورده، وارد زندگی آدنا میشود. ماکوتو مأموریتی دارد: باید به قصر نفوذ کند تا پیامی مهم را به هرا، یکی از شرکتکنندگان آزمونهای مرگبار سلطنتی، برساند. برای این کار، به کمک آدنا نیاز دارد تا یونیفرم مأمور سلطنتی برایش بدوزد. همکاری ناگزیر این دو، به تدریج به رابطهای پیچیده و صمیمی تبدیل میشود؛ رابطهای که میان شوخی، دلخوری و لحظات آسیبپذیر، شکل میگیرد. در طول داستان، آدنا و ماکوتو با چالشهای بیرونی و درونی روبهرو میشوند: از تهدیدهای خیابانی و تعقیب مأموران گرفته تا ترسهای شخصی، خاطرات تلخ و تلاش برای اعتماد دوباره. روایت کتاب، با دیالوگهای پرکشش و توصیفهای جزئی، دنیای زاغهها را زنده میکند و نشان میدهد که حتی در دل ناامیدی، دوستی و همدلی میتواند راهی برای بقا و امید باشد.
چرا باید کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم) را بخوانیم؟
کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم) با تمرکز بر روابط انسانی، دوستی و بقا در شرایط دشوار، تجربهای متفاوت از دنیای فانتزی ارائه میدهد. روایت چندلایه و شخصیتپردازی دقیق، به خواننده اجازه میدهد تا با دغدغهها، ترسها و امیدهای شخصیتها همذاتپنداری کند. دیالوگهای زنده و طنزهای ظریف، فضای سنگین داستان را تعدیل کرده و لحظاتی از گرما و صمیمیت را در دل تاریکی زاغهها مینشاند. این کتاب نهتنها برای طرفداران مجموعهی قدرتمند، بلکه برای علاقهمندان به داستانهایی با محوریت رشد شخصیت، دوستی و عبور از بحرانها، جذابیت دارد. همچنین، روایت از زاویهدیدهای متفاوت، امکان شناخت عمیقتر شخصیتها و انگیزههایشان را فراهم میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به علاقهمندان داستانهای فانتزی، نوجوانان و جوانانی که به روایتهای شخصیتمحور و روابط انسانی علاقه دارند، پیشنهاد میشود. همچنین به کسانی که دغدغهی هویت، دوستی، بقا در شرایط سخت یا عبور از ترسها و خاطرات تلخ را دارند، این کتاب توصیه میشود.
بخشی از کتاب قدرتمند (جلد یک و نیم)
«گندهترین مردی که تا امروز به چشم دیدهام دارد من را تعقیب میکند. البته، شاید هم دارم کمی اغراق میکنم. مامان همیشه میگفت داشتن تخیلی تا این حد فعال، بهمانند یک نفرین است. اگر واقعاً شایستهٔ چنین عنوانی نباشد، دوست ندارم او را گُندهترین مردی که تا به امروز دیدهام بنامم. بنابراین جرئت میکنم و از روی شانه نیمنگاهی به او میاندازم. مامان گفت بزرگتر که بشوم چکمهها بالاخره اندازهٔ پایم خواهند شد. هنوز منتظر آن روز هستم. نه، او واقعاً غولپیکر است. نقاب سفیدرنگی بر چهره زده، اما نیمهٔ پایینی صورتش قابلرؤیت است. گونههایش سرخ شدهاند و هر نفسی که میگیرد، ابروهایش را در هم میکشد. وقتی دوباره بهسمت خیابان مقابلم میچرخم، یک تار از موهای ژولیدهام به صورتم شلاق میزند. بادی کمسابقه با شدت در کوچهٔ غنائم وزیدن میگیرد و چند تار از موهای مجعدم به داخل دهانم میروند. باد، مقصدی بسیار مهمتر دارد. دستم را بالا میآورم تا تارهای سرکش را از روی صورتم کنار بزنم، و آنجاست که به خاطر میآورم اصلاً چرا دارم از یک مأمور سلطنتی فرار میکنم. عسل از میان انگشتانم جاری میشود، و از نان قندیای که در مشتم میفشارم چکه میکند. نزدیک بود از اولین تلاش خود برای دزدی قسر دربروم، اما پایم به همان دکهای که قصد دزدی از آن را داشتم گیر کرد و سکندری خوردم. متأسفانه از آن پس اوضاع بدتر شد.»
حجم
۵۱۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۵۱۲٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
