دانلود و خرید کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو) آرتور کانن دویل ترجمه حشمت الله صباغی
تصویر جلد کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو)

کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو)

معرفی کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو)

کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو) نوشتهٔ آرتور کانن دویل با ترجمهٔ حشمت الله صباغی در انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر شده است.

درباره کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو)

این کتاب مجموعه‌ای از داستان‌های «معمار نوروود»، «سه دانشجو»، «سه‌چهارم گمشده»، «مرد خزنده»، «خون‌آشام ساسکس»، «سه گری‌دب» و «آخرین خدمت» است. کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو) مجموعه داستان‌هایی از پرونده‌های جذاب کارآگاه مشهور شرلوک هلمز است که علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی را به دنیای ماجراهای مشهورترین کارآگاه دنیا می‌برد.

شرلوک هولمز با هوش و توانایی‌اش در دیدن جزئیات خواننده را بار دیگر حیرت‌زده می‌کند. 

خواندن کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به داستان‌های جنایی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره آرتور کانن دویل

سر آرتور ایگناتیوس کانن دویل در سال ۱۸۵۹ در شهر ادینبورگ در اسکاتلند متولد شد. پدرش، چارلز آلتمتون دویل در انگلستان زاده شد. پدر و مادر دویل هر ۲ از نژاد کاتولیک ایرلندی بودند و در سال ۱۸۵۵ ازدواج کردند. در سال ۱۸۶۴، خانواده دویل به دلیل اعتیاد به الکل پراکنده شدند و کودکان به طور موقت در ادینبورگ ساکن شدند. در سال ۱۸۶۷ خانواده توانست دوباره جمع شود زندگی را از سر بگیرد. دویل پدر خود را در سال ۱۸۹۳ از دست داد.

سر آرتور نویسنده، پدیدآور و پزشک اسکاتلندی بود. او در ابتدا به حرفه پزشکی می‌پرداخت اما آوازه خود را مدیون خلق شخصیت شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی است. او ۴ رمان و بیش از ۵۰ داستان کوتاه از شرلوک هولمز نوشته است. به‌طورکلی داستان‌های شرلوک هولمز نقطه عطفی در ادبیات جنایی محسوب می‌شود.

او در زمان خود نویسنده‌ای پرکار بوده و علاوه‌بر داستان‌های شرلوک هولمز، اشعار، نمایشنامه‌ها و رمان‌های بسیار دیگری نوشته است. او همچنین از اعضای فراماسونری بود. دویل با کمک عموی ثروتمند خود در ۹سالگی به مدرسه فرستاده شد و در سال ۱۸۷۵ به دانشگاه Stonyhurst رفت. از سال ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۶ در مدرسه یسوایت استلا ماتینا در اتریش تحصیل کرد. او بعدها دین کاتولیک را رد کرد و به یک ندانم‌گرا تبدیل شد و پس از مدتی عارف شد.

دویل در ابتدای خلق اثر شرلوک هولمز با مشکل پیداکردن ناشر برای داستانش مواجه شد. در ابتدا خوانندگان زیادی حاضر نبودند که برای خواندن چنین داستانی پول خرج کنند، به همین دلیل او برای چاپ داستان اتود در قرمز لاکی مجبور شد به مجلاتی روی آورد که داستان‌های مختلف و کم‌فروش را در کاغذهای ارزان‌قیمت چاپ می‌کردند.

او در سال ۱۸۹۲، نامه‌ای به معلم سابق دانشگاهش جوزف بل نوشت و در آن گفت: «من شرلوک هولمز را مدیون شما هستم… و سعی کردم با استفاده از شخصیت و قدرت مشاهده و استنتاج شما یک انسان جدید بسازم». در فوریه ۱۸۹۰، او داستان «نشانه چهار» را نوشت. او داستان‌های کوتاه دیگری هم از شرلوک هولمز نوشته که در مجله استرند به چاپ رسیده است. نگرش ویژه دویل نسبت به شخصیت خلق کرده‌اش باعث بادوام‌شدن آن شخصیت شده بود. اما او در سال ۱۸۹۳ و در داستان «مشکل نهایی» شرلوک هولمز را توسط پروفسور جیمز موریارتی از بین برد. پس از آن ناشران زیادی درخواست دادند تا دویل دوباره شرلوک هولمز را زنده کند، ناشران حاضر بودند مبالغ بسیار زیادی را پرداخت کنند که این کار باعث شهرت بیشتر شرلوک هولمز شد.

دویل در سال ۱۹۰۳ و بعد از ۱۰ سال بالاخره شرلوک هولمز را زنده کرد. او از زبان شرلوک هولمز توضیح داد که فقط جیمز موریارتی از آبشار سقوط کرده و مرده است، اما ازآنجاکه هولمز دشمنان خطرناک دیگری مانند سرهنگ سباستین موران داشت، تصمیم گرفته بود خود را مرده نشان بدهد تا بتواند تمام همدستان موریارتی را دستگیر کند. پس از زنده‌شدن دوباره شرلوک هولمز، دویل در سال ۱۹۱۴ داستان «دره وحشت» را نوشت که با واکنش مثبت خوانندگان روبه‌رو شد. در نهایت هولمز در ۵۶ داستان کوتاه و ۴ رمان ظاهر شد.

آرتور کانن دویل در سال ۱۹۳۰ از دنیا رفت.

بخشی از کتاب خون آشام ساسکس (سه دانشجو)

«هولمز از سر مزاح شانه‌هایش را در نکوهش وضعیتی که حاکم شده بود بالا انداخت ــ وضعیتی که تا حد زیادی حاصل تلاش‌های خود او بود.

در زمان این گفتگو چند ماهی بود که هولمز به خانهٔ خیابان بیکر برگشته بود و من هم به درخواست او مطبم را فروخته بودم تا همخانهٔ او شوم. دکتر جوانی به نام ورنر مطب کوچکم را در کنزینگتون به بالاترین قیمتی که جرئت کردم پیشنهاد کنم بدون هیچ چک و چانه‌ای خرید ــ معامله‌ای که دلیلش سال‌ها بعد برایم روشن شد یعنی زمانی که دریافتم ورنر یکی از اقوام دور هولمز بوده و در واقع این دوست من بوده که پول مطب را در اختیار او گذاشته است.

همین ماه‌های همکاری ما هم به آن حدی که او گفته بود بدون ماجرا نبود. چون با نگاهی به یادداشت‌هایم می‌بینم که در این دوره ماجراهای مختلفی وجود داشته از جمله ماجرای اسناد رئیس‌جمهور اسبق، موریلو، و ماجرای تکان‌دهندهٔ کشتی بخار هلندی فریزلند، که نزدیک بود به بهای جان هر دو ما تمام شود. به هر حال، شخصیت مغرور و بی‌احساس او همواره از اینکه مردم از او تعریف و تمجید کنند بیزار بود و مرا هم با سخت‌ترین قول و قرارها مقید کرده بود که حتی یک کلمهٔ اضافی دربارهٔ خود او، روش‌ها یا موفقیت‌هایش بر زبان نیاورم، منعی که به همین منوال ادامه داشت تا اینکه سرانجام برای روایت داستان به ناچار کنار گذاشته شد.

آقای شرلوک هولمز بعد از اعتراض طنزآمیزی که به وضع موجود کرد روی صندلی‌اش لمیده بود و داشت روزنامهٔ صبح را با طمأنینه ورق می‌زد که صدای بلند زنگِ در توجه ما را به خود جلب کرد و بلافاصله بعد از آن صدای پرطنین کوبیدن در بلند شد گویی کسی با مشتش به در بیرونی می‌کوبد. وقتی در باز شد، هیاهوی بدو بدو بود که در راهرو پیچید و سپس صدای پاهایی که می‌کوبید و از پله‌ها بالا می‌آمد و لحظه‌ای بعد مرد جوان هراسان و سراسیمه‌ای با رنگ پریده و آشفته و لرزان به داخل اتاق هجوم آورد. اول به یکی از ما و سپس به دیگری نگاه کرد و با ملاحظهٔ نگاه خیرهٔ پرسان ما به خود آمد و متوجه شد که لازم است به خاطر رعایت نکردن تشریفات ورود عذرخواهی کند.

جوان فریاد زد:

ــ عذر می‌خواهم آقای هولمز نباید مرا سرزنش کنید. دارم دیوانه می‌شوم. آقای هولمز، من جان هکتور مک‌فارلن بیچاره هستم.

این جمله را طوری گفت که گویی صرفاً آوردن اسمش برای توضیح مراجعه و طرز ورودش کفایت می‌کند؛ اما از چهرهٔ آرام دوستم متوجه شدم برای او هم آن اسم معنایی بیش از آنچه به ذهن من آورد ندارد.»

zahra bijani
۱۴۰۱/۰۹/۱۰

عالیه ولی لطفا به ترتیب کلشو بزارینن

کاربر ۱۴۲۰۶۰۹
۱۴۰۳/۰۳/۱۰

مثل همیشه عالی👏👏👏

یک خوره کتاب :)
۱۴۰۳/۰۱/۰۷

من به شخصه کلا طرفدار شرلوک هولمز هستم و بیشتر کتاب هاش رو خوندم یا فیلمش رو دیدم. فوق العاده اس، فوق العاده. شخصیت شرلوک هولمز رو خیلی دوست دارم و حتما پیشنهاد می کنم داستان هاش رو بخونید، یا سری سریال

- بیشتر
سگْ زندگی خانوادگی را منعکس می‌کند. چه کسی سگی سرزنده را در خانواده‌ای افسرده و سگی افسرده را در خانواده‌ای شاد دیده است؟ مردم خشن سگ خشن و مردم خطرناک سگ خطرناک دارند.
Shaghayegh
تو هیچ وقت یاد نمی‌گیری که مهم‌ترین مسائل ممکن است به کوچک‌ترین چیزها بستگی داشته باشد.
Shaghayegh
انسان در ذهن خود نظریه‌های مشروطی می‌سازد و منتظر می‌ماند تا با گذشت زمان یا دانش کامل‌تر آنها را به سنگ محک بزند. این عادت بدی است، آقای فرگوسن؛ اما طبیعتِ آدمی ضعیف است.
Shaghayegh
واتسن، همیشه اول به دست‌ها نگاه کن، سپس به سرآستین، زانوی شلوار و چکمه‌ها.
آریا سلطانی نجف آبادی
جعل اسکناس حقیقتاً خطر بزرگی برای امنیت اجتماعی است.
آریا سلطانی نجف آبادی

حجم

۱۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

حجم

۱۶۷٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۲۰۴ صفحه

قیمت:
۵۲,۰۰۰
۲۶,۰۰۰
۵۰%
تومان