کتاب عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر
معرفی کتاب عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر
کتاب عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر نوشتۀ آرتور کانن دویل و ترجمۀ کریم امامی است. این کتاب را انتشارات شرکت کتاب هرمس منتشر کرده است.
درباره کتاب عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر
در داستان «آخرین مسئله» که در کتاب سیمای زرد، به چاپ رسیده شرلوک هولمز در جریان مبارزه تنبهتن خود با پروفسور موریارتی، جانی نابغه، برحسب ظاهر، کشته میشود. دکتر واتسن در توصیف خود از محل حادثه، در کمرکش آبشار رایشنباخ در سویس، چنین مینویسد:
«از بررسی دقیق کارشناسان چنین برمیآید که زورآزمایی شخصی آن دو بدون تردید در آن موقعیت نتیجه دیگری نداشته است جز اینکه هر دو با هم درحالیکه یکدیگر را تنگ در بغل میفشردهاند به درون مغاک پرت شده باشند. هرگونه کوششی برای بازیابی اجساد مطلقاً بیفایده بود، و آنجا، در اعماق آن کوره آبهای جوشان و کفآلود آرامگاه ابدی خطرناکترین جنایتکار و برجستهترین حامی قانون نسل خودشان قرار دارد».
بله دکتر آرتور کانن دوئل، خالق شرلوک هولمز، سر کارآگاه معروف را بعد از شش سال زیر آب کرد تا از دستش خلاص شود و فرصت بیشتری برای «کارهای ادبی جدیتر» داشته باشد. ولی مگر خیل علاقهمندان و دوستداران شرلوک هولمز گذاشتند. باور نمیکردند، نمیخواستند باور کنند که کارآگاه محبوبشان دیگر وجود ندارد. در حقیقت کانن دوئل با خلق شرلوک هولمز شخصیتی را پدید آورده بود که از یک انسان عادی واقعنماتر بود، و حالا هم به این سادگیها تن به مرگ نمیداد. شرلوک هولمز در ذهن دوستداران خود زنده بود و آنان، و نویسندگان مطبوعات از قول آنان، هر چه میتوانستند کردند، تا نویسنده را از تصمیم عجولانهاش منصرف کنند. آنها مصرانه میخواستند کانن دوئل مخلوقش را به زندگی بازگرداند.
سرانجام، بعد از ده سال، این اصرارها بهاضافه پیشنهادهای مالی سخاوتمندانه ناشران انگلیسی و امریکایی نتیجه بخشید و کانن دوئل در سال ۱۹۰۳ با نگارش داستان «خانه خالی» که اولین داستان مجلد حاضر است شرلوک هولمز را دوباره زنده کرد و همه خوشحال شدند. این داستان و یازده ماجرای بعدی که همه در ماهنامه استرند در انگلستان به چاپ رسیدند بعداً با عنوان بازگشت شرلوک هولمز بهصورت کتاب یکجا تجدید چاپ شدند (و شش داستانی که ما ترجمه آنها را در این مجلد گرد آوردهایم همه از این مجموعه دستچین شدهاند). کانن دوئل در سالهای بعد نگارش ماجراهای شرلوک هولمز را تنها بهصورت گهگاهی انجام میداد و این کار تا سال ۱۹۲۷، سه سال قبل از مرگش، ادامه یافت و این داستانهای جدید در دو مجموعه دیگر با نامهای آخرین تعظیم و پروندهدان شرلوک هولمز گردآوری و تجدید چاپ شدند. بهاینترتیب، از آغاز تا پایان، شرلوک هولمز جمعاً در ۵۴ داستان کوتاه و چهار داستان بلند ظاهر میشود. ...
عرض دیگری نمانده است جز اینکه بگویم ترجمه این داستانها در میان اعمال گوناگون روزمرّه برای من کاری لذتبخش بود. امیدوارم خواندن آنها نیز به همین اندازه برای خوانندگان فارسیزبان لذتبخش باشد.
خواندن کتاب عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر را به چه کسی پیشنهاد می کنیم؟
علاقهمندان به داستانهای جنایی و معمایی میتوانند از مخاطبان این کتاب باشند.
درباره سر آرتور ایگناتیوس کانن دویل
سر آرتور ایگناتیوس کانن دویل در سال ۱۸۵۹ در شهر ادینبورگ در اسکاتلند متولد شد. پدرش، چارلز آلتمتون دویل در انگلستان زاده شد. پدر و مادر دویل هر دو از نژاد کاتولیک ایرلندی بودند و در سال ۱۸۵۵ ازدواج کردند. در سال ۱۸۶۴، خانواده دویل به دلیل اعتیاد به الکل پراکنده شدند و کودکان بهطور موقت در ادینبورگ ساکن شدند. در سال ۱۸۶۷ خانواده توانست دوباره جمع شود زندگی را از سر بگیرد. دویل پدر خود را در سال ۱۸۹۳ از دست داد.
سر آرتور نویسنده، پدیدآور و پزشک اسکاتلندی بود. او در ابتدا به حرفه پزشکی میپرداخت اما آوازه خود را مدیون خلق شخصیت شرلوک هولمز، کارآگاه خصوصی است. او چهار رمان و بیش از پنجاه داستان کوتاه از شرلوک هولمز نوشتهاست. بهطور کلی داستانهای شرلوک هولمز نقطه عطفی در ادبیات جنایی محسوب میشود.
وی در زمان خود نویسندهای پرکار بوده و علاوه بر داستانهای شرلوک هولمز؛ اشعار، نمایشنامهها و رمانهای بسیار دیگری نوشته است. وی همچنین از اعضای فراماسونری بود. دویل با کمک عموی ثروتمند خود در سن نه سالگی به مدرسه فرستاده شد و در سال ۱۸۷۵ به دانشگاه Stonyhurst رفت. از سال ۱۸۷۵ تا ۱۸۷۶، او در مدرسه یسوایت استلا ماتینا در اتریش تحصیل کرد. او بعدها دین کاتولیک را رد کرد و به یک ندانمگرا تبدیل شد و پس از مدتی عارف شد.
دویل در ابتدای خلق اثر شرلوک هولمز با مشکل پیدا کردن ناشر برای داستانش مواجه شد. در ابتدا خوانندگان زیادی حاضر نبودند که برای خواندن چنین داستانی پول خرج کنند، به همین دلیل او برای چاپ داستان اتود در قرمز لاکی مجبور شد به مجلاتی روی آورد که داستانهای مختلف و کم فروش را در کاغذهای ارزان قیمت چاپ میکردند.
او در سال ۱۸۹۲، نامهای به معلم سابق دانشگاهش جوزف بل نوشت و در آن گفت: «من شرلوک هولمز را مدیون شما هستم… و سعی کردم با استفاده از شخصیت و قدرت مشاهده و استنتاج شما یک انسان جدید بسازم». در فوریه ۱۸۹۰، او داستان نشانه چهار را نوشت. او داستانهای کوتاه دیگری هم از شرلوک هولمز نوشته که در مجله استرند به چاپ رسیده است. نگرش ویژه دویل نسبت به شخصیت خلق کردهاش باعث بادوام شدن آن شخصیت شده بود. ۳۳ اما او در سال ۱۸۹۳ و در داستان مشکل نهایی شرلوک هولمز را توسط پروفسور جیمز موریارتی از بین برد. پس از آن ناشران زیادی درخواست دادند تا دویل دوباره شرلوک هولمز را زنده کند، ناشران حاضر بودند مبالغ بسیار زیادی را پرداخت کنند که این کار باعث شهرت بیشتر شرلوک هولمز شد.
دویل در سال ۱۹۰۳ و بعد از ده سال بالاخره شرلوک هولمز را زنده کرد. او از زبان شرلوک هولمز توضیح داد که فقط جیمز موریارتی از آبشار سقوط کرده و مردهاست، اما از آنجا که هولمز دشمنان خطرناک دیگری مانند سرهنگ سباستین موران داشت، تصمیم گرفته بود خود را مرده نشان بدهد تا بتواند تمام همدستان موریارتی را دستگیر کند. پس از زنده شدن دوباره شرلوک هولمز دویل در سال ۱۹۱۴ داستان دره وحشت را نوشت که با واکنش مثبت خوانندگان روبه رو شد. در نهایت هولمز در ۵۶ داستان کوتاه و ۴ رمان ظاهر شد. او در سال ۱۹۳۰ از دنیا رفتند.
بخشهایی از کتاب عینک دور طلایی و پنج داستان دیگر
در بهار سال ۱۸۹۴ بود که قتل عالیجناب رانلد آدر، آن هم در غریبترین و مرموزترین شرایط، سروصدای زیادی در لندن برپا کرد و موجب نگرانی محافل اشرافی گردید. مردم از آن مقدار جزئیات امر که در جریان تحقیقات پلیس افشا گردید آگاه شدند، ولی مقدار قابلتوجهی از حقایق پنهان ماند، چرا که مدارک و شواهد موجود در ادّعانامه دادستان آنچنان محکم و کوبنده بود که نیازی به آشکار ساختن تمام حقایق پیش نیامد و حالا تنها پس از گذشت نزدیک به ده سال از واقعه است که صاحبِ این قلم اجازه یافته حلقههای مفقود آن سلسله رویدادهای عجیب را از صندوقچه اسرار خارج بسازد و در معرض افکار عمومی قرار دهد. آن جنایت البته در حد خود قابلتوجه بود ولی برای من، در مقایسه با دنباله غیرقابلتصوری که ماجرا پیدا کرد و مرا بیش از هر واقعه دیگری در طول زندگی پرماجرای خود مبهوت و شگفتزده ساخت بهکلی هیچ بود. حتی در این لحظه که مدتی نسبتاً طولانی از ماجرا گذشته است وقتی به آن فکر میکنم دچار هیجان میشوم و بار دیگر در ذهن خود به جریان درآمدن آن سیلاب ناگهانی شادی و حیرت و ناباوری را که یکباره بر سر من فروریخت حس میکنم. اجازه بدهید خطاب به همه علاقهمندان آن شخصیت یگانهای که من گهگاه چشمههایی از افکار و اعمالش را به آنان نشان میدادهام عرض کنم که ای دوستان، اگر من اطلاعاتی را که در اختیار داشتم با شما در میان نمیگذاشتم، شما مقصر نبودید، زیرا که اولین وظیفه من ایجاب میکرد که شما را در جریان قرار دهم، ولی افسوس که همان شخصیت والا مرا مشخصاً از افشای حقیقت منع کرده بود و تنها در سومین روز ماه پیش بود که آن منع را لغو فرمود و رخصت بیان حقایق را داد.
حجم
۱۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
حجم
۱۷۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۶ صفحه
نظرات کاربران
با وجود نثر قدیمی جناب امامی و بهکارگیری کلمات مهجور و عربی، کتابی بود خواندنی.. البته سری دوم داستانهای هلمز که پس از اصرار مردم و ناشرین به نویسنده نوشته شدند، لطافت و زیبایی سری اول را ندارند.
مثل همیشه عالی بود و امیدوارم سایر کتاب های این مجموعه نیز به بینهایت اضافه شود.
شرلوک هلمز نمونه یک کار اگاه باهوش و زیرکه با تواناییهای منحصر بفرد که آدمو به هیجان میاره😊