کتاب پژوهشی در دو داستان هزار و یک شب
معرفی کتاب پژوهشی در دو داستان هزار و یک شب
کتاب پژوهشی در دو داستان هزار و یک شب نوشتهٔ جلال ستاری در انتشارات مرکز منتشر شده است.
درباره کتاب پژوهشی در دو داستان هزار و یک شب
کتاب پژوهشی در دو داستان هزار و یک شب به ۲ داستان بلند و مشهور از کتاب هزارویکشب میپردازد. در این کتاب نویسنده ابتدا داستان «ملک نعمان و فرزندانش» را بررسی میکند و ابعاد مختلف این داستان را تحلیل میکند سپس سراغ داستان «حکایت عجیب و غریب» میرود.
مجموعه هزارویک شب که در فارسی به هزار افسان مشهور بوده یک اثر کامل نیست که در یک زمان نوشته شده باشد، بلکه اثری است که در طول قرنها سفر کرده است و داستانهایی به آن اضافه شده است و در پایان یکجا جمع شده است. به همین دلیل نشانههایی از داستانهای ایرانی، هندی، عربی و مصری در آن دیده میشود. چند رمانس کامل که به شکل مستقل در میان مردم روایت میشده در این کتاب گذاشته شده است. داستان ملک نعمان یکی از این رمانسهای مشهور است.
نسخه کنونی فارسی را عبدالطیف طسوجی در زمان محمدشاه و پسرش ناصرالدینشاه به فارسی درآورد و به چاپ سنگی رسید. «هزارویک شب» نامی است که از زمان ترجمهٔ طسوجی در دورهٔ قاجار در ایران شهرت یافته است. این کتاب تحلیلی دقیق بر ۲ داستان این کتاب ارزشمند است که بهنوعی سند فرهنگی مشرقزمین است.
خواندن کتاب پژوهشی در دو داستان هزار و یک شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به تحلیل داستان پیشنهاد میکنیم.
درباره جلال ستاری
جلال ستاری در سال ۱۳۱۰ در رشت متولد شد. او محقق، اسطورهشناس و اندیشمند ایرانی است. ستاری برای تحصیل به سوئیس رفت و تا مقطع دکترا تحصیل کرد. یکی از استادانش، ژان پیاژه، روانشناس مشهور بود. توجه ستاری به چیزی فراتر از روانشناسی فردی جلب شد و تمرکزش را بر روانشناسی جمعی و شناخت تأثیر مثبت یا منفی کهنالگوها و اسطورهها و افسانهها در ناخودآگاه جمعی معطوف کرد. جلال ستاری کتابها و آثار بسیاری در زمینه افسانهشناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی تألیف کرده است که بسیاری از آنها به کتابهای مرجع در همین زمینه بدل شدهاند. بهپاس فعالیتهایش، نشان هنر و ادب درجه شوالیه را از دولت فرانسه دریافت کرده است و جایزهای به نام او وجود دارد که به پژوهشگران برتر زمینه نمایش ایرانی اهدا میشود.
بخشی از کتاب پژوهشی در دو داستان هزار و یک شب
««در شهر دمشق پیش از خلافت عبدالمکبن مروان، پادشاهی بود ملک نعمانش گفتندی، ملکی بود بس دلیر و شجاع که به پادشاهان اکاسره و قیاصره غلبه کرده و جهان را گرفته بود و ممالک شرق و غرب هند و سند و چین و یمن و حجاز و حبشه و جزایر و بحار در زیر حکم داشت». ملک پسری داشت شرکان نام که او را ولیعهد خویش گردانیده بود و خود، سیصد و هشت همسر داشت که به جز مادر شرکان، هیچ از ایشان فرزند نزاده بود. قضا را کنیزی از همسران ملک، آبستن شد و شرکان از این خبر ملول گردید و گفت «در مملکت من شریک پیدا شد» و عزم کرد که «اگر کنیز پسر بزاید او را بکشد، اما کنیز از کنیزان رومی بود که ملک روم او را با هدیهای گرانبها فرستاده بود و آن کنیز، صفیه نام داشت»... صفیه نخست دختری زائید و سپس پسری که به دستور ملک، پسر را ضوءالمکان و خواهرش را نزهتالزمان نام نهادند. اما ملکزاده شرکان نمیدانست که صفیه، پسری نیز زائیده است.
سالها برین بگذشت تا آنکه روزی، رسولان افریدون ملک قسطنطنیه: «خداوند یونان زمین و خداوند پادشاه نصاری»، نزد ملک نعمان آمدند و اظهار داشتند که ملک افریدون در جنگ و جدال با سلطان قسّاریه از او کمک میخواهد و سبب محاربه این است که سپاه قسّاریه سه گوهر سپید را که «بر آنها به قلم سریانی اسراری چند، نقش گشته که بسی سودها در آن است و از جمله سودِ آن، یکی این است که اگر یکی از آنها با کودکی باشد، به آن کودک المی نرسد و تب نکند و بیمار نشود» و ملکی از ملوک عرب، به ملک افریدون هدیه کرده بود، ربودهاند. ملک نعمان خواهش افریدون را پذیرفت و سپاهی به سپهسالاری شرکان با وزیر سالخورده «دندان» به معاضدتِ ملک روم، گسیل داشت.»
حجم
۱۱۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه
حجم
۱۱۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۱۳۶ صفحه