کتاب برگ هایی از خاطرات من
معرفی کتاب برگ هایی از خاطرات من
کتاب برگ هایی از خاطرات من نوشتهٔ همایون کاتوزیان در نشر مرکز چاپ شده است. این کتاب برگهایی از خاطرات همایون کاتوزیان و مجموعهای از رخدادهای گوناگون در زندگی اوست. همایون کاتوزیان اقتصاددان، تاریخنگار، کاوشگر علوم سیاسی و منتقد ادبی است. زمینهٔ پژوهشی مورد علاقهٔ او مسائل مربوط به ایران است.
درباره کتاب برگ هایی از خاطرات من
این کتاب مجموعهای از یادداشتهای مستقل است که برخی از آنها قبلاً چاپ شده است و برخی دیگر برای اولین بار در «برگهایی از خاطرات من» به چاپ رسیده است. همایون کاتوزیان در این کتاب خاطراتی را نقل میکند که از دوران نوجوانی و دبیرستان البرز و نخستین تجربهها در عالم سیاست و فرهنگ آغاز میشود و به ادامهٔ تحصیل در انگلستان و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی و تدریس در دانشگاهها میرسد؛ خاطراتی از روابط نزدیک با فرهیختگانی چون خلیل ملکی، حمید عنایت، ایرج افشار، داریوش آشوری، جلال آل احمد و...
کتاب برگ هایی از خاطرات من را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به زندگینامهٔ مشاهیر پیشنهاد میشود.
درباره همایون کاتوزیان
کاتوزیان در تهران به دنیا آمد و پس از فراغت از تحصیل در دبیرستان البرز و گذراندن یک سال در دانشگاه تهران، برای خواندن رشتهٔ اقتصاد به انگلستان رفت. او در سال ۱۹۶۷ لیسانس خود را از دانشگاه بیرمنگام دریافت کرد. در سال ۱۹۶۸ فوق لیسانس را از دانشگاه لندن و در سال ۱۹۸۴ دکترایش را از دانشگاه کنت در کانتربری گرفت. در سالهای بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۸۶ در انگلستان، ایران، کانادا و ایالات متحده اقتصاد درس داد. او در حال حاضر پژوهشگر پسا دکترا در کالج سنت آنتونی و عضو هیئتعلمی مؤسسهٔ شرقشناسی دانشگاه آکسفورد است.
بخشی از کتاب برگ هایی از خاطرات من
«پس از ملی شدن البرز باز هم مجتهدی کلید تداومِ موفقیتِ البرز بود. به هر حال میدانم که بعد از من بهرام بیانی گزارشی از دوران مجتهدی در البرز ارائه خواهد داد که بخشی از مطالعه و تحقیق او دربارهٔ زندگی و کار مجتهدی است. اما من حالا میخواهم از تجربه و دیدگاه خودم شرح مختصری بدهم. دلبستگی مجتهدی به البرز آنقدر زیاد بودکه حتی میشد ادعا کرد او به آن مدرسه عشق میورزید. برای ادارهٔ البرز سخت کار میکرد و به دستاوردهایش، هرچه بود، می بالید. برای نمونه بگویم، زمانی تیم فوتبال البرز آنقدر قوی بود که بهخوبی از پس بازی با تیمهای مهم دانشکدهٔ افسری و دانشگاه تهران برمیآمد. اما باید تأکید کنم که مجتهدی مخصوصاً به موفقیت فکری و آموزش عالی علاقهمند بود و به همین خاطر ما را پاداش میداد یا تنبیه میکرد. بگذارید نمونهای از تجربهٔ شخصیام را بگویم. در آن دوران دانشآموزان دبیرستان در فاصلهٔ سالهای چهارم و ششم در رشتههای علوم ریاضی، علوم طبیعی و ادبیات به صورت تخصصی تحصیل میکردند. همهٔ مدرسهها هر سه رشته را با هم نداشتند، اما البرز بهویژه فاقد رشتهٔ ادبی بود. یکی از دلایلش درخواست کمتر بود، اما علت اصلی خود مجتهدی بود که علاقهٔ چندانی به این رشته نداشت. این تعصبی غیرقابل توجیه بود که مجتهدی پس از فارغالتحصیل شدن من در صدد جبران آن برآمد. من از سرِ علاقهٔ شخصیام علوم طبیعی خواندم، اما همیشه عمیقاً دلبستهٔ تاریخ و ادبیات بودم چنانکه بالاخره به حرفهٔ امروز من منجر شد. وقتی در سال ششم دبیرستان درس میخواندم، دوستانم مرا مجاب کردند که در یک مسابقهٔ تلویزیونی شرکت کنم که فقط فارغالتحصیلان ادبیات و تاریخ در آن شرکت میکردند. مجری برنامه با اکراه فراوان اجازهٔ حضور در برنامه را به من داد و من برنده شدم. روز بعد مجتهدی به دنبالم فرستاد وسخت تحسین و تشویقم کرد. چند ساعت بعد، معاونش، میر اسدالله موسوی ماکویی، که بعداً دربارهاش بیشتر حرف میزنم، به کلاس ما آمد و با صدای بلند و جلو معلم و دانشآموزان تقدیرنامهای رسمی را از طرف مجتهدی خواند و به من داد. هنوز یادم هست که یکی از دوستان ریشخندکنان و به صدای بلند گفت: آن را بزن به دیوار.»
حجم
۴۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه
حجم
۴۹۶٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۳۲ صفحه