دانلود و خرید کتاب بریدا پائولو کوئیلو ترجمه سیده مریم کشفی
تصویر جلد کتاب بریدا

کتاب بریدا

دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۵از ۱۵ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب بریدا

کتاب بریدا نوشتهٔ پائولو کوئیلو و ترجمهٔ سیده مریم کشفی است. انتشارات عطر کاج این کتاب را روانهٔ بازار کرده است. این اثر دربارهٔ «جادو» است و بریدا نام دختری جوان است که می‌کوشد جادوگری بیاموزد.

درباره کتاب بریدا

فصل نخست کتاب بریدا تابستان و پاییز نام دارد. این فصل در ایرلند و در آگوست ۱۹۸۳ می‌گذرد. فصل دوم «زمستان و بهار» نام دارد و فصل پایانی نیز  «روز موعود: جشن عضویت» نام گرفته است.

پائولو کوئیلو در کتاب بریدا ۲ سنت جادوگری را مطرح می‌کند: «سنت ماه» و «سنت خورشيد». در سنت ماه، جادوگری آيينی كهن است كه برای دست‌يافتن به آن بايد تمرین‌های دشوار و متعددی را به‌كار برد. سنت خورشيد راهی جهان‌شمول برای دست‌يافتن به جهان ابدی است كه در آن تنها يک اصل حاكم است؛ اعتمادكردن به شب تاريک ايمان و نیز تنها يک تمرين وجود دارد؛ نيايش‌كردن به درگاه خدا با قلب و روح.

بریدا، دختر جوان ایرلندی، برای یادگیری جادوگری دست‌به‌کار می‌شود. او ابتدا به دیدار مردی به نام «فولک» جادوگر می‌رود که محکوم به تنهایی است و در دشتی نزدیک به یک جنگل زندگی می کند.

خواندن کتاب بریدا را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

خواندن این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی و قالب رمان با درون‌مایه‌های روان‌شناسانه پیشنهاد می‌کنیم.

درباره پائولو کوئیلو

پائولو کوئلیو در سال ۱۹۴۷ به دنیا آمد. وی نویسندهٔ معاصر برزیلی است. رمان‌های او بین مردم در کشورهای مختلف دنیا پرطرفدار است. او از سال ۲۰۰۷ سفیر صلح سازمان ملل در موضوع فقر و گفتگوی بین‌فرهنگی است. بسیاری از آثار این نویسنده، داستان‌هایی هستند که با رویکردها و درون‌مایه‌های روانشناسانه طراحی و نوشته شده‌اند.

کوئیلو در اغلب کتاب‌هایش به موضوع عشق و ایمان می‌پردازد. رمان کیمیاگر، مشهورترین کتاب او و یکی از رمان‌های بسیار پرفروش دههٔ پایانی قرن بیستم در جهان است.

بخشی از آثار پائولو کوئیلو عبارت‌اند از:

تئاتر برای آموزش، بایگانی جهنم، خاطرات یک مغ، کیمیاگر، بریدا، عطیه برتر، والکیری‌ها (دیدار با فرشتگان)، مکتوب، کنار رود پیدرا نشستم و گریستم، کوه پنجم، نامه‌های عاشقانه یک پیامبر، مبارزان راه روشنایی (راهنمای جنگجوی نور)، ورونیکا تصمیم می‌گیرد بمیرد، کلمات اساسی، شیطان و دوشیزه پریم، داستان‌هایی برای پدران، فرزندان و نوه‌ها، جن و گل‌های رز، سفرها، هستی (زندگی) و... .

بخش‌هایی از کتاب بریدا

«با لبخندی به آن دو، دست لورنز را گرفت و او را به میان جمع کشید و شروع به رقصیدن کردند. اما جادوگر هم‌چنان با لبخند به آن‌ها نگاه می‌کرد. پس از گذشت چند دقیقه که ویکا لحظهٔ مناسب را یافت؛ به میان آمد و آوازی ساده سر داد و از بقیه تقاضای همراهی کرد. هیچ کس نمی‌دانست این کار، یکی از ترفندهای مخصوص ویکا برای این جشن مهم و آیینی است، با این کار، می‌خواست فقط خودش و سه شاگردش در کنار آتش بمانند. همان‌طور که انتظار داشت اکثریت یا مست بودند، یا از رقص خسته شدند و یا به علت بلد نبودن آن آواز خاص، از آتش کناره‌گیری کردند و فقط ویکا، بریدا و دو زن دیگر که امشب شب عضویتشان بود ماندند. ویکا در این لحظه باید انرژی جمع را طوری هدایت می‌کرد که به خلسه‌ای موقت فرو بروند اما مطمئن باشند این کار را با اراده و خواست خود انجام داده‌اند و هیچ‌کس روی آن‌ها اثری نگذاشته است. خیلی سریع با یک ورد، انرژی کل فضا را به انرژی واحد تبدیل کرد. تمام حاضران یکی یکی در حال آمدن به کنار آتش بودند. مردها دایره‌ای بزرگ تشکیل دادند، درون آن دایره‌ای از زن‌ها شکل گرفت و سه نفر دیگر در میان زن‌ها جای گرفتند. با هدایت ویکا همه افراد شروع به خواندن آوازی کردند که برای ورود آن سه نفر به خلسه جادوی عضویت، لازم بود. تنها کسانی که از دور، آن هم به خواست ویکا، در حال تماشا بودند و دخالتی در آن مراسم نداشتند لورنز و جادوگر بودند. بریدا کم کم احساس کرد آتش مقابلش، در درون او شعله‌ور شده؛ به سرعت کت و کفش‌هایش را در آورد؛ فقط همان لباس سفید رنگ حریری که خوابش را دیده بود به تن داشت. ویکا متوجه شد بریدا زودتر از دو زن دیگر، در حال ورود به دنیای دیگر است. از این‌که تمام اتفاقات همان‌طور که از اعماق قلبش دوست داشته در حال رخ دادن است، خوشحال بود. از سه زن خواست که روی زمین به حالت صلیب دراز بکشند و پیشانی‌های خود را به خاک بچسبانند. وقتی آماده شدند مراسم اصلی را آغاز کرد.»

معرفی نویسنده
عکس پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو

پائولو کوئیلو در ۲۴ آگوست سال ۱۹۴۷ در شهر ریودوژانیرو متولد شد. او در خانواده‌ای رشد کرد که عقاید مذهبی مسیحی کاتولیک مادر و پدرش آنچنان سفت و سخت بود که پائولو حتی با نفس کشیدن در هوای خانه هم می‌توانست فشار این عقاید را بر خود احساس کند.

Aysan.Taremi
۱۴۰۲/۱۰/۲۰

همه‌ی ما مسیری در پیش رویمان داریم، فقط باید با اعماق وجود و با حضور دل در آن راه قدم برداریم، در اینصورت انرژیِ جست‌وجو گر ما، به کائنات هشدار داده و بیدارش می‌کنند و تمام معجزات در اینجاست که

- بیشتر
گاهی جست‌وجو جالب‌تر از پیدا کردن است.»
Naarvanam
«معجزه برای افرادی اتفاق می‌افتد که به آن ایمان دارند.»
Naarvanam
«معجزه برای افرادی اتفاق می‌افتد که به آن ایمان دارند.»
Mozhgan Tn
«خدایا از تو می‌خواهم به من کمک کنی تا بفهمم اگر اتفاق خوبی در زندگی‌ام می‌افتد به این دلیل است که لایق آن هستم. از تو خواهش می‌کنم، مرا آن‌قدر قوی کن که در راه جست‌وجوی تو همانند قدیسان و روحانیان مصمم باشم و خسته نشوم. و برای اعتقاداتم بجنگم. آمین.»
Naarvanam
«یادت نرود که برای شناختن و فهمیدن هر مسئله‌ای، خودت را به درون آن هل بده.»
Naarvanam
به یاد داشته باش که از بین هزاران راه ارتباط با خدا، اگر اولین، دعا باشد قطعاً دومین راه، شادی و شعف است.»
Naarvanam
«تو با راه واقعی خودت روبه‌رو شده‌ای. افراد کمی هستند که شجاعت این رویارویی را دارند چون همیشه به دنبال راحت‌ترین‌ها هستند و ترجیح می‌دهند راهی را دنبال کنند که متعلق به آن‌ها نیست. تو با شجاعت کامل به دنبال پذیرفتن موهبت‌ات رفتی. دخترم! به تو تبریک می‌گویم. تو در این راه موفق شدی.»
Naarvanam
کاری را انجام بده که حتی با وجود شک‌ها و تردیدها به آن ایمان داری. یک ضرب‌المثل آلمانی در میان جادوگران رواج دارد که می‌گوید: «شیطان در جزئیات وجود دارد.» به یاد داشتن این ضرب‌المثل به تو کمک می‌کند که تصمیم غلط را به درست تغییر دهی.»
Naarvanam
همیشه به همه چیز شک داشته باش و از رخ ندادن آن بترس. چون در این صورت، تمام انرژی‌ات را روی آن می‌گذاری تا به بهترین نحو انجام شود. اما مواظب باش این ترس و شک، مانع از انجام کارت نشود.
Naarvanam
یک چیزی را قبل از شروع اولین درس باید به تو بگویم. وقتی راهت را برای عبور پیدا می‌کنی نباید بترسی. باید آن‌قدر شجاع باشی که از اشتباه کردن نترسی. ناامیدی‌ها، دلسردی‌ها، همه، چیزهایی هستند که خدا برای نشان دادن راه به‌کار می‌گیرد.»
Mozhgan Tn
پس همان کاری را می‌کنیم که خداوند برایمان مقدر کرده؛ با شجاعت تمام، رؤیاهایمان را دنبال کنیم و هر آن چه از ما خواسته شده را انجام دهیم چون به وجود خدا ایمان داریم. ایمان و شب تاریک را به خاطر داری؟ زندگی همهٔ ما شب تاریک است. با این که از نتیجه آن بی‌خبریم اما به وجود خداوند و فرشتهٔ نگهبان ایمان داریم.»
Naarvanam
گفت راه رسیدن به شناخت و حکمت، این است که از اشتباه کردن نترسیم.»
Naarvanam
به راستی که جنگل داروخانهٔ خدا بر روی زمین است.
Naarvanam
«خداوندا به ما انسان‌ها قدرت گوش دادن به خواسته‌هایمان را عطا کن. از غرور ما کم کن تا بتوانیم این خواسته‌ها را نزد تو بازگو کنیم. هیچ‌یک از کارهای تو بیهوده نیست؛ هیچ آرزویی هم پوچ نیست. هرکس خودش می‌داند که روحش به چه نیازمند است. از تو خواهشمندم با عظمت خودت بهترین‌ها را برایم رقم بزنی. آمین.
Naarvanam
«خطر کن. نترس. به دنبال تمام چیزهایی که ذهنت را مشغول کرده برو. عقب نکش. کسی به عشق واقعی می‌رسد که ناامید نشود و تا آخر پیش برود.»
Naarvanam
«نترس دخترم! زندگی همین است؛ سراسر اشتباه و نترسیدن. همین اشتباه‌ها جهان را پیش می‌برد.»
Naarvanam
«تغییر دادن آنچه در بیرون است هزاران بار سخت‌تر از ایجاد تغییر در درون توست.»
Naarvanam
لباس‌ها می‌توانند به ما آسیب برسانند چون ممکن است متعلق به ما نبوده و بر اثر اشتباهی به دستمان رسیده باشند. از تمام آن‌ها استفاده کن. انرژی‌های خوب را جذب و بدها را دفع کن یا تغییر بده.»
Naarvanam
«دقیقاً. شاید قبلاً می‌فهمیدم که از زندگی‌ام چه می‌خواهم یا چه چیزی باعث خوشحالی‌ام می‌شود. اما حالا همه چیز فرق کرده است؛ فهمیده‌ام که باید در زندگی‌ام تغییر ایجاد کنم، حتی اگر سخت باشد.
Naarvanam
«مواظب کلماتی که به کار می‌بری باش! وقتی می‌گویی «آخرین بار» ممکن است واقعاً بار آخری باشد که اتفاقی برایت افتاده. به جای آن بگو «دفعهٔ قبل». سرنوشتت را با کلمات رقم نزن.»
Naarvanam

حجم

۹۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۹۵٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۴۵,۰۰۰
۲۲,۵۰۰
۵۰%
تومان