کتاب انقلاب ضدتکنولوژی؛ چرا؟ و چگونه؟
معرفی کتاب انقلاب ضدتکنولوژی؛ چرا؟ و چگونه؟
کتاب انقلاب ضدتکنولوژی؛ چرا؟ و چگونه؟ نوشتهٔ تئودور جان کازینسکی و ترجمهٔ شاهو صالح است و انتشارات روزنه آن را منتشر کرده است. هدف این کتاب نمایش نحوهٔ اندیشیدن عملی و با توجه به استراتژیهای کلان در باب این است که باید چه کرد و چگونه جامعهٔ خود را از حرکت در مسیر فعلی تکنولوژی بهسوی نابودی بازداشت.
درباره کتاب انقلاب ضدتکنولوژی؛ چرا؟ و چگونه؟
از نیمههای قرن نوزدهم با پیشرفت روزافزون تکنولوژی و پیچیدهترشدن ماشینها و افزایش نقش آنها در جامعهٔ بشری، در کنار ایدههای خوشبینانه «چوب جادو»بودن تکنولوژی و ارزانیکردن بهشت زمینی به بشریت، انگارههای بدبینانه یا «واقعبینانه» در باب تبعات ویرانگر آن نیز به مخیلهها راه مییافت. طیف گستردهٔ اندیشمندانی از رشتههای مختلف، از شاعرانی چون ساموئل باتلر و تی. اس. الیوت، فیلسوف برجستهای چون هایدگر، جامعهشناسی شهیر چون ماکس وبر و سرانجام نویسندگانی چون هاکسلی و اورول در نیمههای قرن بیستم، انذاردهندگان بشر مدرن در باب رابطهٔ انسان و تکنولوژی بودند.
تئودور جان کازینسکی نویسندهای است متأخر، اما با تفاوتهایی بنیادین نسبت به نسل قبلی منتقدان جامعهٔ تکنولوژیک، اگر نقد شاعران به تکنولوژی بر پایهٔ ازبینبردن روابط انسانی بود و نویسندگانی چون هاکسلی و اورول تکنولوژی را از زاویهٔ تهدید آزادی بهعنوان مهمترین دستاورد مدرنیته مورد نکوهش قرار میدادند، انذار کازینسکی از زاویهٔ دیگری است، او بهجای نقد «اثرات منفی ناخواستهٔ» تکنولوژی در جوامع انسانی ماهیت اجتنابناپذیر خود تکنولوژی را هدف قرار میدهد. کازینسکی نَه دغدغهاش کاهش روابط انسانی است و نَه محدودکردن آن جهت کاهش سویههای منفیاش. او با تیزبینی انذار میدهد که عامل بنیادین مشکلات ریز و درشت جسمی و اختلالات روانی بشر امروز، برخلاف رویکرد عمدهٔ اندیشمندان ریشه در سرمایهداری، امپریالیسم، دولتها یا ازخودبیگانگی طبقاتی ندارد، بلکه برخاسته از ماهیت اجتنابناپذیر خود تکنولوژی است که ریشه در سیطرهٔ بیچون و چرای قوانین طبیعت و تکامل دارد.
کلام کازینسکی بر پایهٔ استدلالهای سرد منطقی و ریاضیوار استوار است. او اندرز اخلاقی نمیدهد، احساسات خوانندگان را تحریک نمیکند، آنان را با وعدههای خامدستانهٔ تواناییهای خارقالعادهٔ بشر در رامکردن تکنیک دلخوش نمیکند. همانند یک معلم ریاضی قوانین طبیعت و رفتار سیستمها را موشکافی میکند، دو به علاوه دو میشود چهار، تمام! هیچ راه درونتمدنی برای رهایی از تکنولوژی وجود ندارد. چارهای نیست الا بدویگرایی و بازگشت به طبیعت.
در نظام فکری کازینسکی، جوامع انسانی نیز همانند سایر سیستمها تابع قوانین تکاملی طبیعت هستند. در این میان در رقابت تکاملی میان انسانها و ماشینها بهناچار غلبه با ماشینها خواهد بود و در آیندهٔ نهچندان دور نوع بشر یا کاملاً مستحیل شده در تکنولوژی است همانند دنیای فیلم ماتریکس، یا بهعنوان گونهای حاشیهای و دور از تمدن فروکاسته شده همانند مالپائیس در دنیای قشنگ نو یا همانند میلیونها گونهٔ دیگر که از صفحهٔ این سیاره محو شدهاند، منقرض خواهد شد، چنانکه نظر کازینسکی نیز همین است.
کتاب انقلاب ضدتکنولوژی؛ چرا؟ و چگونه؟ دومین جلد از آثار ترجمه شده نگارنده است. جلد اول، نوشتههایی تحت عنوان «بردگی تکنولوژیکی» توسط همین مترجم و انتشارات روانه بازار شده و برای خوانندگان این اثر لازم به یادآوری نیست که برای درک هرچه بیشتر این کتاب بهتر است ابتدا کتاب «بردگی تکنولوژیکی» خوانده شود. کتاب حاضر در حقیقت ادامهای بر اثر قبلی است. در «بردگی تکنولوژیکی» ماهیت اجتنابناپذیر تکنولوژی در رابطه با جوامع انسانی موشکافی شده و در این کتاب چگونگی فائق آمدن بر جامعهٔ تکنولوژیکی که از نظر نویسنده با نابودی اجتنابناپذیر تمدن به معنای امروزینش همراه خواهد بود شرح داده شده است، هرچند که ایدههای انقلاب ضد تکنولوژی کازینسکی در نگاه اول ممکن است بسیار رمانتیک و غیر قابلاجرا به نظر برسند.
خواندن کتاب انقلاب ضدتکنولوژی؛ چرا؟ و چگونه؟ را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
نوشتههای تئودور جان کازینسکی بسیار شستهرفته و همهفهم است و طیف وسیعی از خوانندگان از نوجوان شیفته داستانهای علمیتخیلی تا منتقدان جدی ماهیت تمدن بر پایه تکنولوژی را جذب میکند. این کتاب، برای خواندن نیست، کتابی است برای مطالعهٔ دقیق، شبیه مطالعهٔ یک کتاب درسی مهندسی. ایدههای مطرحشده در این کتاب باید متفکرانه و خلاقانه وارد مرحله عمل شوند، نه به شکلی مکانیکی و فاقد انعطاف. داشتن دانش وسیع تاریخی و درک از نحوهٔ توسعه و تغییر جوامع بهکارگیری هوشمندانه این ایدهها را تسهیل میکند.
بخشی از کتاب انقلاب ضدتکنولوژی؛ چرا؟ و چگونه؟
«هر جا طرحی برای نیکی هست، اهریمنی آن را از مسیر منحرف میکند. خیر از راه میرسد اما اثری ندارد، درحالیکه شر مؤثر و پایدار است.
دیهگو هورتادو دمندوزا (۱۵۷۵-۱۵۰۳)
هرچه روزنه نگاهم را به حال و گذشته وسیعتر میکنم، بیشتر به بیهودگی طرحهای انسانی در هر جنبه پی میبرم.
تاسیتوس
I- در زمینههای خاصی که شواهد تجربی فراوان در دسترس است، پیشبینی کوتاهمدت نسبتاً قابلاتکا و کنترل رفتار جامعه میتواند ممکن باشد. برای نمونه اقتصاددانان قادرند برخی از اثرات آنی افزایش یا کاهش نرخ بهره بر یک جامعه مدرن صنعتی را پیشبینی کنند. از اینرو با بالا یا پایین بردن نرخها میشود سطح متغیرهایی مانند تورم و بیکاری را دستکاری کرد. پیشبینی نتایج غیرمستقیم چنین کاری دشوارتر است، و پیشبینی نتایج دستکاریهای مالی پیچیدهتر تقریباً از حدس و گمان فراتر نمیرود. به همین دلیل است که سیاستهای اقتصادی دولت ایالات متحده اینقدر محل بحث و جدلاند: هیچکس با اطمینان نمیداند نتایج حقیقی این سیاستها چه خواهند بود.
خارج از زمینههایی که شواهد تجربی در آنها فراواناند، یا هنگامیکه نتایج بلندمدت مدنظرند، پیشبینی موفقیتآمیز - و به تبع آن مدیریت موفق توسعه یک جامعه - بسیار دشوارتر است. در حقیقت شکست این جا پدیدهای رایج و طبیعی است.
طی نیمه اول سده دوم پیش از میلاد مسیح، قوانین مالی خاصی که برای جلوگیری از ولخرجیهای زیاده از حد وضع شده بودند در جامعه رم به اجرا درآمدند. هدف این قوانین متوقف کردن روند انحطاط خزنده جامعه بود. همانطور که انتظار میرفت، این قوانین از رسیدن به اهداف مدنظر عاجز ماندند و انحطاط جامعه رم بیهیچ توقفی ادامه یافت. با فرارسیدن قرن اول پیش از میلاد، صحنه سیاست در رم بیثبات شده بود. «لوسیوس کورنلیوس سولا» با همراهی سربازان تحت امرش شهر را تحت تسلط خود درآورد، مخالفان سیاسیاش را کشتار کرد و یک برنامه گسترده اصلاحات را برای ثبات بخشیدن دوباره به دولت پی گرفت. اما دخالت سولا تنها وضع را بدتر کرد، چون عمده «پاسداران دولت قانونمند» در حرکت سیاسی او کشته شده بودند و حال جایشان در سنا توسط مردان بیمایهای اشغال شده بود که «سنت زندگیشان در تضاد با حس مسئولیت و پایبندی به ارائه خدمات عمومی بود که پیشتر روح اشرافیت رمی را شکل میداد»، ازاینرو بیثباتی در نظام سیاسی رم ادامه یافت و در نیمه اول قرن منتهی به میلاد مسیح نظام سنتی جمهوری روم به شکل مطلق منسوخ و بیمعنی شده بود.
در ایتالیای قرن ۹ میلادی برخی شاهان قوانینی را اشاعه دادند که هدفشان کاهش ستمکاری بر دهقانان و استثمار آنان از سوی اشراف بود، «با اینحال این قوانین ثمری نداشتند و اشراف زمیندار به تحکیم قدرت سیاسیشان ادامه دادند...».
«سیمون بولیوار» رهبر اصلی انقلابهای منجر به استقلال مستعمرات اسپانیا در آمریکای لاتین بود. توقع و امید بولیوار بر این بود که دولتهای باثبات و «روشنگر» ی در این کشورهای استقلالیافته سر برآورند، اما کوشش او در این راه پیشرفت اندکی حاصل کرد، چیزی که در یادداشت تلخکامانهای که اندکی پیش از مرگش در ۱۸۳۰ نوشت به روشنی دیده میشود: «آنکه به یک انقلاب خدمت میکند آب در هاون میکوبد». بولیوار در ادامه پیشبینی کرد آمریکای جنوبی اسپانیاییزبان «به دست جماعات بیپروایی خواهد افتاد... که همه ستمکاران از اقوام و نژادهای دیگر را روسفید خواهند کرد... جنایت با همه اشکالش ما را خواهد بلعید و چنان به نامردمی مشهور خواهیم شد که اروپاییان نیز دیگر به فتح سرزمینهایمان فکر نخواهند کرد...». هر چند احساسات بولیوار به هنگام نوشتن باعث شد او در اغراق اندکی راه افراط بپیماید، این پیشبینی (بهوضوح) برای یک و نیمقرن پس از مرگ بولیوار درست از آب درآمد. اما در نظر داشته باشید بولیوار زمانی به این پیشبینی رسید که بسیار دیر شده بود و این یک پیشبینی کلی بود که جزئیات خاصی در خود نداشت.
در ایالات متحده قرن نوزدهم برنامههای ساخت مسکن برای کارگران از جانب افراد خیّر و اصلاحگران حوزه مسکن مورد پشتیبانی مالی قرار میگرفت. هدف آنان نمایش این امر بود که بهبود شرایط زندگی کارگران میتواند با... کسب سود ۵درصدی سالانه صنایع همراستا باشد.
اصلاحگران بر این باور بودند که نمونه اقامتگاههای ساخته شده به استانداردی بدل خواهند شد که سایر زمینداران هم در آینده ناچار به پیروی از آن خواهند بود... بیشتر به خاطر قضیه رقابت. شوربختانه این راهحل برای قضیه مسکن دوام نیافت... توده عظیم کارگران شهری ساکن ساختمانهای بسازبفروش متراکمی شدند که تنها بر اساس منطق سود ساخته شده بودند.
مشخص نیست که طی قرون متمادی اساساً پیشرفتی در زمینه توانایی آدمیان در باب هدایت نحوه توسعه جوامعشان حاصل شده باشد. تلاشهای نسبتاً جدید (بعد از ۱۹۵۰) ممکن است از دید توانایی بشری پیچیدهتر از تلاشهای قبلی به نظر برسند، اما اثری از توفیق بیشتر آنان به چشم نمیخورد.
برنامههای اصلاحات اجتماعی میانه دهه ۱۹۶۰ در ایالات متحده که پرچمدارشان رئیسجمهور «لیندون جانسون» بود نشان دادند باورها در مورد عوامل و شیوههای درمان مشکلات اجتماعی مانند جرم و جنایت، مسائل مرتبط با مواد مخدر، فقر و زاغهنشینی چقدر نادرستاند. برای مثال یک اصلاحگر ناامید در این باره چنین گفت: «زمانی فکر میکردیم اگر خانوادههای مشکلدار مدنظرمان را از آن حاشیههای شهری ترسناک بیرون بکشیم پدر خانواده دست از نشئگی برخواهد داشت، مادر خانواده ولگردی را رها خواهد کرد و پسر خانواده دیگر چاقو در جیبش نخواهد گذاشت. خب، حالا آنان را به آپارتمان زیبایی با آشپزخانه مدرن و مرکز تفریحی بردهایم. و همان حرامزادههایی ماندهاند که همیشه بودند».»
حجم
۳۴۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
حجم
۳۴۷٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۳۳۴ صفحه
نظرات کاربران
کتابی برای جنبش هایی که هدفشان انقلاب و براندازی سیستم های حاکم است؛ در این کتاب ما متوجه می شویم که انقلاب ها بیشتر از همه به ایمان و وفاداری و استقامت هسته داخلی جنبش که در اقلیت هستند بستگی