کتاب آشنایی با شیوه خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری
معرفی کتاب آشنایی با شیوه خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری
کتاب آشنایی با شیوه خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری نوشتهٔ ریچارد پل و لیندا الدر و ترجمهٔ مهسا امرآبادی است و انتشارات اختران آن را منتشر کرده است. این کتاب با استفاده از مفاهیم و ابزارهای تفکر انتقادی، یادگیری صحیح را میآموزد. مجموعهٔ تفکر نقاد از نشر اختران طرحی است برای بهبود کیفیت روابط، یادگیری، و زندگی. برای اخلاقی زیستن. برای آزادی. ما چیزی جز تفکر خود نیستیم. احساسات ما (خشم، ترس، اندوه، محبت)، آرمانهایمان، تصمیمها و اعمالمان، همه محصول فرایندی است که نامش را فکر کردن گذاشتهایم. کیفیت زندگی ما مستقیماً تابع کیفیت تفکر ماست. اگر تفکر ما نامتفکرانه و ناآگاهانه باشد، اگر سازوکارش را نفهمیم، نمیتوانیم تشخیص بدهیم کجایش معیوب است تا اصلاحش کنیم. تفکر نقاد اندیشیدن دربارهٔ خود تفکر را به ما میآموزد. یاد میگیریم این ماشین ذهن چطور کار میکند، و میآموزیم که چطور با در اختیار گرفتن تفکرمان، فرمان اعمال خود، فرمان احساسات خود، فرمان نفس خود را در دست گیریم و مسئولیت زندگیمان را بپذیریم.
درباره کتاب آشنایی با شیوه خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری
هدف این کتاب سهلالوصولترکردن، کاربردیترکردن و درونیترکردن کار فکری در امر آموزش و یادگیری عمیق است. هدفش تشویق یادگیری مادامالعمر است و تلاش برای تحقق آرمانی دیرپا: آموزش ذهن آزاداندیش. ذهنی که پرسشگر است، کاوش میکند و بهواسطهٔ اِشراف بر خود، پشتکار فکری و ابزارهای یادگیری بر اشکال مختلف دانش احاطه پیدا میکند. آرمانی که کسانی چون جانهنری نیومن، برتراند راسل و آلبرت اینشتین هریک به شیوهٔ خود در پی آن بودند و نزد نویسندگان این کتاب هر سه شیوه به یک اندازه معتبر و شایستهٔ تحسین است.
مقصود این کتاب پاسخدادن به تمام پرسشها در این زمینه نبوده؛ بلکه کوشیده این پرسشها را در چشماندازی واضح قرار دهد. تأکید کتاب بر این است که تمام رشتههای درسی معتبر در اساس ساختار فکری و معیارهای تعقلی یکسانی دارند و آموختن این ساختارهای فکری و معیارهای تعقلیِ بنیادین مشخصاً و بهخودیخود مفید است؛ زیرا سبب میشود تمام چیزهایی را که میآموزیم بهتر درک کنیم و روابط متقابلشان را عمیقتر بفهمیم. علاوهبراین، بهتأکید به خصلتها و ارزشهای فکری بنیادینی پرداخته شده که مشخصهٔ هر متفکر منضبط در تمام حوزههای مطالعاتی است: استقلال، تواضع، صداقت، پشتکار، همدلی، اعتماد به عقل، و انصاف. به این تعبیر، تکتک صفحههای این کتاب در بزرگداشت مفهوم کار فکری و قدرت آن است.
اینکه دانش را صرفاً به خاطر سپردن تکهپارههای اطلاعات یا گذراندن واحدهای متعدد درسی و کسب انواع و اقسام مدارج تحصیلی در نظر آوریم، مایهٔ وهن مفهوم دانش است. این کتاب هم جزمگرایی مطلق و هم نسبیگرایی فکری را رد میکند. هشداری است درمورد جهل و کجفهمی و بهتبعآن خودفریبی و توهم در مسائل انسانی. در این کتاب تأکید شده که باید تمایز قائل شد میان رشتههایی که در کل برای پرسشهایشان میتوان به روشهای معین پاسخ یافت و رشتههایی که پاسخیافتن به پرسشهایشان مستلزم نگریستن از چشماندازهای متعدد و قضاوت مستدل است. به بیان خلاصه در این کتاب تمایز گذاشته شده میان رشتههای تکنظام مانند فیزیک، شیمی و ریاضی (که در آنها اختلاف نظر بین اهل فن اندک است) با رشتههای دربردارندهٔ نظامهای متعارض مانند تاریخ، روانشناسی و هنر (که در آنها اختلاف نظر بین اهل فن فراوان است).
خوانندگان این کتاب را به چشم منبعی میبینند که میتوان برای تحصیل معناها و درک عمیقتر بارها و بارها به آن مراجعه کرد. آنچه ارزش آموختن داشته باشد ارزش خوبْ آموختن هم دارد؛ و آنچه از همه بیشتر ارزش آموختن دارد خودِ فرایندِ آموختن است: پرورش و پیشرفت بهواسطهٔ کار فکری نظاممند در زمینهٔ مهارتها، عادتها و راهبردهای ذهن منضبط.
خواندن کتاب آشنایی با شیوه خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب نهتنها برای دانشجویان و درسآموزان که برای مدیران و استادان دانشگاه هم تنظیم شده تا به همهٔ ما یادآوری کند مطالعهٔ قاعدهمند رشتههای درسی در کُنه خود به چه معناست.
بخشی از کتاب آشنایی با شیوه خوب آموختن و ۳۰ تدبیر عملی برای بهتر کردن یادگیری
نحوهٔ استفاده از این کتاب
ما در این راهنما راهبردهای گوناگونی پیشنهاد کردهایم به این منظور که نه تنها دانشجوی خوب، بلکه دانشجوی ماهری بشوید. برخی از این راهبردها سادهاند و برخی دیگر شرح و توضیح بیشتری لازم دارند. مثلاً اگر انگیزهٔ پیشرفت داشته باشید، راهکار پانزدهم (از سرفصل «هجده راهکار برای دانشجوی ماهر شدن») را از هماکنون هم میتوانید اجرا کنید: «پیش از حضور در کلاس خلاصهای کتبی یا شفاهی از نکات اصلی جلسهٔ پیشین تهیه کنید و به این ترتیب خود را بیازمایید.» خلاصهبرداری شما ممکن است نادقیق باشد اما همین تلاش منجر به آموختن خواهد شد.
از سوی دیگر، درمورد برخی از این پیشنهادها شاید لازم باشد به درک بیشتری برسید. راهکار چهارم را درنظر بگیرید: «پرسشگر باشید. بهواسطهٔ پرسیدن در درسگفتارها و بحثها شرکت کنید. بدون پرسشگری احتمالاً پی نخواهید برد چه چیزهایی را میدانید و چه چیزهایی را نمیدانید.» در این مورد احتمالاً باید ادامهٔ این کتاب را بخوانید تا درکی کلی به دست آورید که چه جور پرسشهایی میتوانید و باید بکنید.
بنایراین ما پیشنهاد میکنیم فرایندی دو مرحلهای را به کار بگیرید. اول با بهرهگیری از «هجده راهکار برای دانشجوی ماهر شدن» فهرستی تنظیم کنید از پیشنهادها یا راهبردهایی که میتوانید فوراً به اجرا درآورید. اینها را از هماکنون به اجرا درآورید. بعد میتوانید از تکتک صفحههای کتاب راهبردهای بیشتری پیدا کنید، مخصوصاً حالا که درمورد راهکارهای آن فهرست هجدهتایی درک عمیقتری به دست آوردهاید.
مثلاً ممکن است بخواهید پرسشهای بیشتری در کلاس مطرح کنید اما مطمئن نیستید چه باید بپرسید. اینجا میتوانید سراغ بخشی از این کتاب بروید که مربوط است به هشت مؤلفهٔ بنیادین تفکر؛ یعنی هدف، پرسش، اطلاعات، تفسیر، مفهوم، مفروضات، استلزامات و دیدگاه. دقیق شدن در هریک از این مؤلفهها باعث میشود پرسشهای ممکن به ذهنتان خطور کند. آن وقت میتوانید برخی از این پرسشها را در کلاس مطرح کنید (آیا شیمیدانها فرض میکنند که…؟).
طبعاً این امر مستلزم آن است که شما عملاً جرأت دست بلند کردن در کلاس و پرسیدن را به خود بدهید (پرسشی که ممکن است برای همکلاسیهایتان عجیب باشد). مثلاً ممکن است دست بلند کنید و بپرسید «فصل سوم این کتاب برای من کمی گیجکننده است. از نظر شما موضوع اصلی این فصل چیست؟» اما اگر مدام نگران این باشید که سایر دانشجویان چه فکری درموردتان میکنند، احتمالاً هیچ پرسشی نخواهید کرد.
وقتی چندتا از این پیشنهادها را با موفقیت به اجرا دربیاورید، اعتمادبهنفس و انگیزهتان بیشتر میشود. درمقام دانشجویی که همواره در پی اِشراف و مهارت است، براثر مکررخوانی این کتاب و بررسی پیوستهٔ عادتهای فکریتان، قاعدتاً مدام به دستاوردهای بیشتری خواهید رسید.
*
هنگام آموختن به دنبال ربطها باشید. بکوشید ربط هرچیزی را که اکنون میآموزید با آموختههای قبلی پیدا کنید. آموختن را به صورت یافتن اجزای یک نظام سازمانیافته و قابلفهم ببینید (که در آن همهٔ اجزا مانند تکههای پازل به هم متصل میشوند).
تمام چیزهایی که میآموزید به هم مرتبطاند، و این طرز آموختن بهواسطهٔ مرتبط کردن چیزها با یکدیگر فرایند آموزش را بهیادسپردنیتر، قابلفهمتر و کاربردیتر میکند. فهم علم یعنی فهم «نظام» ی که نمود تفکر علمی است. فهم دستورزبان یعنی فهم نظامی که نمود تفکر مبتنی بر قواعد صرف و نحو است. به عبارت دیگر علم، دستورزبان و هرچیز دیگری منطق خودش را دارد. هریک از رشتههای علوم اساساً به تفکر علمی میپردازند، رشتهٔ دستورزبان به تفکر مبتنی بر قواعد صرف و نحو، و رشتهٔ روانشناسی به تفکر روانشناختی.
در دستورزبان، اسم (که دربارهاش چیزی گفته میشود) بدون فعل (که چیزی دربارهٔ اسم بیان میکند) هیچ معنایی ندارد. همچنین برای کاربرد اثرگذار اسمها (و نتیجتاً بیان حرفی) صفتهایی لازم داریم تا این اسمها را توصیف کنند. درعینحال برای کاربرد اثرگذار افعال هم به قیدهایی نیاز داریم تا افعال را توصیف کنند. عناصر دستورزبان همه در یک نظام معنادار ارتباطی نقشی منطقی دارند؛ و هنگامی این عناصر را بهتر میفهمیم که آنها را اجزای نظامی بههمپیوسته متشکل از انگارههای مربوطبههم در نظر آوریم.
تمام «محتوا» ها با یکدیگر ربط منطقی دارند. برای درک بخشی از هر محتوایی باید ربطش را با سایر بخشهای آن محتوا معلوم کرد. برای مثال فقط وقتی میتوانید بفهمید آزمایش علمی یعنی چه که بدانید نظریهٔ علمی چیست. مفهوم نظریهٔ علمی را فقط وقتی میتوانید درک کنید که بدانید فرضیهٔ علمی چیست. مفهوم فرضیهٔ علمی را فقط وقتی میتوانید درک کنید که بدانید پیشبینی علمی چیست. مفهوم پیشبینی علمی را فقط وقتی میتوانید درک کنید که بدانید چگونه باید دیدگاهی را به شیوهٔ علمی آزمود. چگونگی آزمودن دیدگاه به شیوهٔ علمی را فقط وقتی میتوانید بفهمید که بدانید آزمایش علمی یعنی چه، و الی آخر. ازاینرو آموختن هربخشی از محتوا یعنی یافتنِ (به عبارت دیگر استدلال یا تفکر دربارهٔ) ربطهای میان بخشهای آن محتوا. بدون طی کردن این روندِ تفکرْ یادگیری محتوا ممکن نیست.
حجم
۲۱۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
حجم
۲۱۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۴۴ صفحه
نظرات کاربران
این کتاب به من هیچی اضافه نکرد و یه سری حرف های کلیشه ای بود