
کتاب هملت
معرفی کتاب هملت
کتاب هملت (شاهزادهی دانمارک) نوشتهی ویلیام شکسپیر و با ترجمهی م. ا. به آذین، یکی از برجستهترین آثار ادبیات نمایشی جهان است که توسط انتشارات اختران بهصورت الکترونیکی منتشر شده است. این نمایشنامهی تراژیک، داستان شاهزادهای جوان را روایت میکند که پس از مرگ پدرش، با خیانت، انتقام، تردید و بحرانهای اخلاقی دستوپنجه نرم میکند. هملت نهتنها بهعنوان یکی از مهمترین آثار شکسپیر شناخته میشود، بلکه در ادبیات نمایشی و فلسفی نیز جایگاهی ویژه دارد. ترجمهی به آذین با دقت و وفاداری به متن اصلی، تلاش کرده است تا سبک و زبان شکسپیر را به فارسی معیار و امروزی نزدیک کند و در عین حال، فضای شاعرانه و پررمزوراز اثر را حفظ نماید. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب هملت
هملت، شاهکار ویلیام شکسپیر، در دستهی تراژدیهای کلاسیک جای میگیرد و بهعنوان یکی از پیچیدهترین و چندلایهترین نمایشنامههای تاریخ شناخته میشود. این اثر، داستان شاهزادهی دانمارک را در بستر دربار السینور روایت میکند؛ جایی که مرگ ناگهانی پادشاه، ازدواج شتابزدهی ملکه با عموی هملت و ظهور شبح پدر، زنجیرهای از وقایع رازآلود و پرتنش را رقم میزند. شکسپیر در این نمایشنامه، مفاهیمی چون انتقام، تردید، جنون، اخلاق، وفاداری و معنای زندگی را در قالب دیالوگهایی عمیق و شخصیتپردازیهای چندوجهی به تصویر کشیده است. ساختار کتاب شامل پنج پرده است که هرکدام با صحنههایی متنوع، پیشبرندهی روایت و گرهافکنیهای متعدد هستند. ترجمهی به آذین، با پرهیز از تفسیر و حاشیهنویسی، متن را بهگونهای ارائه داده است که خواننده با زبان و فضای اصلی اثر روبهرو شود. هملت نهتنها داستانی دربارهی انتقام است، بلکه سفری درونی به اعماق روان انسان و پرسشهای بنیادین او دربارهی هستی و اخلاق محسوب میشود.
خلاصه کتاب هملت
هشدار: این پاراگراف بخشهایی از داستان را فاش میکند! داستان هملت با نگهبانی شبانهی برناردو، فرانسیسکو و مارسلوس در قلعهی السینور آغاز میشود؛ جایی که شبح پادشاه درگذشتهی دانمارک ظاهر میشود و هوراشیو، دوست هملت، را نیز به حیرت میاندازد. هملت، شاهزادهی جوان، پس از مرگ پدرش با ازدواج شتابزدهی مادرش، گرترود، با عمویش کلادیوس روبهرو میشود. شبح پدر به هملت ظاهر میشود و راز قتل خود را فاش میکند: کلادیوس با ریختن زهر در گوش پادشاه، او را کشته و تاج و همسرش را تصاحب کرده است. هملت که میان وفاداری، تردید و خشم گرفتار شده، تصمیم به انتقام میگیرد اما در مسیر اجرای این تصمیم، با بحرانهای اخلاقی و روانی روبهرو میشود. رابطهی او با افیلیا، دختر پولونیوس، نیز تحت تأثیر این آشفتگیها قرار میگیرد و به تراژدیهای بیشتری دامن میزند. هملت برای اطمینان از گناهکار بودن کلادیوس، نقشهای میکشد و با نمایشنامهای که داستان قتل پدرش را بازآفرینی میکند، واکنش عمویش را میسنجد. در ادامه، درگیریهای درونی و بیرونی هملت، او را به سوی تصمیمهایی سوق میدهد که سرنوشت بسیاری از شخصیتها را تغییر میدهد و فضای تراژیک اثر را رقم میزند.
چرا باید کتاب هملت را بخوانیم؟
هملت اثری است که فراتر از یک داستان انتقام، به بررسی عمیق روان انسان، تردیدها و کشمکشهای اخلاقی میپردازد. دیالوگهای پرمغز و شخصیتپردازیهای چندلایه، این نمایشنامه را به متنی تبدیل کردهاند که هر بار خواندنش، دریچهای تازه به مفاهیم فلسفی و انسانی میگشاید. ترجمهی به آذین، با وفاداری به سبک شکسپیر، امکان تجربهی فضای شاعرانه و پررمزوراز اثر را برای فارسیزبانان فراهم کرده است. خواندن این کتاب، فرصتی برای آشنایی با یکی از مهمترین آثار ادبیات جهان و تأمل بر پرسشهایی است که هنوز هم ذهن انسان معاصر را درگیر میکند.
خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن هملت به علاقهمندان ادبیات کلاسیک، نمایشنامه و تراژدی، دانشجویان و پژوهشگران رشتههای ادبیات و فلسفه، و کسانی که دغدغهی پرسشهای اخلاقی، روانشناختی و معنای زندگی دارند پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب هملت
«اوه! کاش! این تنِ سخت سختجان میتوانست بگدازد و آب شود و همچون شبنم محو گردد! یا باز، کاش پروردگار جاوید خودکشی را نهی نفرموده بود! خدایا، خدایا، چقدر امور این جهان در نظرم فرساینده و نابکار و بیمزه و سترون مینماید! تفو! تف بر این جهان باد! باغی است پر گیاه هرز که دانهافشان شده و چیزهای پست و ناهنجار آن را در تصرف گرفته... که کار بدین جا بکشد! آنهم تنها دو ماه پس از مرگ پدرم، و تازه، دو ماه هم نه. شاهی بدان خوبی و شایستگی که در قیاس با این یک همچون هایپریون بود به ساتیر؛ و در حق مادرم چندان مهربان که روا نمیداشت بادهای آسمان بر چهرهاش به خشونت بگذرند. آه ای زمین و آسمان! آیا بر من است که این همه را به یاد آرم؟ آخر، این مادرم بود که خود را به گردنش میآویخت، چنان که گویی آرزو در او از کامروایی باز فزونی میگرفت؛ و با این همه پس از یک ماه ... اوه، همان بهتر که بدان نیندیشم. تو ای سستعهدی و ناپایداری، زنت باید نامید. همه و همه یک ماه؛ و کفشهای مادرم در آن روز که اشکریزان بهسان نیوبه به دنبال نعش پدر بیچارهام میرفت، هنوز فرسوده نشده است؛ و اینک اوست، ــ خداوندا، یک حیوان بیتمیز بیش از این به ماتم مینشست، ــ آری، اوست که با عموی من پیمان زناشویی میبندد، با برادر پدرم، که همانقدر با وی فرق دارد که من با هرکولس. یک ماه بیش نگذشته است و هنوز شوری اشکهای دروغین از سوزاندن چشمهای سرخ گشتهاش بازنایستاده که شوهر تازه اختیار کرده است. آه، چه شتاب تبهکارانهای، چنین چالاک به بستر زناکاری دویدن! کار خوبی نیست و نمیتواند به خیر بینجامد. ولی، ای قلب من، درهم بشکن که باید زبان بردوخت!»
حجم
۱۵۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه
حجم
۱۵۱٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۵۴ صفحه