
کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی
معرفی کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی
کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی، نوشته حسن قاضی مرادی، اثری پژوهشی و انتقادی در حوزهی اندیشهی سیاسی و فلسفهی معاصر است که در سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات اختران منتشر شده است. این کتاب به بررسی و نقد رویکردهای رایج و کلیشهای به آموزههای مارکس، بهویژه در زمینهی نسبت او با دموکراسی، میپردازد. قاضیمرادی با تمرکز بر سه رسالهی مهم مارکس، تلاش کرده است تا نشان دهد چگونه برداشتهای افواهی و غیرانتقادی، چه در میان موافقان و چه مخالفان، باعث شکلگیری تصویری ناقص یا حتی نادرست از اندیشهی مارکس شده است. او با تحلیل انتقادی آثار بابک احمدی، بهویژه کتاب مارکس و سیاست مدرن، نمونههایی از این دانش افواهی را واکاوی میکند و به بررسی شیوههای بازنمایی و مستندسازی مهندسیشده در نقد مارکس میپردازد. نسخهی الکترونیکی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی اثر حسن قاضی مرادی
کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی اثری است که در مرز میان نقد فلسفی و جامعهشناسی معرفت حرکت میکند. حسن قاضیمرادی در این کتاب، با رویکردی انتقادی، بهسراغ یکی از رایجترین برداشتها دربارهی مارکس میرود؛ اینکه آموزهی مارکس ذاتاً غیردموکراتیک است. او با بررسی سه رسالهی کلیدی مارکس (دربارهی مسئلهی یهود، نقد فلسفهی حق هگل و جنگ داخلی در فرانسه)، روند شکلگیری و تداوم اندیشهی سیاسی مارکس دربارهی دموکراسی را دنبال میکند. قاضیمرادی نشان میدهد که چگونه دانش افواهی، یعنی دانشی که بر پایهی نقلقولهای مکرر و غیرانتقادی شکل میگیرد، میتواند هم در میان پژوهشگران و هم در میان مخاطبان عمومی، به بازتولید کلیشهها و پیشداوریها دربارهی متفکران بزرگ منجر شود. او با تحلیل انتقادی آثار بابک احمدی، بهویژه کتاب مارکس و سیاست مدرن، نمونههایی از این دانش افواهی را واکاوی میکند و به بررسی شیوههای بازنمایی و مستندسازی مهندسیشده در نقد مارکس میپردازد.
ساختار کتاب شامل یک درآمد نظری دربارهی دانش افواهی، سه فصل تحلیلی دربارهی رسالههای مارکس و یک پیگفتار دربارهی ضرورت تفکر انتقادی است. حسن قاضیمرادی تلاش کرده است تا با اتکا به متون اصلی مارکس و بررسی دقیق نقلقولها و تفسیرها، تصویری دقیقتر و کمتر کلیشهای از نسبت مارکس و دموکراسی ارائه دهد.
درباره کارل مارکس
کارل مارکس در ۵ مه ۱۸۱۸ زاده شد و در ۱۴ مارس ۱۸۸۳ درگذشت. او فیلسوف، جامعهشناس، تاریخدان و اقتصاددان آلمانی بود و یکی از تأثیرگذارترین اندیشمندان تاریخ به شمار میرفت. مارکس تحصیلات دانشگاهی را ابتدا در رشتهی حقوق در دانشگاه بن آغاز کرد و یک سال بعد برای ادامهی مطالعات فلسفه و تاریخ به دانشگاه برلین رفت. در سال ۱۸۴۱ با ارائهی تز دکترای خود دربارهی اختلاف میان فلسفهی طبیعت دموکریتوس و اپیکور بهطور مکاتبهای در دانشگاه ینا درجهی دکتری گرفت.
او که در پی کسب امکان تدریس در دانشگاه بن بود، به آن شهر بازگشت، اما دولت پروس مانع از بهکارگیری او در مقام استاد شد. پس از آن به هیئتتحریریهی روزنامهی لیبرال اپوزیسیون در کلن پیوست و در آنجا بهعنوان عضو ارشد هیئتتحریریه فعالیت کرد. مبارزهی عملی، سیاسی و نظری مارکس با همراهی دوست نزدیکش، فردریک انگلس، شکل گرفت و با انگلس بود که یک سال پیش از انقلابهای ۱۸۴۸ مانیفست کمونیست تدوین و منتشر شد. در این دوره مارکس ارتباطش را با محیطهای دانشگاهی و ایدئالیسم هگلی قطع کرد و توجه خود را به مسائل جنبش کارگری در اروپا معطوف کرد.
مارکس از آغاز تأسیس انجمن بینالملل اول در سال ۱۸۶۴، در آن فعال بود و در نهایت به سِمَت دبیر این انجمن رسید. اولین جلد اثر مشهور او، سرمایه، در سال ۱۸۶۷ منتشر شد و بعدها بهعنوان یکی از آثار بنیادین در نظریهی اقتصاد سیاسی شناخته شد.
برخی از آثار شناختهشدهی مارکس عبارتاند از: سانسور و آزادی مطبوعات، نقد فلسفهی حق هگل، دربارهی مسئلهی یهود، نتایج فرایند مستقیم تولید، فقر فلسفه و آقای فوکت.
درباره بابک احمدی
بابک احمدی در سال ۱۳۲۷ در تهران زاده شد. او نویسنده، مترجم، منتقد هنری و پژوهشگر ایرانی و از پیشگامان نقد مدرنیته در ایران است. احمدی در معرفی اندیشمندان و فیلسوفان غربی نقش مؤثری داشته و توانسته است نسل جوان علاقهمند به فلسفه را با جریانهای فکری مدرن و پسامدرن آشنا کند.
از آثار او، چه در مقام نویسنده و چه مترجم، میتوان به این کتابها اشاره کرد: «طبیعت و قاعده»، «آفرینش و آزادی؛ جستارهای هرمنوتیک و زیباییشناسی»، «از نشانههای تصویری تا متن»، «امید بازیافته؛ سینمای آندری تارکوفسکی»، «باد هر جا بخواهد میوزد؛ اندیشهها و فیلمهای روبر برسون»، «تصاویر دنیای خیالی؛ مقالههایی دربارهی سینما»، «چهار گزارش از تذکرةالاولیاء عطار»، «حقیقت و زیبایی؛ درسهای فلسفهی هنر»، «خاطرات ظلمت؛ دربارهی سه اندیشگر مکتب فرانکفورت»، «رسالهی تاریخ»، «ساختار و تأویل متن»، «ساختار و هرمنوتیک»، «سارتر که مینوشت»، «کتاب تردید»، «مارکس و سیاست مدرن»، «مدرنیته و اندیشهی انتقادی»، «معمای مدرنیته»، «واژهنامهی فلسفی مارکس»، «هایدگر و پرسش بنیادین»، «هایدگر و تاریخ هستی»، «کار روشنفکری»، «ترس و تنهایی: کوارتتهای شاستاکوویچ»، «موسیقیشناسی»، «آواز زمین: هشت جستار در تاریخ موسیقی» و «دگرگونی جهان: درآمدی به مانیفست حزب کمونیست».
خلاصه کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی
کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی با تمرکز بر مفهوم دانش افواهی، به بررسی انتقادی برداشتهای رایج و غیرانتقادی از اندیشهی مارکس دربارهی دموکراسی میپردازد. حسن قاضیمرادی در ابتدا مفهوم دانش افواهی را توضیح میدهد؛ دانشی که بر پایهی نقلقولهای مکرر و بدون سنجش انتقادی شکل میگیرد و اغلب به کلیشهها و پیشداوریهای رایج دربارهی متفکران بزرگ دامن میزند. او نشان میدهد که چگونه این نوع دانش، چه در میان مخاطبان عمومی و چه در میان پژوهشگران، باعث شکلگیری تصویری مخدوش از مارکس شده است. در ادامه، نویسنده سه رسالهی مهم مارکس را محور تحلیل خود قرار میدهد: دربارهی مسئلهی یهود، نقد فلسفهی حق هگل و جنگ داخلی در فرانسه.
قاضیمرادی در هر بخش، ابتدا زمینهی تاریخی و فکری رسالهها را شرح میدهد و سپس به نقد برداشتهای افواهی و تفسیرهای بابک احمدی از این متون میپردازد. او نشان میدهد که مارکس، برخلاف برداشتهای رایج، نهتنها دموکراسی را نفی نکرده، بلکه در دورههای مختلف فکری خود، از دموکراسی سیاسی، دموکراسی راستین و دموکراسی کمونی دفاع و آنها را تحلیل کرده است. قاضیمرادی با بررسی دقیق نقلقولها و تفسیرهای احمدی، مواردی از مستندسازی مهندسیشده و تقطیع متون را برجسته میکند و نشان میدهد که چگونه این شیوهها به بازتولید دانش افواهی منجر میشوند. در پیگفتار، نویسنده بر اهمیت تفکر انتقادی و سنجشگری در مواجهه با متون نظری تأکید میکند و هشدار میدهد که گسترش فضای مجازی و اطلاعات سطحی، خطر افواهیاندیشی را افزایش داده است. او نتیجه میگیرد که تنها با بازگشت به متون اصلی و نقد مستمر میتوان از دام کلیشهها و دانش افواهی رهایی یافت.
چرا باید کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی را بخوانیم؟
این کتاب با رویکردی انتقادی و تحلیلی، فرصتی فراهم میکند تا نسبت میان مارکس و دموکراسی خارج از کلیشههای رایج و برداشتهای سطحی بررسی شود. حسن قاضیمرادی با دقت در متون اصلی مارکس و نقد شیوههای رایج تفسیر و نقلقول، نشان میدهد که چگونه دانش افواهی میتواند به تحریف اندیشههای متفکران بزرگ منجر شود. مطالعهی این اثر به مخاطب کمک میکند تا با شیوههای بازنمایی و مستندسازی مهندسیشده در نقدهای فلسفی آشنا شود و اهمیت تفکر انتقادی را در مواجهه با متون نظری دریابد. همچنین کتاب نمونهای از پژوهش انتقادی در حوزهی فلسفه و علوم اجتماعی است که میتواند برای علاقهمندان به نقد ایدئولوژی و تاریخ اندیشه آموزنده باشد.
خواندن کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
خواندن این کتاب به دانشجویان و پژوهشگران فلسفه، علوم سیاسی و جامعهشناسی، علاقهمندان به اندیشهی مارکس و نقد ایدئولوژی و کسانی که دغدغهی شناخت دقیقترِ نسبت میان دموکراسی و سوسیالیسم را دارند، پیشنهاد میشود. همچنین برای افرادی که به نقد رسانهها و فضای مجازی و تأثیر آنها بر شکلگیری دانش عمومی علاقهمندند، مفید است.
درباره حسن قاضی مرادی
حسن قاضیمرادی، زادهی سال ۱۳۳۲ در تهران، پژوهشگر حوزهی جامعهشناسی و مترجم ایرانی است. بیشتر پژوهشهای او به روانشناسی اجتماعی مردم ایران و همچنین تاریخ اجتماعی و سیاسی کشور اختصاص دارد. هرچند تحصیلات دانشگاهی قاضیمرادی در رشتهی مکانیک بود، در عرصهی علوم انسانی و اجتماعی از چهرههای تأثیرگذار معاصر به شمار میآید.
از آثار و تألیفات او میتوان به این کتابها اشاره کرد: «در پیرامون خودمداری ایرانیان: رسالهای در روانشناسی اجتماعی مردم ایران»، «در ستایش شرم: جامعهشناسی حس شرم در ایران»، «استبداد در ایران»، «کار و فراغت ایرانیان»، «تأملی بر عقبماندگی ما: نگاهی به کتاب دیباچهای بر انحطاط ایران نوشتهی دکتر جواد طباطبایی»، «ملکمخان: نظریهپرداز نوسازی سیاسی در عصر مشروطه»، «نوسازی سیاسی در عصر مشروطهی ایران»، «درآمدی بر تفکر انتقادی»، «پویایی نقد» و «شوق گفتوگو و گستردگی فرهنگ تکگویی در میان ایرانیان».
بیشتر آثار قاضیمرادی با محوریت نقد فرهنگ، جامعه و ذهنیت ایرانی نوشته شدهاند. او در نوشتههایش همواره بر ضرورت تفکر انتقادی و گفتوگو در برابر خودمداری و استبداد تأکید کرده است.
بخشی از کتاب مارکس و دموکراسی در دانش افواهی بابک احمدی
«دولت پیشامدرن دولتی است که بر زمینهٔ مناسبات فئودالی در وحدت با جامعه («جامعهٔ مدنی» و «دولت غیرسیاسی» در کلام مارکس) است. مارکس مینویسد: «خصلت جامعهٔ مدنیِ قدیم کاملاً سیاسی بود. به دیگر سخن، عناصر زندگی مدنی مانند مالکیت، یا خانواده و شیوهٔ کار به شکل مالکیت اربابی، رستهها و اصناف به سطح عناصر زندگی سیاسی ارتقا یافته بودند. در این شکل، آنها رابطهٔ فرد را با دولت بهعنوان یک کل یعنی، رابطهٔ سیاسیاش ــ رابطهٔ جدایی و طرد او از دیگر اجزای جامعه را ــ موجب میشدند... . بنابراین، کارکردهای حیاتی و شرایط زندگی در جامعهٔ مدنی هنوز سیاسی باقی میمانْد، گرچه سیاسی به مفهوم فئودالی آن، یعنی فرد را از دولت بهعنوان کل حذف میکرد و...» (مارکس، ۱۳۹۸، ۳۹). از این رو، در دولت پیشامدرن، در رستهٔ کشاورزان (شامل اشراف زمیندار و دهقانان (سِرفها)) اشراف زمیندار به علت «امتیاز» ناشی از مالکیت زمین از حقوق سیاسی برخوردار بوده و بنابراین، از اعضای دولت بودند و دهقانان نیز از نظر سیاسی هیچ حقی نداشتند. در اصناف شهری (اصناف تجارت و صنعت) نمایندگان آنها در ارتباط با دولت از قدرت سیاسی برخوردار بودند و عضو دولت میشدند و اعضای این اصناف (کارگران تولیدی و خدماتی و...) از حقوق سیاسی برخوردار نبودند. از این رو، اشراف زمیندار و نمایندگان اصناف از یکسو، عضو دولت بودند و از سوی دیگر، میانجی دولت و بقیهٔ اعضای جامعهٔ مدنی یا اکثریت مردمِ فاقد حقوق سیاسی. این ساختار سیاسی متضمن وحدت دولت و جامعهٔ مدنی بود. دولتهای پیشامدرن بهعنوان «دولت مسیحی» از مشروعیت ایدئولوژیکی برخوردار میشدند.»
حجم
۱۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
حجم
۱۷۲٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۴
تعداد صفحهها
۱۸۴ صفحه
