دانلود و خرید کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی آنتونی مارا ترجمه فرزانه قوجلو
تصویر جلد کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی

کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی

معرفی کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی

کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی نوشته آنتونی مارا است و فرزانه قوجلو پ محمدرضا جعفری ترجمه کرده است. این کتاب را نشر نو منتشر کرده است. این کتاب در سال ۲۰۱۴ برای رمان منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی برندهٔ جایزه‌های جان لئونارد و انیسفیلدولف و در سال ۲۰۱۸ برندهٔ جایزهٔ ادبی خاندان سیمپسون شد.

درباره کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی

این‌کتاب درباره جنگ چچن است داستان از جایی آغاز می‌شود که در اوج درگیری و حمله نیروهای روس حوا، کودک ۸ساله در جنگل پنهان شده است. او شاهد حمله سربازان روس به خانه‌شان است که پدرش را اسیر می‌کنند و خانه‌شان را به آتش می‌کشند. احمد، دوست قدمی پدرش، او را پیدا می‌کند و با خود به بیمارستان بمباران‌شده‌ای می‌برد که سونیا، تنها پزشک آنجا است و مجروحان جنگ را درمان می‌کند. اتفاقات این کتاب در ۵ روز پیش می‌آید، در این روزها سونیا، ناتاشا، احمد، حوا، حسن و رمضان به خاطرات گذشته‌ برمی‌گردند و اتفاقات پنهانی از عشق و خیانت و بخشش را فاش می‌کنند که نشان می‌دهد چطور زندگی سرنوشتشان از گذشته تا امروز به‌هم گره خورده است. 

آنتونی مارا معتقد است هریک از تراژدی‌های قرن بیستم مثل اردوگاه‌های گولاگ، هولوکاست، قتل‌عام ارامنه، کشتار همگانی کامبوج، جنگ بوسنی و بسیاری از فجایع دیگر، ویژگی‌ها و خاستگاه‌های تاریخی و فلسفی خود را دارند و چه‌بسا هرگز دوباره تکرار نشوند، اما رفتار آدم‌ها در ویرانی و سرکوب و هتک حرمت همنوعانشان تکرار می‌شود. ما از دوستان و همسایگانمان دشمن می‌سازیم و قربانی‌هایمان را پست و شیطان‌صفت و مستحق تبعید و شکنجه و مرگ می‌دانیم.

این کتاب روایتی تازه و جذاب از یکی از فجایع انسانی تاریخ معاصر است. 

خواندن کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم. 

درباره آنتونی مارا

آنتونی مارا در سال ۱۹۸۴ در واشنگتن دی. سی. به‌دنیا آمد. از کارگاه نویسندگان آیووا مدرک کارشناسی ارشد در هنرهای زیبا دارد و در حال حاضر عضو کارگاه والاس استگنر برای نگارش خلاق دانشگاه استانفورد است. جایزهٔ مسابقهٔ داستان‌نویسی دانشجویان ماهنامهٔ آتلانتیک را از آن خود کرده و برندهٔ جایزهٔ داستان‌نویسی مجلهٔ نَریتیو و نیز جایزهٔ انتشارات پوشکارت شده و یکی از آثار او در جُنگ بهترین خواندنی‌های بی‌نظیر امریکا جای گرفته است و در ۲۰۱۲ برندهٔ جایزهٔ بنیاد وایتینگ شد. او که در سرتاسر اروپای شرقی تحصیل و زندگی و سفر کرده است اکنون ساکن اوکلند کالیفرنیاست. منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی که اولین رمان اوست در ده‌ها کشور به چاپ رسیده است.

بخشی از کتاب منظومه ای از پدیده های حیاتی

ستون‌های دود سیاه از دودکش‌های بلند دوردست به هوا بلند بود. زنجیره‌ای از کوه‌های صاف‌شده بر اثر باد. طعم هوای پس از شوروی مثل کهنه‌ای کثیف در دهانش. وقتی که به پایانهٔ اتوبوس‌ها رسیدند، صبر کرد تا چمدان چرخدارش به‌سلامت روی زمین قرار بگیرد و بعد کرایهٔ راننده را داد. چمدان سامسونت، آخرین هدیهٔ برِندن، می‌شد در حکم بیلبوردی پرنور باشد که خارجی بودن او را جار بزند وقتی آن را از کنار چمدان‌های صندوقی دوران امپراتوری متعلق به بقیهٔ مسافران عبور می‌داد. خط اتوبوس ملی‌شده دیگر در جاده‌های منتهی به چچن رفت و آمد نمی‌کرد، اما بعد از آنکه یک ساعت در صف سه نفره منتظر ماند، کارمندی او را به کیوسکی راهنمایی کرد که مجلات مستهجن، سیگارهای اوکراینی، نوار کاست گروه ایرساپلای و بلیت یک اتوبوس خصوصی را می‌فروخت که سفری هفتگی از اوسِتیای شمالی به چچن داشت. تا صبح روز بعد حرکت نمی‌کرد. گرچه سونیا خستهٔ سفر بود، می‌دانست که خوابش نمی‌برد. تمام شب روی نیمکت چوبی نشست و بند یکی از کفش‌هایش را دور دستهٔ چمدان گره زد تا خیال بچه کولی‌ها را از چرخ زدن با آن راحت کند.

وقتی که رانندهٔ اتوبوس ساعت شش و ربع صبح در راهرو اتوبوس بلیت‌ها را جمع می‌کرد، اعلام کرد: «من همه‌تون رو می‌برم به قبرتون.» به عقب خم شد، انگار لیوانی نامرئی را روی شکم گِردش نگه داشته بود. «اگه پا بده همه‌تون رو می‌فروشم به اولین راهزن، یا آدم‌ربا یا دلال برده که ببینم. نگید که به‌تون نگفتم. اگه این بلیت‌ها رو نخریده بودین شما رو با این اتوبوس به اون کشور نمی‌بردم. واسهٔ همین از روی هر چاله و دست‌اندازی که بشه رد می‌شم تا این سفر رو برای همه‌تون به اندازهٔ خودم فلاکت‌بار بکنم. ضمناً نه، برای مستراح رفتن هم راحت‌باش نداریم، و بعله، چون می‌دونم این چاله‌ها مثانهٔ پر شده رو چه دردی میآرن.»

طلا در مس
۱۴۰۰/۱۱/۲۳

عالیه این کتاب

هیچ‌چیز در این جهان یا جهان دیگر بدتر از درد جسمانی نبود. در زندگی آخرت، چون او چیزی جز روح نخواهد بود، نه جسمی خواهد داشت که کتک بخورد، نه پوستی خواهد داشت که کنده شود، نه خونی خواهد داشت که جاری شود، نه چشمی خواهد داشت که از حدقه درآورند، نه ناخنی خواهد داشت که بکشند، نه ریه‌ای خواهد داشت که پر از آب شود، نه بطنی که از کار بیفتد، پس عذاب الهی همیشه ملایم‌تر از کیفر آدمیزادی خواهد بود.
نازنین بنایی
تو از آنِ منی. می‌شناسمت. ما روح‌هایمان را به‌دور بدبختی‌های یکدیگر می‌پیچیم. این همان چیزی است که از ما یک خانواده می‌سازد.
نازنین بنایی
فهمید که عشق می‌تواند دریافت‌کنندهٔ خود را تا حد چیزی ضروری تنزل دهد، چیزی به اهمیت غذا یا سرپناه، چیزی که نه فقط آرزویش را دارند بلکه به آن نیاز دارند.
نازنین بنایی
اگر جهان مصمم است او را غرق کند، او هم از شنا کردن دست می‌کشد.
نازنین بنایی
اما زمین اقیانوسی متلاطم و نامطمئن بود و او تا سال‌ها احساس دریازدگی خواهد کرد.
نازنین بنایی
خدا، مثل تمام چیزهای خوب و مهربان، در لندن زندگی می‌کرد.
نازنین بنایی
«من همیشه فکر می‌کردم که دیدگاه مارکس دربارهٔ مذهب تنها حرف درستش بود. ایمان میشه چوب زیربغل.» احمد گفت، «اگه پات بره روی مین، چوب زیر بغل میشه پا.»
نازنین بنایی
«بیماری مورد علاقه‌تون چیست؟» «کلامیدیا»
نازنین بنایی
گاهی درمی‌ماند که شاید بیزاری از خودش به شکل آسیب زدن به بیمارانش بروز می‌کند، انگار بخش مکتومی از قلبش می‌خواست که آنها به‌خاطر ناکامی‌های او رنج بکشند.
نازنین بنایی
«اینجا خونهٔ منه.» صدای دختر سکوت‌شان را شکست و کلمات همچون طنینی در راهرویی خالی به گوش او رسید. گفت: «این‌جوری بهش فکر نکن.» «چه جوری؟» «این‌جوری که فکر کنی هنوز مال توست.»
نازنین بنایی
زندگی: منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی -سامانهٔ بدن، تحریک‌پذیری، حرکت، رشد، تولید مثل، سازگاری.
نازنین بنایی
معتقد شده بود که خوشبختی یعنی نبودِ چیزی -نبودِ ترس، نبودِ درد، نبودِ اندوه- اما در اینجا خوشبختی که همچون هر اندوهی قدرتمند بود در درونش می‌خروشید.
نازنین بنایی
تمام جهان در حال سقوط بود، اما حالا کسی بود که آنقدری قدرت داشت که بتواند محکم او را بگیرد. دو مردی که قبلاً با آنها روابط صمیمانه داشت با او مثل شیئی نازک و شکستنی رفتار کرده بودند، انگار سعی داشتند ترتیب یک خاکستردان عتیقهٔ یونانی را بدهند. سولیم طوری او را در بغل می‌گرفت که انگار از له کردن کلیه‌های او نمی‌ترسد. شکل کامل دندان‌های ناقصش را روی شانه‌های ناتاشا باقی می‌گذاشت طوری که صبح روز بعد جایشان قرمز می‌شد. از ناتاشا می‌خواست او را بخاراند و ناخن‌های بلندتر ناتاشا پشت او را مثل پوست ببر خط می‌انداخت. جسم ناتاشا به خودی خود ابزاری زیبا اما بی‌مصرف به‌نظر می‌رسید. فشار انگشتان سولیم بر مچ‌های او، گازهای سگ‌وار او بر ترقوهٔ ناتاشا، این فشار بر قفسهٔ سینه‌اش، این گوشت قرمز شده.
نازنین بنایی
آب شدن در گذشته به معنای ستردن نیست بلکه تغییر شکل است، تبدیل است از لحظهٔ حاضر به خاطره، از جامد به مایع، و کسی که تو زمانی لمسش کرده بودی اکنون بر پوستت جاری می‌شود، اکنون سیل‌آسا بر پشتت فرو می‌ریزد، و تو شاید در خاطره غوطه‌ور شوی، شاید فرو بروی، شاید غرق شوی، اما انگشت‌هایت نمی‌توانند نگهش دارند.
نازنین بنایی
حس شگفت‌انگیزی است که به حرف‌هایت گوش کنند و بعد از یاد ببرند. حسن از این بیشتر می‌خواست.
نازنین بنایی
دختر گفت، «هنوز اینجایی.» جواب داد، «هنوز اینجام.» دختر چمدان قهوه‌ای او را بلند کرد. گفت، «سبکه.» گفت، «پدر و مادرم هستن.» این سومین گفت‌وگویشان بود.
نازنین بنایی
«اما این کار حاصل عمر توئه.» «حاصل عمر تو می‌تونه سابیدن شاش از کاسهٔ توالت باشه. کار صرفاً واسه اینکه تو عمرت رو صرفش کردی معنی پیدا نمیکنه.»
نازنین بنایی
اما من هنوز یه مینی‌مالیستم.» «معنی‌ش رو می‌دونی؟» حوا که انتظار این سؤال را داشت سر تکان داد که می‌داند. «این یه راه قشنگ‌تره برای اینکه بگی هیچی نداری.»
نازنین بنایی
بخش پیری‌شناسی در اولین جنگ بسته شد، به‌دلیل کمی منابع و اتفاق نظر عمومی که طولانی کردن عمر پیران از کارهای زمان صلح است.
نازنین بنایی
دستور زبان تنها جایی بود که می‌توانست پدرش را زنده نگه دارد
نازنین بنایی

حجم

۶۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۶۳ صفحه

حجم

۶۹۶٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۰

تعداد صفحه‌ها

۴۶۳ صفحه

قیمت:
۱۶۷,۰۰۰
۱۱۶,۹۰۰
۳۰%
تومان