دانلود و خرید کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر آرتور شنیتسلر ترجمه نسرین شیخ‌‌نیا
تصویر جلد کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر

کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر

انتشارات:نشر ماهی
امتیاز:
۲.۶از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر

کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر نوشته آرتور شنیتسلر است و با ترجمه نسرین شیخ‌‌نیا در نشر ماهی منتشر شده است.

درباره کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر

آرتور شنیتسلر معتقد است هر هنرمندی هم واقعیت‌گراست و هم آرمان‌خواه. هم امپرسیونیست است، هم اکسپرسیونیست. هم طبیعت‌گرا و هم سمبولیست. همین موضوع داستان‌های او را متفاوت و خاص می‌کند. توانایی او در ادغام این ضدونقیض‌ها تجلی پیدا کرده است. شنیتسلر پزشک بود به‌همین دلیل از سایر نویسندگان زمان خود با علوم طبیعی آشناتر بوده است. شاید این همان ویژگی‌ای است که به کارهای او رنگی طبیعت‌گرا می‌دهد. موضوع مورد علاقه او روان‌شناسی است و همین موضوع داستان‌هایش را به سمت داستان‌های درونی برده است. 

طرح‌های او، شخصیت‌هایی هستند که بین درون و بیرونشان، بین خودشان و صورتکی که بر چهره زده‌اند، بین خودشان و تضادهایشان سرگردانند. این کتاب مجموعه داستان‌های مردن، گریز به تاریکی، مرده‌ها سکوت می‌کنند، جرونیموی کور و برادرش، دفترچه یادداشت ردگوندا و فرولاین الزه است. 

«مردن» نخستین تجربهٔ داستان بلند اوست که نخست با عنوان «مرگ قریب‌الوقوع» در سال ۱۸۹۲ به چاپ رسید. این اثر همچنین نخستین موفقیت او به‌عنوان نویسنده به شمار می‌رود. داستان «مردن» همان‌گونه که از عنوان آن می‌شود دریافت، دربارهٔ مردی است که می‌داند می‌میرد.

«گریز به تاریکی» نیز داستان یک بیمار است. اما این‌بار «بیماری روانی». شنیتسلر این داستان بلند ترسناک را در سال ۱۹۰۹ نوشت. وی ادعا می‌کند که این داستان را تحت تأثیر ترس خود از دیوانگی و اندوهی که به خاطر پیش‌بینی آن احساس می‌کرده، نوشته است.

«فرولاین الزه» نیز داستان یک بیمار روانی است. اگرچه مشکل او از حدود یک بیماری بسیار فراتر می‌رود. شکی نیست که الزه دیوانه است. شنیتسلر در این داستان گام‌های بزرگ‌تری در راه گفت‌وگوهای درونی برمی‌دارد.

این سه داستان مشهورترین آثار نویسنده است که در این کتاب آمده است. 

خواندن کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب گریز به تاریکی و پنج داستان دیگر

تلنگری به در خورد و مشاور هیئت‌مدیره از خواب پرید و با «داخل شوید» ناخواسته‌ای که از دهانش پریده بود پیشخدمت بی‌درنگ طبق معمول با صبحانهٔ سفارش‌شده برای ساعت هشت در آستانهٔ در ظاهر شد. نخستین فکری که به ذهن روبرت خطور کرد این بود که دیشب باز هم فراموش کرده است در را قفل کند. اما وقت زیادی نداشت که دربارهٔ نشانه‌های حواس‌پرتی‌های اخیرش خود را به دست اندوه بسپارد؛ زیرا دستهٔ نامه‌های رسیده روی سینی صبحانه، کنار قوری چای و کره و عسل توجه‌اش را فورآ به خود جلب کرد. در میان نامه‌های کم‌اهمیت دیگر، چشمش به نامه‌ای با دستخط وی افتاد که در آن برادرش شادمانی خود را از دیدار او در آینده‌ای نزدیک بیان داشته و در میان خبرهای پیش‌پاافتادهٔ خانوادگی با لحنی تعمدآ سرسری و باری‌به‌هرجهت به‌طور مختصر به گزینش خود به سمت دانشیاری اشاره کرده بود. روبرت به‌سرعت تلگراف تبریک صمیمانه‌ای نوشت و درخواست کرد بدون معطلی به ادارهٔ پست برده شود. اگرچه گاهی وظایف شغلی و مشکلات دیگرِ زندگی روابط خصوصی بین دو برادر را روزها و هفته‌ها به تعویق می‌انداخت، اما همیشه رویدادی پیش می‌آمد ـکه درست به علت کم‌اهمیت‌بودن نسبی آن ــ هر دو به تعلق خود نسبت به هم، تعلقی تردیدناپذیر و پایدار، پی ببرند. در چنین مواردی، به‌خصوص برای برادر کوچک‌تر، تمام روابط گذشته و کنونی زندگی‌اش، حتی ازدواج پیشین‌اش با زن جذابی که اکنون دیرزمانی بود از جهان رخت بربسته بود، رابطه‌ای بی‌مقدار می‌نمود. و هردم بیش‌تر معتقد می‌شد که رابطهٔ برادر با برادر نه‌تنها بهترین و پاک‌ترین امتیاز زندگی او به‌شمار می‌رفت، بلکه همچنین به‌طور کلی تنها رابطه‌ای است که طبیعت به آن استحکامی درخور بخشیده است. حتی پایدارتر از رابطهٔ فرزند با والدین که دیر یا زود (البته برای کسی مانند روبرت که شخصآ هیچ تجربه‌ای در این مورد نداشت) و مطمئنآ از نظر خود فرزندان نیز روزی محکوم به فنا بود. و از همه مهم‌تر این‌که همواره از آن تیرگی‌هایی که به گونه‌ای نامنتظر از اعماق تاریک روح برمی‌خیزد و روابط بین زن و شوهر را همانند ابری سیاه می‌پوشاند آزاد می‌ماند.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
همه چیز او را شادمان می‌کرد. چرا؟ شاید می‌خواست خود را سرزنش کند که پس از ساعت‌های بی‌شماری که نگرانی‌های مرگباری را گذرانده بود، مثلا برای یک دقیقه به خود رسیده است. آیا اصولا حق مسلم او نبود که از هستی خود آگاه باشد. او سالم بود. جوان بود. ناگهان گویی از همه سو، از صدها چشمه، شادی هستی او را در خود گرفت. و این مانند نفسش و آسمان بالای سرش بسیار طبیعی بود. آیا باید به خاطر آن شرمنده می‌بود.
نازنین بنایی
به‌طور کلی به‌جز کسانی که ما را دوست دارند، کس دیگری از ما چیزی نمی‌داند. ما، خودمان ...»
کاربر ۷۲۴۹۰۲
البته دکتر لاین‌باخ، دوست زمان جوانی‌اش، همیشه تمایل داشت شکایت‌های او را از مشکلاتش ساده بینگارد. و هنگامی که ادعا می‌کرد زمانی خودش به تمام این نشانه‌ها در وجودش پی‌برده است، به‌سختی می‌شد آن را تسلی‌بخش انگاشت
کاربر ۳۶۵۳۲۸۷

حجم

۳۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

حجم

۳۵۴٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۳۴۴ صفحه

قیمت:
۹۰,۰۰۰
۶۳,۰۰۰
۳۰%
تومان