دانلود و خرید کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر لزلی استیونسن ترجمه میثم محمدامینی
تصویر جلد کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

معرفی کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر نوشتۀ لزلی استیونسن است. این کتاب را انتشارت نو منتشر کرده است.

درباره کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

این روزها معمول است که فلسفه را رشته‌ای دانشگاهی، به معنایی محدود و مشخص، و شامل این موارد تعریف می‌کنند: منطق، فلسفه زبان، متافیزیک، معرفت‌شناسی (نظریه شناخت)، فلسفه ذهن، اخلاق، فلسفه سیاسی، زیبایی‌شناسی، فلسفه دین، و غیره. این کتاب کتابی مقدماتی در فلسفه به معنای یادشده نیست. در بسیاری از این زمینه‌ها به برخی موضوعات خواهیم پرداخت، اما تمرکزمان در درجه نخست روی دوازده نظام فکری منتخب است که به برخی پرسش‌های وجودی مربوط به حیات که انگیزه اولیه بسیاری افراد برای فلسفه خواندن است، پاسخ‌هایی ارائه می‌کنند.

بدیهی است که بسیاری چیزها بستگی دارد به این که چه نظریه‌ای را درباره طبیعت بشر بپذیریم: در سطح فردی، معنا و مقصود زندگی‌مان، این که چه باید بکنیم و در چه راهی بکوشیم، این که امید داشته باشیم به چه چیزی دست یابیم و به کجا برسیم، و در سطح اجتماعی، چشم‌اندازی که امیدواریم جامعه بشری به آن دست یابد، و اینکه چه نوع تحولات اجتماعی دلخواه ماست، همه‌وهمه بستگی دارد به انتخاب همین نظریه. پاسخ ما به این پرسش‌های عظیم وابسته به این است که آیا تصور می‌کنیم چیزی به نام طبیعت «فطری» یا «راستین» انسان و معیارهای عینی ارزش برای زندگی بشر وجود دارد یا خیر. اگر چنین است آن طبیعت و این معیارها کدام‌اند؟ آیا ما مطلقاً محصول فرایند تکاملیم و طوری برنامه‌ریزی‌شده‌ایم که به دنبال تأمین منافع شخصی، تکثیر ژن‌هایمان، و برآوردن نیازهای زیست‌شناختی‌مان باشیم؟ یا چیزی به نام طبیعت «ذاتی» انسان وجود ندارد، بلکه تنها توانایی تأثیرپذیری از اجتماع و نیروهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آن واقعیت دارد؟ یا شاید هم حیات و تاریخ انسان هدف و مقصودی استعلایی و عینی (یا شاید الهی؟) دارد؟

خواندن کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر را به چه کسی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کسی نوشته شده است که به دنبال «فلسفه زندگی» است؛ یعنی درکی از طبیعت بشر که راهنمایی‌مان کند چگونه باید زندگی کنیم. چنین تجویزی اغلب مبتنی است بر نوعی «تشخیص» درباره اینکه ایراد از کجاست، و آن هم به نوبه خود مبتنی است بر برخی «آرمان‌ها» درباره این که زندگی چگونه باید باشد یا انسان‌ها چه‌طور باید باشند.

درباره لزلی استیونسن

لزلی استیونسن متولد سال ۱۹۴۳ در آمریکا می‌باشد. وی نویسنده کتاب‌هایی همچون الهام از کانت است.

بخش‌هایی از کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

دسته کاملاً متفاوتی از گزاره‌ها هستند که مثل داوری‌های ارزشی شواهد حاکی از امر واقع در رد یا قبول آنها نیز هیچ تأثیری ندارد؛ منظور گزاره‌هایی است که فقط به‌واسطه معنای واژه‌هایشان صادق یا کاذب هستند. این‌گونه گزاره‌ها را تحلیلی و همه گزاره‌های دیگر را ترکیبی (تألیفی) می‌نامند. مثلاً اینها چند نمونه صدق تحلیلی است: «میش گوسفند ماده است»، «هفت برابر است با شش به‌علاوه یک»، و «اگر همه فانی باشند، پس هیچ‌کس جاوید نیست.» شاید به نظر آید که اینها صدق‌هایی بدیهی و پیش‌پاافتاده‌اند، اما همه گزاره‌های تحلیلی این‌طور به‌وضوح صادق نیستند، چون ممکن است کمابیش پیچیدگی‌هایی در خود داشته باشند؛ مانند تساوی‌های حسابی که اعداد بزرگ در آنهاست، یا جملات شرطی که مقدمات بسیار دارند. گاهی هم چندان روشن نیست که گزاره تحلیلی است یا خیر؛ زیرا ممکن است هیچ تعریف پذیرفته شده‌ای از معنای واژه‌های اساسی آن وجود نداشته باشد و در حقیقت بسیار می‌بینیم که افراد بی‌آنکه بدانند، واژه واحدی را به معانی متفاوت به کار می‌برند. تعریف‌های فرهنگ لغت در پی یافتن کاربردهای موجود عبارات زبانی است، اما ممکن است شکل کاربرد زبان هر پرسش تازه‌ای را که پیش می‌آید، تمام‌وکمال، پاسخ نگوید.

برای مثال، کمتر مفهومی را می‌توان یافت که در اندیشه اخلاقی ما بیش از مفهوم «شخص» اهمیت داشته باشد؛ مفهومی که در اصل «احترام به اشخاص» از آن استفاده می‌شود (فصل ۸ درباره کانت را ببینید). اما آیا جنین هم شخص است؟ اگر این‌طور است، آیا از همان لحظه انعقاد نطفه شخص به شمار می‌آید؟ درباره انسانی که بر اثر آسیب مغزی شدید یا جنون حاد هرگونه خودآگاهی و توانایی ارتباط را برای همیشه ازدست‌داده است، چه می‌توان گفت؟ یا درباره بیگانه‌ای هوشمند و خوش‌رفتار از سیاره‌ای دیگر که به‌خوبی می‌تواند با ما ارتباط برقرار کند؟ پلس آیا می‌شود بعضی انسان‌ها شخص به شمار نیایند و برخی اشخاص انسان نباشند؟ به نظر می‌آید معنای واژه «شخص»، دست‌کم در کلام برخی افراد، واجد مؤلفه‌ای ارزشی است که سبب می‌شود این یک صدق تحلیلی باشد که با هر شخص باید با احترام ویژه‌ای رفتار کرد.معرفی کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر نوشتۀ لزلی استیونسن است. این کتاب را انتشارت نو منتشر کرده است.

درباره کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

این روزها معمول است که فلسفه را رشته‌ای دانشگاهی، به معنایی محدود و مشخص، و شامل این موارد تعریف می‌کنند: منطق، فلسفه زبان، متافیزیک، معرفت‌شناسی (نظریه شناخت)، فلسفه ذهن، اخلاق، فلسفه سیاسی، زیبایی‌شناسی، فلسفه دین، و غیره. این کتاب کتابی مقدماتی در فلسفه به معنای یادشده نیست. در بسیاری از این زمینه‌ها به برخی موضوعات خواهیم پرداخت، اما تمرکزمان در درجه نخست روی دوازده نظام فکری منتخب است که به برخی پرسش‌های وجودی مربوط به حیات که انگیزه اولیه بسیاری افراد برای فلسفه خواندن است، پاسخ‌هایی ارائه می‌کنند.

بدیهی است که بسیاری چیزها بستگی دارد به این که چه نظریه‌ای را درباره طبیعت بشر بپذیریم: در سطح فردی، معنا و مقصود زندگی‌مان، این که چه باید بکنیم و در چه راهی بکوشیم، این که امید داشته باشیم به چه چیزی دست یابیم و به کجا برسیم، و در سطح اجتماعی، چشم‌اندازی که امیدواریم جامعه بشری به آن دست یابد، و اینکه چه نوع تحولات اجتماعی دلخواه ماست، همه‌وهمه بستگی دارد به انتخاب همین نظریه. پاسخ ما به این پرسش‌های عظیم وابسته به این است که آیا تصور می‌کنیم چیزی به نام طبیعت «فطری» یا «راستین» انسان و معیارهای عینی ارزش برای زندگی بشر وجود دارد یا خیر. اگر چنین است آن طبیعت و این معیارها کدام‌اند؟ آیا ما مطلقاً محصول فرایند تکاملیم و طوری برنامه‌ریزی‌شده‌ایم که به دنبال تأمین منافع شخصی، تکثیر ژن‌هایمان، و برآوردن نیازهای زیست‌شناختی‌مان باشیم؟ یا چیزی به نام طبیعت «ذاتی» انسان وجود ندارد، بلکه تنها توانایی تأثیرپذیری از اجتماع و نیروهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آن واقعیت دارد؟ یا شاید هم حیات و تاریخ انسان هدف و مقصودی استعلایی و عینی (یا شاید الهی؟) دارد؟

خواندن کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر را به چه کسی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای کسی نوشته شده است که به دنبال «فلسفه زندگی» است؛ یعنی درکی از طبیعت بشر که راهنمایی‌مان کند چگونه باید زندگی کنیم. چنین تجویزی اغلب مبتنی است بر نوعی «تشخیص» درباره اینکه ایراد از کجاست، و آن هم به نوبه خود مبتنی است بر برخی «آرمان‌ها» درباره این که زندگی چگونه باید باشد یا انسان‌ها چه‌طور باید باشند.

درباره لزلی استیونسن

لزلی استیونسن متولد سال ۱۹۴۳ در آمریکا می‌باشد. وی نویسنده کتاب‌هایی همچون الهام از کانت است.

بخش‌هایی از کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر

دسته کاملاً متفاوتی از گزاره‌ها هستند که مثل داوری‌های ارزشی شواهد حاکی از امر واقع در رد یا قبول آنها نیز هیچ تأثیری ندارد؛ منظور گزاره‌هایی است که فقط به‌واسطه معنای واژه‌هایشان صادق یا کاذب هستند. این‌گونه گزاره‌ها را تحلیلی و همه گزاره‌های دیگر را ترکیبی (تألیفی) می‌نامند. مثلاً اینها چند نمونه صدق تحلیلی است: «میش گوسفند ماده است»، «هفت برابر است با شش به‌علاوه یک»، و «اگر همه فانی باشند، پس هیچ‌کس جاوید نیست.» شاید به نظر آید که اینها صدق‌هایی بدیهی و پیش‌پاافتاده‌اند، اما همه گزاره‌های تحلیلی این‌طور به‌وضوح صادق نیستند، چون ممکن است کمابیش پیچیدگی‌هایی در خود داشته باشند؛ مانند تساوی‌های حسابی که اعداد بزرگ در آنهاست، یا جملات شرطی که مقدمات بسیار دارند. گاهی هم چندان روشن نیست که گزاره تحلیلی است یا خیر؛ زیرا ممکن است هیچ تعریف پذیرفته شده‌ای از معنای واژه‌های اساسی آن وجود نداشته باشد و در حقیقت بسیار می‌بینیم که افراد بی‌آنکه بدانند، واژه واحدی را به معانی متفاوت به کار می‌برند. تعریف‌های فرهنگ لغت در پی یافتن کاربردهای موجود عبارات زبانی است، اما ممکن است شکل کاربرد زبان هر پرسش تازه‌ای را که پیش می‌آید، تمام‌وکمال، پاسخ نگوید.

برای مثال، کمتر مفهومی را می‌توان یافت که در اندیشه اخلاقی ما بیش از مفهوم «شخص» اهمیت داشته باشد؛ مفهومی که در اصل «احترام به اشخاص» از آن استفاده می‌شود (فصل ۸ درباره کانت را ببینید). اما آیا جنین هم شخص است؟ اگر این‌طور است، آیا از همان لحظه انعقاد نطفه شخص به شمار می‌آید؟ درباره انسانی که بر اثر آسیب مغزی شدید یا جنون حاد هرگونه خودآگاهی و توانایی ارتباط را برای همیشه ازدست‌داده است، چه می‌توان گفت؟ یا درباره بیگانه‌ای هوشمند و خوش‌رفتار از سیاره‌ای دیگر که به‌خوبی می‌تواند با ما ارتباط برقرار کند؟ پلس آیا می‌شود بعضی انسان‌ها شخص به شمار نیایند و برخی اشخاص انسان نباشند؟ به نظر می‌آید معنای واژه «شخص»، دست‌کم در کلام برخی افراد، واجد مؤلفه‌ای ارزشی است که سبب می‌شود این یک صدق تحلیلی باشد که با هر شخص باید با احترام ویژه‌ای رفتار کرد.

آتوسا
۱۴۰۰/۱۰/۲۸

قیمت کتاب برای نسخه‌ی الکترونیک بسیار بالاست. لااقل اگر ممکنه به مجموعه‌ی بی‌نهایتش اضافه‌ش کنید.

آرش مدرسی
۱۴۰۱/۰۷/۰۵

چه خبره ۱۰۷ هزار تومان؟؟ این چه قیمتیه آخه؟!؟!

طلا در مس
۱۴۰۰/۱۰/۱۳

یکی از کتاب هایی که خوندنش دید وسیعی نسبت به خودمون نحوه ی زیستمون و سوالهایی که ازشون خبر نداریم میده ممنون از نشر نو برای epub کردنش و آقای محمد امینی که از با دانش ترین مترجم ها هستند

نیلوفر
۱۴۰۱/۰۲/۰۴

لطفا کتاب رو در بی نهایت قرار بدهید خیلی قیمتش بالاست

Siavash3232
۱۴۰۰/۱۱/۱۲

کتاب بسیار خوبی است بخش مربوط به اسلام و بودا برای من بسیار خواندنی بود هنوز بقیه فصل ها را نخواندم.

Lemonia
۱۴۰۳/۰۶/۱۶

پیش نیازی عالی برای فلسفه. این کتاب رو میشه خوند و بعد درباره موضوعات و اندیشه‌های معرفی شده در اون به صورت مجزا مطالعه داشت. ترکیب این کتاب با کتاب‌های بعدی درباره فلسفه و فلاسفه و عرفان و علوم هست

- بیشتر
Emad Izadpanah
۱۴۰۲/۰۲/۳۱

فقط میتونم بگم حتما حتما بخوانید.

کاربر 1934187
۱۴۰۳/۰۲/۱۵

روشنگر و راهگشا

کنفوسیوس برای غلبه برای تمایلِ انسان به این‌که منفعت شخصی را انگیزهٔ کارهایش قرار دهد، «عمل محض خاطر هیچ» را توصیه می‌کند. پیروی از این اصل به‌خصوص مستلزم آن است که کار درست را فقط به این دلیل که از نظر اخلاقی درست است، و نه به هیچ دلیل دیگری، انجام دهیم.
پروا
وقتی که باوری شکل ایدئولوژی پیدا می‌کند و برای توجیه راه و رسمِ زندگیِ یک گروه اجتماعی به کار می‌رود، بررسی عینیِ آن باور برای اعضای آن گروه دشوار می‌شود.
پروا
ادعاهایی که دربارهٔ طبیعت انسان مطرح می‌شوند، به‌خصوص در این مورد، ابهام دارد. آیا این کار انسان طبیعی است که شیر گاو بخورد، یا در جست‌وجوی کانی‌ها در دل زمین نقب بزند، یا با هواپیما این‌سو و آن‌سو برود؟ برای ما طبیعی است که خودخواه باشیم یا بخشنده؟ صلح‌طلب باشیم یا پرخاشجو؟ آرام و متعادل باشیم یا عصبی و روان‌نژند؟ واژه‌های «طبیعی» و «غیرطبیعی» و «طبیعت» را باید در این‌جا علامت خطر بدانیم که از امکانِ سردرگمی و آشفتگی خبر می‌دهند. اگر کسی بگوید «انسان‌ها به‌طور طبیعی x هستند»، باید از او بپرسیم «آیا منظورتان این است که همه (یا بیش‌تر) انسان‌ها x هستند؟» یا این‌که «انسان‌ها باید x باشند؟» یا این‌که «ما همگی گرایشی فطری به x بودن داریم؟» (و اگر این‌طور است آیا این گرایش را باید تقویت کرد یا با آن مقابله کرد؟) یا شاید منظورتان این است که «انسان‌ها پیش از پیدایش تمدن x بودند» (و در این صورت تمدن چیست؟)‌[...].
پروا
مسیحیان ممکن است بگویند کسانی که پشت سر هم ایراد م‌ی‌گیرند و اعتراض می‌کنند از فرط گناه کور شده‌اند و این کبر و غرورشان است که چشم آن‌ها را بر روشنیِ نور بسته است. یا شاید مارکسیست مدعی شود آن‌هایی که درستی تحلیل مارکس را درک نمی‌کنند اسیر توهّم «خودآگاهیِ کاذب» هستند که خصوصیتِ بارزِ کسانی است که از جامعهٔ سرمایه‌داری نفع می‌برند. در مورد نظریهٔ فروید هم می‌بینیم که [هواداران این نظریه] انگیزهٔ منتقدان روان‌کاوی را مقاومت ناخودآگاه در برابر روان‌کاوی «تشخیص» می‌دهند.
احسان رضاپور
وقتی که باوری شکل ایدئولوژی پیدا می‌کند و برای توجیه راه و رسمِ زندگیِ یک گروه اجتماعی به کار می‌رود، بررسی عینیِ آن باور برای اعضای آن گروه دشوار می‌شود. در این شرایط، فشارهای اجتماعیِ شدیدی برای پذیرش این باور و وفق یافتن با آن وجود خواهد داشت. احساس مردم این است که مجموعهٔ باورهایشان، حتی اگر از لحاظ نظری احتمالاً دچار اشکال باشد، باز هم دربرگیرندهٔ برخی بصیرت‌های مهم و حیاتی است و چشم‌اندازی از بعضی حقایق بنیادی به‌دست می‌دهد که از لحاظ عملی اهمیت دارند.
احسان رضاپور
سخن ما با افرادی که اعتقاد و تعهد خاصی ندارند (از جمله نسبی‌گراها یا پسامدرنیست‌ها) نیز این است: هرکس در زندگی باید نوعی نظریه دربارهٔ طبیعت انسان یا ایدئولوژی یا فلسفه‌ای داشته باشد؛ شما نیز باید بدانید که سعادت و بهروزی انسان در گرو چیست و ارزشمندترین کارهایی که انسان می‌تواند انجام دهد کدام است؛
Lemonia
دیدگاه کنفوسیوس دربارهٔ کمال انسان به شکل بازری مردانه است و دربارهٔ توانایی‌ها و استعدادهای زنان برای تربیت و پرورش نفس چیز چندانی نمی‌گوید. وقتی هم که کنفوسیوس دربارهٔ زنان سخن می‌گوید از واژه‌های موهن استفاده می‌کند و مضمون سخنانش این است که زنان به‌طور کلی در برابر مرجعیتِ مشروع سرکش و عصیانگرند.
پروا
در سنت کنفوسیوسی حکیمان مظهرِ کمالِ اخلاقی‌اند و نیک‌مرد نیز مظهر کمال انسانی است که با مطالعهٔ متون کهن و ملکهٔ ذهن کردن طریق حکیمان به کمال اخلاقی دست می‌یابد.
پروا
برای استاد موسیقی، حرکت انگشتان روی سازی که می‌نوازد چنان ملکهٔ ذهن شده است که دیگر به آن خودآگاهی ندارد، حال آن‌که شاگرد هنوز آگاهانه و با دقت شیوهٔ انگشت‌گذاری را رعایت می‌کند. به همین شکل، طریق حکما برای نیک‌مرد چنان ملکهٔ ذهن شده است که اکنون دیگر به صرافت طبع رفتار می‌کند، حال آن‌که شاگرد کنفوسیوسی که «آداب را به‌جا می‌آورد»، آگاهانه و با دقت از الگوهای شایستهٔ رفتاری که در آداب و آیین‌ها بازتاب یافته است پیروی می‌کند. در هر دو مورد، هم نیک‌مرد و هم شاگرد ساعی و کوشا، توانسته‌اند با پیروی از آدابْ خیرخواهی، یعنی قلهٔ کمال اخلاق، را در وجود خویش متجلی سازند.
پروا
استاد گفت: “در پانزده‌سالگی دل به کار یادگیری دادم؛ در سی‌سالگی اعمال خویش را به جای آوردم؛ در چهل‌سالگی از شک رها شدم؛ در پنجاه‌سالگی مشیت آسمان را درک کردم؛ در شصت‌سالگی گوشم [با نوای آسمان] دمساز شد؛ و در هفتادسالگی از خواهش دلم پیروی کردم بی آن‌که حد را زیر پا بگذارم”»
پروا
کمال اخلاقی،‌ یا مرتبهٔ خیرخواهی، با پیروی از آداب به‌دست می‌آید و آداب را از طریق مطالعهٔ متون کهن یا کلاسیک‌ها می‌توان آموخت؛ و در متون کهن نیز طریق آسمان، که در وجود حکیمان تجسم یافته، تشریح و تبیین شده است.
پروا
«لی» مجموعه‌ای است از قواعد که حاصل بصیرت اخلاقی گذشتگان است و رفتار و کردار شخص را به‌سوی کمال هدایت می‌کند.
پروا
«در حق دیگران همان رفتاری را داشته باشید که در حق خود روا می‌دانید.»
پروا
غایت کنفوسیوسی رسیدن به جایی است که خیرخواهی بر تمام جنبه‌های زندگی حاکم باشد، زیرا فضیلتی است کامل که به مشیت آسمان دلالت دارد.
پروا
«نیک‌مرد در هیچ زمانی خیرخواهی را ترک نمی‌کند، ولو به اندازهٔ صرف یک وعدهٔ غذا»
پروا
محتوای آموزش‌های کنفوسیوسی متون کلاسیک است، مجموعه کتبی که میراث فرهنگی گذشته را در بر دارد. مهم‌ترین چیز از نظر کنفوسیوس این است که این متونِ کهنْ طریقِ حکما را تبیین می‌کنند و این‌چنین سرمشقی را که برای نیل به کمال اخلاقی لازم است در اختیار فرد قرار می‌دهند.
پروا
تحولِ اجتماع از تربیتِ خویش در محیط خانواده آغاز می‌شود و همچون موج‌هایی که افتادن سنگریزه روی سطح برکه‌ای آرام پدید می‌آورد، همه‌جا گسترش می‌یابد.
پروا
کنفوسیوس معتقد است مهم‌ترین فضیلتی که انسان می‌تواند داشته باشد خیرخواهی (جِن) است. بهره‌مندی از این فضیلت به‌منزلهٔ دستیابی به کمال اخلاقی است.
پروا
«ثروت و مقامی که با وسایل غیراخلاقی به‌دست آمده باشد نزد من کم‌ارزش‌تر از ابرهایی است که از بالای سرمان رد می‌شوند»
پروا
بعضی از جالب‌ترین و مناقشه‌برانگیزترین ادعاها دربارهٔ طبیعت بشر ممکن است اصلاً گزاره‌های علمی، که به لحاظ تجربی آزمون‌پذیرند، نباشند. این مسئله لزوماً سبب نمی‌شود که آن‌ها را بی‌درنگ کنار بگذاریم، اما مهم است که به این مسئله اذعان داشته باشیم تا بعد نخواهیم ادعا کنیم این‌گونه گزاره‌ها شأن صدق‌های علمی را دارند که از طریق مشاهدات عینی و استدلال‌های کاملاً عقلانی مستقل از هر زمینهٔ فرهنگی خاص اثبات شده‌اند.
پروا

حجم

۷۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

حجم

۷۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۵۶۰ صفحه

قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
۱۴۰,۰۰۰
۳۰%
تومان