بریدههایی از کتاب دوازده نظریه درباره طبیعت بشر
۳٫۳
(۱۸)
کنفوسیوس برای غلبه برای تمایلِ انسان به اینکه منفعت شخصی را انگیزهٔ کارهایش قرار دهد، «عمل محض خاطر هیچ» را توصیه میکند. پیروی از این اصل بهخصوص مستلزم آن است که کار درست را فقط به این دلیل که از نظر اخلاقی درست است، و نه به هیچ دلیل دیگری، انجام دهیم.
پروا
وقتی که باوری شکل ایدئولوژی پیدا میکند و برای توجیه راه و رسمِ زندگیِ یک گروه اجتماعی به کار میرود، بررسی عینیِ آن باور برای اعضای آن گروه دشوار میشود.
پروا
ادعاهایی که دربارهٔ طبیعت انسان مطرح میشوند، بهخصوص در این مورد، ابهام دارد. آیا این کار انسان طبیعی است که شیر گاو بخورد، یا در جستوجوی کانیها در دل زمین نقب بزند، یا با هواپیما اینسو و آنسو برود؟ برای ما طبیعی است که خودخواه باشیم یا بخشنده؟ صلحطلب باشیم یا پرخاشجو؟ آرام و متعادل باشیم یا عصبی و رواننژند؟ واژههای «طبیعی» و «غیرطبیعی» و «طبیعت» را باید در اینجا علامت خطر بدانیم که از امکانِ سردرگمی و آشفتگی خبر میدهند. اگر کسی بگوید «انسانها بهطور طبیعی x هستند»، باید از او بپرسیم «آیا منظورتان این است که همه (یا بیشتر) انسانها x هستند؟» یا اینکه «انسانها باید x باشند؟» یا اینکه «ما همگی گرایشی فطری به x بودن داریم؟» (و اگر اینطور است آیا این گرایش را باید تقویت کرد یا با آن مقابله کرد؟) یا شاید منظورتان این است که «انسانها پیش از پیدایش تمدن x بودند» (و در این صورت تمدن چیست؟)[...].
پروا
مارکس منکر وجود خدا بود و عقیده داشت که هر فرد محصولِ شرایطِ اقتصادیِ خاصِ جامعهای انسانی است که در آن زندگی میکند.
پروا
مفاهیم (یا «تصوراتِ») پیشینی (صرفنظر از اینکه چنین مفاهیمی وجود دارند یا نه)، [بنا به تعریف]، مفاهیمی است که از راه تجربه بهدست نمیآید یا آموخته نمیشود، بلکه به یک معنا (که البته توضیح آن هم محل مناقشه است) از پیش در ذهن حاضر است. مفاهیم پسینی (که بیشتر به نام مفاهیم یا تصورات تجربی خوانده میشود) آنهایی است که از راه تجربه کسب میشود. طرفداران اصالت تجربه، مانند ارسطو، لاک، بارکلی، و هیوم منکر وجود مفاهیم پیشینی (یا «تصورات فطری») هستند، حال آنکه عقلباورانی نظیر افلاطون و دکارت و اسپینوزا و لایبنیتس و کانت، هریک مطابق برداشت خود، اینگونه مفاهیم را موجود میدانند.
پروا
«ثروت و مقامی که با وسایل غیراخلاقی بهدست آمده باشد نزد من کمارزشتر از ابرهایی است که از بالای سرمان رد میشوند»
پروا
کنفوسیوس معتقد است مهمترین فضیلتی که انسان میتواند داشته باشد خیرخواهی (جِن) است. بهرهمندی از این فضیلت بهمنزلهٔ دستیابی به کمال اخلاقی است.
پروا
محتوای آموزشهای کنفوسیوسی متون کلاسیک است، مجموعه کتبی که میراث فرهنگی گذشته را در بر دارد. مهمترین چیز از نظر کنفوسیوس این است که این متونِ کهنْ طریقِ حکما را تبیین میکنند و اینچنین سرمشقی را که برای نیل به کمال اخلاقی لازم است در اختیار فرد قرار میدهند.
پروا
«نیکمرد در هیچ زمانی خیرخواهی را ترک نمیکند، ولو به اندازهٔ صرف یک وعدهٔ غذا»
پروا
غایت کنفوسیوسی رسیدن به جایی است که خیرخواهی بر تمام جنبههای زندگی حاکم باشد، زیرا فضیلتی است کامل که به مشیت آسمان دلالت دارد.
پروا
در سنت کنفوسیوسی حکیمان مظهرِ کمالِ اخلاقیاند و نیکمرد نیز مظهر کمال انسانی است که با مطالعهٔ متون کهن و ملکهٔ ذهن کردن طریق حکیمان به کمال اخلاقی دست مییابد.
پروا
دیدگاه کنفوسیوس دربارهٔ کمال انسان به شکل بازری مردانه است و دربارهٔ تواناییها و استعدادهای زنان برای تربیت و پرورش نفس چیز چندانی نمیگوید. وقتی هم که کنفوسیوس دربارهٔ زنان سخن میگوید از واژههای موهن استفاده میکند و مضمون سخنانش این است که زنان بهطور کلی در برابر مرجعیتِ مشروع سرکش و عصیانگرند.
پروا
سخن ما با افرادی که اعتقاد و تعهد خاصی ندارند (از جمله نسبیگراها یا پسامدرنیستها) نیز این است: هرکس در زندگی باید نوعی نظریه دربارهٔ طبیعت انسان یا ایدئولوژی یا فلسفهای داشته باشد؛ شما نیز باید بدانید که سعادت و بهروزی انسان در گرو چیست و ارزشمندترین کارهایی که انسان میتواند انجام دهد کدام است؛
Lemonia
وقتی که باوری شکل ایدئولوژی پیدا میکند و برای توجیه راه و رسمِ زندگیِ یک گروه اجتماعی به کار میرود، بررسی عینیِ آن باور برای اعضای آن گروه دشوار میشود. در این شرایط، فشارهای اجتماعیِ شدیدی برای پذیرش این باور و وفق یافتن با آن وجود خواهد داشت. احساس مردم این است که مجموعهٔ باورهایشان، حتی اگر از لحاظ نظری احتمالاً دچار اشکال باشد، باز هم دربرگیرندهٔ برخی بصیرتهای مهم و حیاتی است و چشماندازی از بعضی حقایق بنیادی بهدست میدهد که از لحاظ عملی اهمیت دارند.
احسان رضاپور
مسیحیان ممکن است بگویند کسانی که پشت سر هم ایراد میگیرند و اعتراض میکنند از فرط گناه کور شدهاند و این کبر و غرورشان است که چشم آنها را بر روشنیِ نور بسته است. یا شاید مارکسیست مدعی شود آنهایی که درستی تحلیل مارکس را درک نمیکنند اسیر توهّم «خودآگاهیِ کاذب» هستند که خصوصیتِ بارزِ کسانی است که از جامعهٔ سرمایهداری نفع میبرند. در مورد نظریهٔ فروید هم میبینیم که [هواداران این نظریه] انگیزهٔ منتقدان روانکاوی را مقاومت ناخودآگاه در برابر روانکاوی «تشخیص» میدهند.
احسان رضاپور
بهنظر میآید این بستری که تحت عنوان دهکدهٔ جهانی فراهم شده فرهنگها را بیشتر در تقابل با هم و رویاروی یکدیگر قرار داده است، نه اینکه فرصت گفتوگو و تبادل نظر و تفاهم واقعی را بهوجود آورده باشد.
پروا
پوپر ابطالپذیری را بهعنوان معیاری برای تشخیص گزارههای علمی از گزارههای متافیزیکی پیشنهاد کرد.
پروا
حجم
۷۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
حجم
۷۰۵٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۵۶۰ صفحه
قیمت:
۲۰۰,۰۰۰
۱۴۰,۰۰۰۳۰%
تومان