کتاب مکبث
معرفی کتاب مکبث
کتاب مکبث نوشته نمایشنامهنویس مشهور انگلیسی ویلیام شکسپیر است و با ترجمه علی سلامی در انتشارات نشر گویا منتشر شده است. مکبث یکی از مشهورترین نمایشنامههای کلاسیک جهان است.
درباره کتاب مکبث
مکبث تراژدیای اثر ویلیام شکسپیر است که منتقدان زمان نوشته شدن آن را حدود بین سالهای ۱۵۹۹ تا ۱۶۰۶ میدانند. نمایشنامه مکبث داستان مردی اشرافزاده بهنام مکبث است که روزی سه جادوگر را میبیند و آنها پیشبینی میکنند او پادشاه خواهد شد. مکبث به همراه همسرش لیدی مکبث دانکن، که پادشاهی محبوب است را به قتل میرسانند و بعد از او بر تخت پادشاهی مینشیند. اما میل او به قدرت و حذف رقبایش روزبهروز بیشتر میشود و بعد از شنیدن یک پیشگویی دیگر که به او نوید میدهد او به دست کسی که از مادرش زاده نشده کشته خواهد شد با اعتماد به نفس بیشتری قدرتطلبیاش را گسترش میدهد. اما این میل به قدرت کمکم خودش و همسرش را به نابودی میکشاند.
این ترجمه بر اساس نسخه این اثر متعلق به بنیاد شکسپیرشناسی فولجر در واشنگتن طبق تفاهمنامه مترجم با این مرکز و اخذ مجوز لازم انجام شده است و به صورت دو زبانه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است.
خواندن کتاب مکبث را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم.
درباره ویلیام شکسپیر
ویلیام شکسپیر زاده ۱۵۶۴ و درگذشته ۱۶۱۶، بازیگر، شاعر و نمایشنامهنویس انگلیسی است که او را بزرگترین نویسنده انگلیسی زبان میدانند. شکسپیر هم از نظر نمایشنامهها و هم از نظر تاثیری که روی ادبیات انگلیسی داشت بینظیر و مشهور است. به طوری که شعرها و نمایشنامههای او کلمات و اصلاحات زیادی را به زبان انگلیسی اضافه کرده است. اغلب آثار او شهرت زیادی کسب کردند و در سراسر جهان روی صحنه اجرا شدند. شکسپیر در اولین اجرای مکبث، خود به روی صحنه رفت و در ان نمایش بازی کرد.
آثار بسیار زیادی از او مانند: مکبث، اتللو، رومئو و ژولیت، هملت، رویای شب نیمه تابستان، شاه لیر، تاجر ونیزی و تیمون آتنی به فارسی ترجمه شدهاند.
جالب است بدانید که او علاقهای به نگه داشتن آثارش نداشت و تمام نمایشنامه و شعرهایش بعد از مرگ او چاپ و منتشر شد.
بخشی از کتاب مکبث
مکبث: (با خود) دو حقیقت گفته میشود
بهعنوان پیشدرآمدی فرخنده برای آن
نمایش عظیم که مضمونش سلطنت است. --آقایان از شما سپاسگزارم.
(با خود) این وسوسه فراطبیعی
نمیتواند بدشگون باشد؛ نمیتواند نیکو باشد. اگر بدشگون است،
پس چرا پاداشِ پیروزی به من ارزانی داشته
و با حقیقت آغاز شده است؟ من امیر کودور هستم.
و اگر نیک است، چرا تسلیمِ این وسوسه میشوم
که تصویرِ هولناکش مو را بر تنم راست میگرداند
و قلبِ استوارم را برخلاف قوانینِ طبیعت انسان
به دندههایم میکوبد؟ هراسهای کنونی
کمتر از تخیلات ترسناک نیست.
اندیشهام که در آن قتلِ پادشاه چیزی جز خیال نیست
تمام اندام انسانیام را به لرزه میافکند
و نیروی عمل تنها در تصویری ذهنی خُردوخفه میشود
هیچچیز نیست مگر آنچه در آینده است.
بنکو: بنگرید که تا چه حد دوست ما به وجد آمده است.
مکبث: (با خود)
اگر دستِ سرنوشت، مرا به پادشاهی برساند، آیا ممکن است
بیآنکه گامی بردارم، تاج شاهی بر سرم نهد؟
بنکو: (خطاب با راس و انگس) افتخارات نو نصیب او شده
مانند جامهی نویی که قالبِ تن نخواهد شد
مگر در اثر پوشیدن آن.
مکبث: (با خود) هرچه بادا باد!
زمانه و این زمان در بدترین روز به پایان میرسند.
بنکو: مکبث عزیز، منتظر فرمان شماییم.
مکبث
مرا عفو بفرمایید. آقایان، ذهنِ خستهام،
درگیر مسائل از یاد رفته شده است. آقایان مهربان، زحمات شما
در دفتر خاطراتم ثبت است و هر روز که آن را ورق میزنم،
زحماتتان را به یاد خواهم آورد. بیاییم نزد پادشاه برویم.
خطاب به بنکو
به آنچه اتفاق افتاده بیندیشید و پس از مدتی،
آن را بیشتر بسنجیم و
آزادانه با یکدیگر سخن خواهیم گفت.
بنکو: با کمال میل.
مکبث: تا آن زمان بس است. -- برویم دوستان.
خارج میشوند.
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
حجم
۱٫۳ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۱۲ صفحه
نظرات کاربران
1️⃣1️⃣6️⃣ نمایشنامه جالبی بود ، داستان طمع آدم ها و اینکه این طمع هیچوقت تموم نمیشه بلکه هر روز بیشتر از قبل میشه
نمایش نامه ای بس زیبا که به طمع آدمی بر سر قدرت میپردازد.
کتاب صوتی هزینشو پرداخت کردم ولی هیچگونه خدماتی ارائه نشد.متاسفم.