کتاب زندگی های خیلی خوب
معرفی کتاب زندگی های خیلی خوب
کتاب زندگی های خیلی خوب اثری از از جی.کی. رولینگ نویسنده داستانهای هریپاتر است که مهدی قراچهداغی آن را ترجمه کرده است.
درباره کتاب زندگی های خیلی خوب
این کتاب یکی از سخنرانیهای نویسنده داستانهای پرطرفدار هریپاتر، جی. کی. رولینگ را درباره واید جانبی شکست و اهمیت نیروی تخیل دربر دارد.
این سخنرانی در یکی از مراسمهای فارغالتحصیلی دانشگاه هاروارد و در جمع مسءولان دانشگاه و دانشآموختگان ایراد شده است. او در این سخنرانی درباره فواید شکست خوردن حرف میزند و اهمیت نیروی تخیل در زندگی بشر.
جی.کی. رولینگ نویسندهٔ هفت کتاب هری پاتر است که در فاصله سالهای ۱۹۹۷ و ۲۰۰۷ به چاپ رسید. کتابهای هری پاتر در سراسر دنیا ۴۵۰ میلیون نسخه فروش کرده است، در بیش از ۲۰۰ کشور جهان توزیع و به ۷۸ زبان دنیا ترجمه و هشت فیلم سینمایی از آن تهیه شده است.
خواندن کتاب زندگی های خیلی خوب را به چه کسانی پیشنهاد می کنیم
علاقهمندان به کتابهای موفقیت مخاطبان این کتاباند.
بخشی از کتاب زندگی های خیلی خوب
به این نتیجه رسیده بودم که تنها کاری که میخواهم انجام دهم نوشتن رمان است. اما پدرومادرم که هر دو در خانوادههای فقیری بزرگ شده و هیچکدام به دانشگاه نرفته بودند، میگفتند که نیروی تخیل شدید من یک پدیدهٔ عجیب سرگرمکنندهٔ شخصی است که هرگز به جایی نمیرسد و زندگی مالی مرا تأمین نمیکند؛ اما حرفشان به گوش من نرفت. از اینرو، آنها امیدوار بودند که مدرکی حرفهای و کارآمد بگیرم. اما من میخواستم ادبیات انگلیسی بخوانم. سرانجام به توافقی رسیدیم که هیچکدام از آن راضی نبودیم. تصمیم گرفتم «زبانهای مدرن» بخوانم. اما پدر و مادرم هنوز نفس راحتی نکشیده بودند که من زبان آلمانی را رها کردم و دواندوان در مسیر ادبیات کلاسیک به حرکت درآمدم. به یاد ندارم به پدر و مادرم گفته باشم که ادبیات کلاسیک میخوانم. احتمالاً برای نخستین بار آنها این مطلب را در روز فارغالتحصیلیام متوجه شدند. از جمع همهٔ اشیای موجود در این سیارهٔ خاکی، چیزی بیحاصلتر از اسطورهشناسی یونانی نبود.
مایلم در پرانتز توضیح بدهم که پدر و مادرم را برای برداشتها و باورهایشان سرزنش نمیکنم. سرزنشکردن پدر و مادر تاریخ انقضا دارد. لحظهای که به اندازهٔ کافی به شما گفتند چگونه پشت فرمان بنشینید، مسئولیت دیگر به گردن شما میافتد. درضمن، نمیتوانم پدر و مادرم را سرزنش کنم که دلتان نمیخواست من گرفتار فقر شوم! آنها پیشتر فقیر بودند، من هم فقیر بودم و حرفشان را میپذیرم که فقیربودن خوشایند نیست. فقر با خود ترس و اضطراب و زمانی افسردگی به همراه میآورد. فقر به معنای تحقیرشدن و تحمل سختیهاست. بیرونآمدن از فقر، با تلاشهای خودتان، چیزی است که باید سبب شود به خود ببالید؛ اما دراینمیان فقط احمقها هستند که دربارهٔ فقر بزرگنمایی و خیالپردازی میکنند. در سنوسال شما از فقر نمیترسیدم، اما از شکست هراسی در دل داشتم.
در سنوسال شما، با وجود نداشتن انگیزهٔ چندانی در دانشگاه، که بخش اعظم وقتم را در کافه تریای دانشگاه صرف نوشتن داستان میکردم و به مراتب کمتر از آن در جلسات درس حضور مییافتم، راه و روشی برای پذیرفتهشدن در امتحانات داشتم و این روش تا سالها معیاری برای توفیق من و دوستانم به شمار میآمد.
من آنقدرها خنگ نیستم که تصور کنم چون شما جوان، با استعداد و تحصیلکرده هستید هرگز سختی و دردسری از سر نگذراندهاید. استعداد و هوش هرگز کسی را در برابر هوسبازیهای تقدیر و سرنوشت آبدیده نکرده است.
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
حجم
۱٫۲ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۸۰ صفحه
نظرات کاربران
یه سخنرانی کوتاه و بی فایده بود.
کلا خیلی اپلیکیشن خوبی نیست نسبت به بقیه،اندازه صفحه و اینا