کتاب کنترل اضطراب
معرفی کتاب کنترل اضطراب
کتاب کنترل اضطراب نوشتهٔ جادسون برویر و ترجمهٔ محبوبه حیدری است. نشر البرز این کتاب را منتشر کرده است.
درباره کتاب کنترل اضطراب
کتاب کنترل اضطراب گفته است که علم جدید به ما نشان میدهد چگونه چرخهٔ نگرانی و ترس را متوقف کنیم تا ضمیر خود را التیام بخشیم. جادسون بروئر کوشیده است تا رویکردی تحولبرانگیز در زمینهٔ رهاشدن از اضطراب به خواننده ارائه دهد. این نویسنده با ترکیب علم عصبشناسی و ذهنآگاهی، تکنیکهایی کاربردی برای شناسایی محرکها و از بینبردن اضطراب را فراهم آورده است که از طریق آنها میتوان به نتایج مثبت و پایدار دست یافت. گفته شده است که با مطالعهٔ این کتابِ پرفروش نیویورک تایمز، میتوانیم بر اضطراب غلبه کنیم و به ذهنی آرامتر و متمرکزتر دست یابیم.
خواندن کتاب کنترل اضطراب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران حوزهٔ روانشناسی عمومی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب کنترل اضطراب
«در سال ۱۹۰۵ هنری بلاسوم و ویکتور هربرت ترانهای خواندند با نام «وقتی چیزی را میخواهم باید به آن برسم» که انگار همین دیروز نوشته شده است. این عنوان، امروزی به نظر میرسد زیرا ظاهراً ما وارد دوران اعتیاد شدهایم. تا به حال، جهان هرگز اینگونه شاهد همسویی تواناییهای جمعی برای توسعه، پالایش، تولید انبوه و توزیع مواد شیمیایی و تجربیاتی بسیار اعتیادآورتر از تمام چیزهای قبلی، نبوده است. دیگر کوکائین حرفی برای گفتن نداشت وقتی فیسبوک دکمهٔ لایک را معرفی کرد و همهٔ ما معتاد آن شدیم. و این امر با هرگونه افکار خودقضاوتیِ تحریککنندهٔ اضطراب مبنی بر اینکه «هر چیزی که او دارد من هم میخواهم» تقویت میشود، مخصوصاً زمانیکه آنلاین میشویم و تبلیغ چیزی که چند روز پیش سرچ کردیم با الگوریتمی انتخابی، جلوی چشم ما ظاهر میشود، یا با چرخیدن در رسانههای اجتماعی، عکسی از زندگی خیلی شیک افراد میبینیم.
بشر هزاران سال است که با امیال خود مبارزه میکند. نقش برجستهای در پارتنون آتن در یونان وجود دارد که قدمت آن به ۴۴۰ سال قبل از میلاد برمیگردد و یک سوارکار را نشان میدهد که سعی میکند اسب وحشی خود را رام نماید. این نقش برجسته نشاندهندهٔ مبارزه بین وسوسهها و تمایلات (اسب) و «نیروی ارادهٔ مهارکنندهٔ» ما (سوارکار) است. رویکردهای امروزی برای تغییر رفتار، به طرز عجیبی، عمدتاً تحت تأثیر تفکر عصر روشنگری قرار گرفتهاند: در دنیای امروزی تأکید زیادی بر فردگرایی و عقل است. ما معتقدیم که قدرت ما در توانایی تفکر انتقادی ماست. ما معتقدیم که میتوانیم مسیر خود را از رفتارهای ناشی از امیال قوی درونیمان جدا کنیم، همان نیروهایی که بسیار قویتر از قدرت ارادهٔ قشر پشتِپیشانی ما هستند. دانستن این نکته که یک عادت چقدر میتواند مضر باشد برای تغییر آن عادت کافی نیست. حتی اگر منطقیترین برنامهٔ رژیم غذایی و کاهش وزن را داشته باشیم، چرا اغلب اوقات به رژیم یو_یو (یعنی چرخهٔ بی پایان کاهش وزن و سپس افزایش وزن) دچار میشویم؟ ما بیش از حد بر روی سوارکار حساب میکنیم تا عادات و اعتیاد خود را تغییر دهد و این کار جواب نمیدهد. به همین علت است که در ایالات متحده، مواد مخدر و چاقی مواردی همهگیر معرفی شدهاند.
آیا ناکافی بودن رویکردهای فردی، منطقی و خودمحوری ما میتوانند درسهایی برای حرکت رو به جلو به ما بدهند؟
شبکههای عصبی امروزی ما هنوز در حالت شکارچی (و نه شکار) هستند. یعنی هر بار که سیگار میکشیم، شیرینی میخوریم، یا با بررسی ایمیل و اخبار دچار استرس میشویم، یادگیری مبتنی بر پاداش سروکلهاش پیدا میشود: اساساً، هر بار که به دنبال چیزی هستیم تا خود را آرام کنیم، یادگیری را تقویت میکنیم، تا جایی که به امری خودکار و عادت تبدیل میشود. به این ترتیب، در چرخههای اضطراب (و دیگر چرخهها) گیر میافتیم. تنها یک نمونهٔ بارز آن، یکی از بیماران من است که وقتی برای ترک عادت چهل سالهٔ سیگار کشیدن به من مراجعه کرد، تقریباً ۲۹۳۰۰۰ بار مسیر یادگیری خود را با کشیدن سیگار تقویت کرده بود. خوب مسلم است که تنها با کمک گرفتن از قدرت اراده نمیتوان از پسِ این شرایط برآمد.»
حجم
۳۴۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه
حجم
۳۴۸٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۳۰۴ صفحه