کتاب از مردن مادرم خوشحالم

کتاب الکترونیکی «از مردن مادرم خوشحالم» نوشتهٔ جنت مک‌کوردی با ترجمهٔ الهام صیفی‌کار توسط انتشارات البرز منتشر شده است. این کتاب به زندگی شخصی جنت مک‌کوردی، بازیگر سابق سریال‌های «iCarly» و «Sam & Cat»، می‌پردازد و تجربیات او را به‌عنوان یک بازیگر کودک، از جمله مشکلاتی مانند اختلالات تغذیه‌ای، اعتیاد و رابطهٔ پیچیده با مادرش، روایت می‌کند.

درباره کتاب از مردن مادرم خوشحالم

کتاب «از مردن مادرم خوشحالم» خاطرات جنت مک‌کوردی را از دوران کودکی تا بزرگسالی در بر می‌گیرد. او در این کتاب به جزئیات سال‌ها سوءاستفادهٔ فیزیکی، کلامی و عاطفی توسط مادرش می‌پردازد؛ مادری که مک‌کوردی برای مدت زیادی او را می‌پرستید. این خاطرات نشان می‌دهند که چگونه مادرش او را به سمت بازیگری سوق داد و بر زندگی شخصی و حرفه‌ای او تسلط داشت. مک‌کوردی همچنین به مشکلاتی مانند اختلالات تغذیه‌ای و اعتیاد اشاره می‌کند که در نتیجهٔ فشارهای مادرش و صنعت سرگرمی بر او تحمیل شده بود. پس از مرگ مادرش، او با کمک درمان و حمایت اطرافیان، توانست کنترل زندگی‌اش را دوباره به دست گیرد. جنت مک‌کوردی بازیگر، نویسنده و کارگردان آمریکایی است بیشتر به‌خاطر نقش «سم پاکت» در سریال‌های «iCarly» و «Sam & Cat» شناخته می‌شود. او پس از کناره‌گیری از بازیگری، به نویسندگی و کارگردانی روی آورد و با انتشار این کتاب، تجربیات شخصی‌اش را با مخاطبان به اشتراک گذاشت.

کتاب از مردن مادرم خوشحالم را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب برای علاقه‌مندان به زندگی‌نامه‌ها، به‌ویژه کسانی که به پشت‌صحنهٔ زندگی بازیگران کودک و چالش‌های آن‌ها علاقه‌مندند، مناسب است. همچنین، می‌تواند برای افرادی که به موضوعات مرتبط با سلامت روان و روابط خانوادگی پیچیده علاقه دارند، مفید باشد.

بخشی از کتاب از مردن مادرم خوشحالم

«سرم را بالا می‌آورم و به همه که به من خیره شده‌اند، نگاه می‌کنم. مامان‌بزرگ هم آنجاست؛ با آن موهای فرِ سیم‌تلفنی‌اش، بینی گِرد و کوچکش و آن اشتیاقی که دارد؛ همان اشتیاقی که همیشه هنگام تماشای کسی که هدیه‌ای را باز می‌کند، در او ظاهر می‌شود. به‌شدت مصمم است ببیند هدیه‌ها از کجا آمده، قیمتشان چقدر است و آیا از حراجی خریداری شده‌اند یا نه. باید این موارد را بداند.

بابابزرگ هم تماشا می‌کند و هم‌زمان عکس می‌گیرد. متنفرم از اینکه از من عکس بگیرند، اما بابابزرگ عاشق عکس گرفتن است؛ و به هیچ طریقی نمی‌توان مانع بابابزرگی شد که عاشق چیزی است. مثل وقتی‌که مامان به او می‌گوید شب‌ها پیش از خوابیدن از خوردنِ بستنی وانیلی دست بردارد، چون این کار برای قلبش که همین‌حالا هم بیمار است، ضرر دارد، اما او گوشش بدهکار نیست. از خوردن بستنی تیلاموک۷ دست برنمی‌دارد و از عکس گرفتن هم دست نمی‌کشد. اگر این‌قدر عاشقش نبودم، از دستش عصبانی می‌شدم.

بابا آنجاست و مثل همیشه در حال چرت زدن است! مامان مدام به او سقلمه می‌زند و درِ گوشش زمزمه می‌کند که باورش نمی‌شود تیروئیدِ او درست کار کند. بعد بابا با لحنی عصبی می‌گوید «تیروئیدم مشکلی نداره» و پنج ثانیه بعد دوباره چرت می‌زند. رابطه و تعامل آن‌ها معمولاً به همین شکل است؛ یا این مدلی یا دعوا و یک جیغ‌ودادِ تمام‌عیار. این را ترجیح می‌دهم.»