کتاب عاشق تر، زخمی تر، بخشنده تر
معرفی کتاب عاشق تر، زخمی تر، بخشنده تر
کتاب الکترونیکی «عاشق تر، زخمی تر، بخشنده تر» نوشتهٔ شادی داودی در انتشارات شقایق به چاپ رسیده است. نیلوفر و سهند هرچند یکدیگر را دوست دارند اما هرکدام سبک زندگی متفاوتی را میپسندند و در نهایت همین تفاوت است که برایشان مشکلساز میشود.
درباره کتاب عاشق تر، زخمی تر، بخشنده تر
دختری ساده و مهربان که زندگی را هم مثل خودش ساده و آرام دوست دارد و در مقابل پسری بلندپرواز که هرگز راضی نیست و شور و هیجان زیادش را نمیتواند در راه درستی خرج کند و حتی بلد نیست قدر دختری که دوستش دارد را بداند و با او رفتار مناسبی داشته باشد.
کتاب عاشق تر، زخمی تر، بخشنده تر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای عاشقانهٔ ایرانی پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب عاشق تر، زخمی تر، بخشنده تر
سهند خندید و با طعنه گفت:
«نه بابا! چه کبکی، چه خروسی. این آخر بدبختیه که یکی مثل من مجبور باشه هم درس بخونه، هم بره سرکار.»
منصور نگاهش را مستقیم به صورت او دوخت و گفت:
«از گرسنگی توی خیابون نیفتادی که اینجوری حرف میزنی. تو فقط مشکلت اینه هدفت رو گم کردی. فکر میکنی کسب درآمد مهمترین اصل توی زندگیته، وگرنه مگه بابا تا الان گرسنه یا بیلباس گذاشتت که اینجوری حرف میزنی؟»
سهند نفس عمیقی کشید. همهٔ هوایی را که بلعیده بود با صدای پوووف و عصبی از دهان خارج کرد و در پاسخ گفت:
«تو به این طرز زندگی راضی هستی؟ نه، جون من راستشو بگو؛ واقعا راضی هستی؟ تو دلت نمیخواد پول توی دست و بالت باشه و هر وقت هر کاری خواستی بکنی و برای خاطر دوزار پول، گردنت رو مثل گداها جلوی بابا خم نکنی؟ تازه اون بدبختم که نداره، همین که تا الانشم گرسنه نذاشتمون باید خدا رو شکر کنیم. منم ازش ممنونم، چاکرشم هستم. ولی این زندگی حق من نیست. آره، تو فکر کن من هدفمو گم کردم. اصلا تو فکر کن من جون میدم واسه پولدار شدن. آره داداشم، من همینم که هستم. واسه پولدار شدن هم میخوام تلاش کنم. من هیچیم از اونایی که این روزا پشت پورشه و بنز سی.ال.اس میشینن کم نیست. فقط نمیدونم خدا چرا وقتی میخواسته سرنوشتمو بنویسه جوهر قلمش ته کشیده، اما من حسابمو با خدا و زندگی صاف میکنم. تو برو درس وکالتت رو بخون، منم درس خودمو میخونم. سر کارمم اگه جور بشه میرم. هر کدوم راه خودمون! ببینیم کدوم یکی میتونه از زندگی لذت ببره؛ من یا تو؟»
حجم
۴۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
حجم
۴۹۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
نظرات کاربران
به نظر من واقعا حیفه که وقت سر این کتاب بزاری دختری که عاشق پسری میشه دروغ گو که دختری رو که برادرش دوست داره ازش برای خودش خواستگاری میکنه بعدا هم که بینهایت بی ادب و پرخاشگر و توهین
واقعا بنظرم رمان خوبی نبود. خیلی حوصله سر بر و بچگانه بود. پنجاه صفحه اخرو دیگه واقعا نتونستم بخونم.
رمان بدی نبود ولی اخرش غیر عادی بود
باتشکر از نویسنده که نقش خوبی وصداقت ووفا در زندگی رو خیلی خوب روایت کرده فقط با اتمام داستان مشکل داشتم بنظرم خوشبختی هر انسانی توی وطنش بیشتره هرجا بری تو انجا خودی نیستی به جز وطنت من اینو تجربه
قشنگ بود ولی خیانت بخشیدنی نیست... و اسم حماقت رو نباید گذاشت بخشیدن
نثر روانی داشت،و یه چیزی بود که به دنیای واقعی نزدیک بود،من در کل دوسش داشتم
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی