دانلود و خرید کتاب سفر به سرزمین سرگردانی کریس کالفر ترجمه الهام فیاضی
تصویر جلد کتاب سفر به سرزمین سرگردانی

کتاب سفر به سرزمین سرگردانی

معرفی کتاب سفر به سرزمین سرگردانی

سفر به سرزمین سرگردانی جلد پنجم از مجموعه قصه‌های همیشگی نوشته کریس کالفر است. این مجموعه داستان‌های فانتزی و هیجان انگیز در فضای قصه‌های پریان برای کودکان روایت می‌کند. در هر کدام از جلدهای این مجموعه ماجراهای خارق العاده و شگفت‌انگیزی روایت می‌شوند که کودکان را با خود به سرزمین قصه‌ها می‌برند.

درباره کتاب سفر به سرزمین سرگردانی

کتاب سفر به سرزمین سرگردانی ماجرای دو کودک است. الکس و کانر بیلی دختر و پسر دوقلویی هستند که در دنیای قصه‌ها رفت و آمد  دارند، آن‌ها در قسمت‌های قبلی متوجه حضور موجودی پلید به نام نقاب‌دار شده‌اند و توانسته‌اند او را عقب برانند، اما نقاب‌دار با ارتشش برگشته است. الکس و کانر متوجه می‌شوند راه نجات دیگر سفر به قصه‌های مشهور نیست، آنها باید به قصه‌هایی که کانر در کودکی نوشته است سفر کنند تا بتوانند نقاب‌دار و سپاه قدرتمندش را شکست دهند. این کتاب شما را به دنیای قصه‌های قدیمی می‌برد و می‌توانید از خواندن آن لذت ببرید.

خواندن کتاب سفر به سرزمین سرگردانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به داستان پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب سفر به سرزمین سرگردانی

شاگردان خانم پیترز برای او مثل بچه‌های نداشته‌اش بودند. آرزو داشت که آن‌ها هرجا هستند، شاد و سالم باشند. آرزو می‌کرد وقتی که خودش دیگر منبع عشق و راهنمایی زندگی‌شان نیست، بتوانند کسی را پیدا کنند که جای او را برایشان پر کند.

دکتر میچل آرام گفت: «اِوِلین؟»

با اینکه شاگرد قدیمی‌اش دیگر مدیر منطقه بود، ولی برای خانم پیترز عجیب بود که به اسم کوچک صدایش می‌کرد.

با صدای آرام جواب داد: «بله، دکتر میچل؟»

دکتر میچل با لبخندی گشاد پرسید: «هیچ‌وقت شاگرد نورچشمی داشتی؟ می‌دونم که نباید بین بچه‌ها فرق بذاریم، ولی شاگردی هست که با بقیه برات فرق داشته باشه؟ البته به غیر از من.»

خانم پیترز هرگز به این موضوع فکر نکرده بود. در طول دوران کاری‌اش به بیش از پانصد دانش‌آموز درس داده بود و هرکدام به دلایل مختلفی در خاطرش مانده بودند، ولی هیچ‌وقت انتخاب شاگرد نورچشمی در اولویت‌هایش قرار نداشت.

گفت: «خب معلومه که از همراهی با بعضی‌هاشون بیشتر لذت برده‌ام، ولی هیچ‌وقت نتونستم از بینشون فقط یکی رو انتخاب کنم. این کار نیازمند قضاوته و قضاوتِ یه بچه مثل قضاوتِ یه اثر هنری نیمه‌تمامه. هر بچه‌ای با مشکلات خاص خودش به کلاس می‌آد، چه مشکلات رفتاری و چه مشکلات آموزشی. این وظیفهٔ معلمه که این مسائل رو تشخیص بده و بدون اینکه دانش‌آموزها رو بابت این مشکلات تحقیر کنه، به اون‌ها کمک کنه بهشون غلبه کنن.»

دکتر میچل هرگز این‌طور به این موضوع نگاه نکرده بود. حتی در بزرگسالی هم هنوز چیزهایی از خانم پیترز یاد می‌گرفت.

گفت: «با اینکه رئیس منطقه هستم، همیشه شاگرد شما باقی می‌مونم.»

خانم پیترز خندید و گفت: «اوه، دکتر میچل. شاگردی ما توی کلاس درس زندگی هیچ‌وقت تمومی نداره.»

خانم پیترز که خیال می‌کرد جواب ندادن به سؤال دکتر میچل بهترین جواب است فوراً به اشتباهش پی برد. عکسی از آخرین کلاس ششمش که برای سه سال پیش بود روی صفحه نمایان شد. چهرهٔ شاگردهای قدیمی‌اش را از نظر گذراند و نگاهش روی چهرهٔ دوقلوهایی به اسم اَلِکس و کانِر بِیلی ثابت ماند.

موهای الکس صاف و مرتب پشت تِل صورتی‌اش قرار گرفته بود و یک دسته کتاب را محکم به سینه چسبانده بود. نیشش تا بناگوش باز بود، چون مدرسه را از همه‌جای دنیا بیشتر دوست داشت. برعکس او، برادرش با چشم‌های پُف‌کرده و دهان باز، طوری به نظر می‌رسید که انگار تازه از خواب بیدار شده و اصلاً خبر ندارد که جلوی دوربین است.

StarShadow
۱۴۰۰/۰۶/۱۹

توی ژانر و رده سنی خودش توی کتابای پرتقال بهترینه. ارتباط ها و ماجراجویی های جدید از تو دل قصه های قدیمی عالیه! هر جمله از صفحات هر کتابش یه جادوی فانتزی و جذاب داره که ماجراهای جدیدی رو رقم

- بیشتر
💜
۱۴۰۰/۰۶/۱۲

وای خدا باورم نمیشه جلد پنجم این مجموعه اومد😍😍😍 یکی از بهترین مجموعه هایی بود که خوندم💖😍 به کسایی که ژانر ماجراجویی و تخیلی ، فانتزی دوست دارن حتما این کتاب رو بخون.😍🤩😄

sana
۱۴۰۰/۰۶/۱۷

سلام این کتاب خیلی عالی هست ولی من واقعا ناراحت هستم که ترجمه این مجموعه شش جلدی این همه طول کشیده

Cilli
۱۴۰۰/۰۶/۱۵

بالاخره جلد پنجم مجموعه منتشر شد:) عالیییییی ترینننننه💕🍒

کاربر ۱۳۸۳۶۸۷
۱۴۰۰/۰۶/۱۵

به نظرم جزو بهترین مجموعه های نشر پرتقال هست در خریدش شک نکنید.

star girl
۱۴۰۰/۰۶/۱۱

خیییییییییلی کتاب خوبیه من چاپیش رو دارم عالیههههه ولی نصفه تموم شد باز😪 بیچاره الکس امیدوارم تو جلد بعدی بتونه طلسم رو شکست بده چون هر قصه ای با اتفاق خوب تموم نمیشه

ariyan
۱۴۰۰/۰۶/۱۵

این مجموعه شش جلدیه و با این سرعت انتشارات خدامی ونه جلد شیش چند سال دیگه طول میکشه

•𝒷‌𝓪𝓻𝓪𝓃 ִֶָ🤍🌿
۱۴۰۱/۰۴/۰۱

من نسخه ی چاپی این کتابوخوندم،وبه نظرم محشرررر بود!:) فکرشوبکن بتونی به داستانایی که نوشتی سفر کنی! سفربه یه دنیای دیگه خیلیییی هیجان انگیزوگیج کنندست،به ویژه دنیایی که ساخته ی تخیل خودت باشه! :) توی این بخش الکس و کانربه داستانای کانر سفرمیکنن

- بیشتر
- mira .
۱۴۰۰/۱۱/۱۰

کتاب بسیار زیبایی بود،پیشنهاد میکنم کسانی که به کتاب هایی با سبک و ژانر تخیلی و ماجراجویانه و دور از ذهن علاقه دارن 6جلد این کتاب را بخونن چون خیلی زیباست. جلد ششم به تازگی ترجمه شده. خیلی زیباست و اگر نخونین

- بیشتر
KAVİON
۱۴۰۳/۰۳/۲۶

لطفا در بی نهایت قرار دهید

هیچ‌وقت اون‌قدر اوج نگیر که وقتی نگاهت به زمین افتاد بترسی.»
anita
وقتی نمی‌تونی چیزی رو که می‌خوای داشته باشی، از چیزی که داری بهترین استفاده رو بکن!»
arefeh
مرز بین شجاعت و حماقت خیلی باریکه..
arefeh
«ما معلم‌ها نباید دانش‌آموزهامون رو تشویق کنیم تا به کسانی که ما دوست داریم تبدیل بشن، بلکه باید کمکشون کنیم تا اونی بشن که باید باشن. یادتون باشه، شاید این تشویقی که ما از دانش‌آموزانمون به عمل می‌آریم، تنها تشویقی باشه که توی زندگی‌شون دریافت می‌کنن، پس در این زمینه دست‌ودل‌باز باشین.
- mira .
«گاهی برای بَرنده شدن باید باخت.»
arefeh
هر مردی که تاج روی سرش باشه، می‌تونه مُلک و رعیت تشکیل بده، ولی دوختن لحاف از نخ یه مرد واقعی می‌طلبه.»
anita
با علمی‌ترین تحلیل، با در نظر گرفتن تمام اصول علمی و فنی، این فقط می‌تونه جادو باشه...
زهرا
هیچ‌وقت تسلیم نشن! این شجاعته که به ابرقهرمان‌ها برتری می‌ده!
arefeh
هیچ‌وقت اون‌قدر اوج نگیر که وقتی نگاهت به زمین افتاد بترسی.
arefeh
«هیرو. این‌جوری مهم نیست اهل کجاست، چی‌کاره می‌شه، یا پدر و مادرش کی هستن... همیشه قهرمان زندگی خودشه.»
زهرا
دوقلوهای بیلی دوباره با وزش باد و درخشش نوری دیگر ناپدید شدند. خانم پیترز خنده‌اش گرفت، چون این رفتار یکی از اعتقادات سفت و سختش را ثابت می‌کرد. گفت: «دانش‌آموز جماعت... مثل باد می‌آد و مثل باد می‌ره.»
راهزن چشم آبی،دختر کتاب‌خوار~
الکس خندید و گفت: «امیدوارم کائنات بهتون لبخند بزنه؟ این تکیه‌کلام ملکهٔ کهکشانیه؟» کانر پرسید: «می‌دونی چقدر سخته که واسهٔ یه داستان علمی‌تخیلی تکیه‌کلام ناب پیدا کنی؟ تقریباً نشدنیه.»
Mohammadi M
کانر به پشت خواهرش زد و یکی از پنجره‌ها را نشان داد. الکس سرش را بلند کرد و مردی شنل‌پوش را دید که مثل قهرمان‌ها دست‌به‌کمر ایستاده بود. الکس آن‌قدر از دیدن ابرقهرمانی واقعی به وجد آمد که در پوست خودش نمی‌گنجید، ولی حسش خیلی زود از بین رفت. چند لحظه طول کشید تا ابرقهرمان توانست وارد بانک شود؛ نه برای اینکه می‌خواست نقشه‌ای بکشد، نه، او نمی‌توانست پنجره را باز کند!
N.Zahra.M
شارلوت ادامه داد: «به‌خاطر خودتون هم که شده امیدوارم در آینده بچه‌های شما بیشتر از بچه‌های من براتون احترام و ادب قائل بشن. چون خیلی حس بدیه که ندونین بچه‌هاتون توی یه دنیای دیگه زنده‌ان یا مُرده؛ بدترین حس دنیاست. از جنگیدن با جادوگرها، از پا درآوردن اژدها و جنگیدن با ارتش دشمن هم بدتره، از من بشنوین!»
N.Zahra.M
الکس بشکنی زد و لباس‌هایشان به لباس‌های فضانوردی شیک، براق و عجیبی تبدیل شد. لباس‌هایشان نقره‌ای بود، کلاه‌های گِرد داشت و به پشتشان کپسول اکسیژن وصل بود. کانر با هیجان گفت: «این‌ها حرف ندارن!» شارلوت دستش را روی قلبش گذاشت و گفت: «چقدر بامزه شدین! همون‌جا وایستین... می‌خوام ازتون عکس بگیرم!» «مامان، ما وقت نداریم که...» شارلوت نگاه تیزی به پسرش انداخت که هزاران حرف در آن نهفته بود، ولی مهم‌ترینش این بود: پنجاه‌تا دزد دریایی توی خونه‌م و یه کشتی دزد دریایی توی استخر حیاط پشتی‌مه. پس چه دلتون بخواد و چه نخواد به‌خاطر من یه عکس می‌گیرین.
N.Zahra.M
رابین هود و مردان سرخوشش با اشتیاق در پیاده شدن از درشکه به ملکه‌ها کمک کردند. شوهرها هیچ از این رفتار چاپلوسانهٔ آن‌ها خوششان نمی‌آمد.
N.Zahra.M
«ما معلم‌ها نباید دانش‌آموزهامون رو تشویق کنیم تا به کسانی که ما دوست داریم تبدیل بشن، بلکه باید کمکشون کنیم تا اونی بشن که باید باشن. یادتون باشه، شاید این تشویقی که ما از دانش‌آموزانمون به عمل می‌آریم،
N.Zahra.M
«ما معلم‌ها نباید دانش‌آموزهامون رو تشویق کنیم تا به کسانی که ما دوست داریم تبدیل بشن، بلکه باید کمکشون کنیم تا اونی بشن که باید باشن. یادتون باشه، شاید این تشویقی که ما از دانش‌آموزانمون به عمل می‌آریم،
N.Zahra.M

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

حجم

۱٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۸۴ صفحه

قیمت:
۱۳۲,۰۰۰
۶۶,۰۰۰
۵۰%
تومان