کتاب هارولد پینتر
معرفی کتاب هارولد پینتر
کتاب هارولد پینتر نوشتهٔ برنارد داکور و ترجمهٔ یلدا واشقانی فراهانی است. نشر شبخیز این کتاب را منتشر کرده است؛ کتابی در باب نمایشنامههای یکی از مهمترین نمایشنامهنویسهای جهان.
درباره کتاب هارولد پینتر
کتاب هارولد پینتر (Harold Pinter) برای تماشاگران و خوانندگان جدید پینتر نوشته شده است که خیره و سردرگمند و نیز قدیمیترهایی که مجذوبش شده و ماندهاند، اما همچنان در ابهامند. کتاب حاضر نمیکوشد مفهوم نمایشنامههای این هنرمند انگلیسی را شرح دهد؛ بلکه هدفش کاوش در ترفندهای تئاتری و دراماتیک هارولد پینتر است؛ کاوش در روشهایی که برای فهم نمایشنامههای او و لذتبردن از آنها و در نتیجه درکشان لازم است. پینتر خود را ملزم به تزریق راهحل یا خلاصهٔ تماتیک در پردهٔ پایانی نمیداند. با آثار او آشنا شوید. اگر به درک ادبیات نمایشی انگلستان و جهان علاقه دارید.
هارولد پینتر در سال ۱۹۳۰ در لندن به دنیا آمد. او از جوانی به بازیگری علاقه نشان داد و در سال ۱۹۵۱ بود که نخستین نمایش را به نام «اتاق» منتشر کرد. پینتر در طول زندگی خود ۳۲ نمایشنامه نوشت. او در سال ۲۰۰۵ میلادی به جایزهٔ نوبل ادبیات دست یافت. درونمایهٔ اصلی آثار هارولد پینتر سرگشتگی و حیرانی انسان معاصر است و بیشتر شخصیتهای آثار او، درک درستی از جهان ندارند. پينتر علاوه بر نگارش نمايشنامههای متعدد، در تدوین بيش از ۳۰ اثر سينمایی و تلويزيونی نيز بهعنوان فيلمنامهنويس حضور داشته است. او در بيشتر آثاری كه بهعنوان فيلمنامهنويس در آنها حضور داشته، فيلمنامهها را از كتاب و رمانهای بزرگ اقتباس كرده است؛ نمایشنامهٔ «در جستجوی زمان از دست رفته» یکی از این نمونهها است؛ رمانی به قلم مارسل پروست. از میان نمایشنامههای این نویسندهٔ انگلیسی میتوان از «مونولوگ»، «جشن تولد»، «کلکسیون»، «درد مختصر»، «خاکستر به خاکستر»، «سرایدار»، «بازگشت به خانه» و «خیانت» نام برد.
خواندن کتاب هارولد پینتر را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران مطالعه در باب ادبیات نمایشی معاصر انگلستان و آثار هارولد پینتر پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب هارولد پینتر
«دیالوگ پینتر، که بخش اصلی تکنیک دراماتیک او را میسازد، خاصیت فرعی و غیر مستقیم دارد که با دیالوگ آگوست استریندبرگ و آنتوان چخوف، که بنیانگذاران درام مدرن اروپایی هستند، قابل قیاس است. در ۱۸۸۸ پیشدرآمد میس جولی استریندبرگ طبیعت ناتورالیستی دیالوگ و کاراکتر را به روشنی بیان میکند. در این نمایش کاراکترها مخاطبانی نیستند که سؤالات احمقانه بپرسند تا جوابهای خوشمزه بیرون بکشند. این نمایش از طراحی متقارن و ریاضیاتی دیالوگ فرانسوی که به شکل هنری تدوین یافته پرهیز میکند اما به ذهن کاراکترها اجازه میدهد، «همانقدر نامنظم که در زندگی واقعی کار میکنند عمل کنند، جایی که هیچ موضوعی کاملاً ته نمیکشد، پیش از آنکه ذهن دیگر به تصادف درگیر چرخدندهای در آن مکالمه شود و آن را مدتی پیش ببرد.» درنتیجه این دیالوگ سرگردان است و «در اولین صحنهها موادی را به هم میآمیزد که بعد سرعت میگیرند، تکرار میشوند مجدداً به کار گرفته میشوند و رشد و توسعه مییابند، مثل تم در قطعهٔ موسیقی.» این کار تئوریک مشهور و این نمایشنامهٔ مشهورتر که در این کار معرفی میشود، وقتی پینتر یک دانشجوی جوان بازیگری و یک بازیگر حرفهای بود، در دسترساش بود: شاید او این پیشگفتار را نخوانده باشد اما احتمالاً نمایشنامه را از دست نداده است؛ پیشگفتار دیالوگهای آن و نیز به همان ترتیب دیالوگهای پینتر را بهدقت طبقهبندی کرده است. احتمالاش کمتر است که پینتر کلمهای از چخوف خوانده باشد تا از استریندبرگ که همان سالها مینوشت. «کار یک نویسندهٔ داستان فقط این است که شرح بدهد که چه کسانی بودند که دربارهٔ خدا یا بدبینی حرف میزدند یا فکر میکردند. چگونه این کار را انجام دادند و تحت چه شرایطی. هنرمند [...] فقط شاهدی بی طرف است.» با این حال احتمال داشت یکی از چهار نمایشنامهٔ اصلی چخوف را خوانده یا دیده باشد که دیالوگهایاش مطابق است با آنچه به گفتهٔ چخوف یک داستاننویس باید بنویسد. شاید چون نوشتن پینتر از این جهت به نوشتن چخوف شبیه است یکی از عبارات تئوریک او شبیه پاساژی است که چخوف نقل میکند: «کاراکترهایی را فرض بگیرید که میزان حرکتشان را تحت اختیار دارند. کار من این نیست که بهشان اعمال نفوذ کنم و آنها را دستخوش بیان اشتباه قرار دهم؛ منظورم از این حرف این است که کاراکتری را مجبور کنم جایی که نمیتواند حرف بزند حرف بزند و وادارمش به شیوهای حرف بزند که نمیتواند و وادارمش از چیزی حرف بزند که هرگز نمیتواند دربارهاش چیزی بگوید» (۱، ۱۴). دیالوگهای پینتر، به خاطر سبکزدگی متراکم او، با این سنت ناتورالیستی مطابقت دارد که در آن کاراکترها برای خودشان حرف میزنند (به همان روش بی سر و ته و غیرمستقیمی که در زندگی واقعیشان سخن میگویند)، نه برای نویسندهٔ مغرض (با طرز بیانی غلط). این سنت ناتورالیستی شامل راستنمایی اجتماعی است. نمایشهای پینتر، گرچه نه چندان آشکار، به اندازهٔ نمایشهای جان آزبرن و آرتور میلر، حاوی چنین راستنماییهایی هست. کاراکترها در محیطی ساکناند که به لحاظ اجتماعی قابل شناسایی است. اینکه اولین منقدان بر این محیط تأکید میکنند به این خاطر نیست که به چنین درامی عادت دارند و چنانکه باید متوجه زبان ویژهٔ متمایز پینتر نیستند. به بیان دقیقتر، واقعیت اجتماعی بخش حیاتی نمایشهای پینتر است؛ در آثار متقدماش این امر آشکارتر است تا در آثار متأخرش _ البته به جز جام آخر. از نظر پینتر ترس از تهدید نامشخص از بیرون اتاق امن یک نفر، ترسی که احتمالاً زندگی فرد را آشفته کرده است، نه غیر رئالیستی است و نه سوررئالیستی. دوران رشد پینتر همزمان با جنگ جهانی دوم بود، زمانی که نازیها در اروپا تاخت و تاز میکردند و حتی مدتی به خود انگلیس هم راه یافتند. او اولین نمایشنامهاش را در فضایی پست- اتمی نوشت، زمانی که هولوکاست هستهای هشداری رئالیستی بود نه هشداری پارانویایی _ که هنوز هم ممکن است باشد. چنانکه او در ۱۹۶۰ میگوید «اینکه کسی پشت در باشد، در اروپا در بیست سال اخیر مدام اتفاق میافتاده است، نه فقط در ۲۰ سال اخیر، بلکه در دویست سیصد سال اخیر.» نگاه پینتر به جامعهای که خود بخشی از آن است نگاهی است حساس.»
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه
حجم
۱٫۰ مگابایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۱۶ صفحه