با خودش میگفت: «چرا اینقدر زحمت کشیدم؟ جوانیام چه شد؟ کجا رفت؟»
عباس
هر کسی باید در لحظهای از زندگی، تصمیمهای ناراحتکنندهای بگیرد.
عباس
هرکس مشکلات خودش را دارد.
عباس
گفت: «لوئیس، چیکار کنم؟»
لوئیس مکث کرد: «قانع باش.»
«هرگز به کم قانع نمیشم.»
«آدما مجبورن کوتاه بیان.»
«من از ایدهآلهام کوتاه نمیام.»
عباس
یک مرد چه ساده میتواند با یک عمل اشتباه تمام زندگیاش را تباه کند، لحظهای راحتش نمیگذاشت. باید تمام عمر عذاب بکشد و هر کاری که برای جبران آن انجام دهد بیفایده است.
عباس
وقتی آنقدر فقیر باشی، چارهٔ دیگری نداری.
عباس
یک پسر هرگز جاهایی که در آن دویده را فراموش نخواهد کرد
عباس