کتاب رز سیاه
معرفی کتاب رز سیاه
کتاب رز سیاه داستانی جنایی نوشته الناز دادخواه است که در انتشارات آئی سا به چاپ رسیده است. این داستان درباره دختری به نام سوزان است که باید برای بار چندم با قاتلی سریالی روبهرو شود و شجاعتش را محک بزند...
سوزان وایز دختری که در کودکی شاهد قتل بیرحمانه خانوادهاش توسط قاتلی سریالی بوده، تصمیم به تحصیل در دانشکده افسری میگیرد و در بخش جنایی پلیس نیویورک به عنوان کارآموز استخدام میشود. با گذشت زمان سوزان با نامههایی تهدیدآمیز در خانهاش مواجه میشود که او را به چالشی مرگبار میطلبد... قاتل سریالی بار دیگه برگشته تا زندگی سوزان را تحتالشعاع قرار دهد...
کتاب رز سیاه را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
اگر از خواندن رمانهای جنایی و پرهیجان لذت میبرید، خواندن کتاب رز سیاه را به شما پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب رز سیاه
با همه وجود با جثهی ریزم بابا رو به سمت خودم برگردوندم. با دیدن خونی که از قفسه سینهش بیرون میزد چشمهای نیمه باز و رز سیاهی که بین لبهاش خودنمایی میکرد صدای جیغهای پی در پیم سکوت خونه رو شکست. از خواب پریدم. قلبم توی سینه میکوبید اونقدر بلند که صداش تو سرم اکو میشد. تازه متوجه تاریکی اتاق شدم. وحشتزده کلید برق اضطراری زیر تختم رو فشردم. اتاق روشن شد. نفس حبس شدهمو بیرون دادم و با دستهای لرزونم لیوان آب کنار تختمو برداشتم و چند جرعه نوشیدم. عرق سرد روی پیشونیمو پاک کردم. کی قرار بود این کابوسهای لعنتی تموم بشه؟ دوازده سال بس نبود؟ نگاهی به آباژور کردم چراغش سوخته بود. توی دراور پر بود از لامپهای نو. بزرگترین ترس من خواب توی تاریکی بود. دوازده سال بود که با چراغ روشن میخوابیدم... فوبیای من تاریکی بود و خاطرات اون شب و رعد و برق. وارد دستشویی شدم و آبی به سر و صورتم زدم. دیگه خواب از سرم پریده بود. چراغا رو روشن گذاشتم و شروع به خوندن برگههای سوالم کردم. چند ساعت دیگه یکی از بزرگترین فرصتهای شغلیم رقم میخورد. فقط اگه لایق بودنمو نشون میدادم. نگاهم روی قاب عکس سه نفره نشست. آهی کشیدم و مدادمو برداشتم و مشغول شدم.
سالها پیش اتفاقات بدی توی زندگیم افتاده بودن که محال بود هرگز بتونم فراموششون کنم. شبی که درست مثل شبهای دیگهی زندگیم شروع شد. هوا بارونی بود و من از توفان و رعدوبرق وحشت داشتم. مامان به خاطر مشکلاتی که سر کار داشت بداخلاقتر از شبای قبل بود. کلافه و عصبی بود و حرف نمیزد. یادمه سر شام ازش سوالی پرسیدم که سرم فریاد زد و نذاشت شام بخورم و منو به اتاقم فرستاد. بعد از اون صدای جر و بحثش با بابا رو شنیدم. اونقدر توی تخت گریه کردم تا خوابم برد. نیمهای شب بود که با صدای رعد و برق بیدار شدم و با جسد مامان و بابام مواجه شدم. من یه بچه ده، یازده ساله؛ اون شب بدترین تصویر عمرمو دیدم. اما هرگز چهره مرد همسایه که از خونهمون فرار میکرد رو فراموش نکردم.
یک سال طول کشید تا با کمک خالهم بتی بتونیم اون قاتل رو به جزای اعمالش برسونیم. با تحقیقهای پلیس مشخص شد اون مرد ۴ قتل سریالی توو کارنامهش داشته که یکیشون دختری از مدرسهای بود که من توش درس میخوندم. دختری که ناپدید شده و دیگه پیدا نشده بود و بعد از مدتی جسدش درست همونطور که مادر و پدرم به قتل رسیده بودن، پیدا شد. نفر آخر پیرمردی بود که سه خیابون بالاتر زندگی میکرد. پیرمردی که گربههای زیادی داشت و من هر روز تو راه مدرسه با گربههاش بازی میکردم. یه قاتل سریالی از یه محله ۴ قربانی گرفته بود. اون تا آخرین لحظه حاضر به اعتراف به گناهانش نشد. اما با پیدا شدن اثر انگشتش توی خونهی ما حکمش قطعی و اعدام شد...
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۶۷ صفحه
حجم
۳٫۱ مگابایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۴۶۷ صفحه
نظرات کاربران
سوژهی قتلهای سریالی همیشه برای نوشتن جذاب است،حالا میخواهد از رویشان فیلم ساخته بشود یا کتاب شود."الناز دادخواه" در کتاب"رز سیاه" از این سوژهی جذاب ،کتاب پر هیجانی نوشته است. سوزان وایز به عنوان کارآموز بخش جرم شناسی پلیس نیویورک انتخاب
اولین چیزی که در این کتاب به چشم میخوره روان بودن و خوشخوانی متنه. داستان درمورد دختری به اسم سوزان که گذشته تلخی داشته و در بخش جنایی مشغول به کاره. سوژه داستان جالب بود و چیزی که دوست داشتم تنوع
الناز میدونستی نویسنده محبوب منی؟ عاشق نوشته هاتم خیلیی عالیه و درمورد رمان رز سیاه اووه خیلی عالی بود آخرش که فهمیدم قاتل کیه خیلی شوکه شدم یعنی قشنگ در یک حرکت «کیش و مات» مثل همیشه عالی بودی جیگر
کتاب خوبی بود و داستان جذابی داشت اما شخصیت اصلی توی همه ی ماموریت ها با وجود کارآموز بودنش نقشش زیادی پر رنگ بود این خیلی جالب نبود
ب نظرم پایان خیلی خاصی داشت لذت بردم
داستان در مورد دختری هست که در زمان بچگیش اتفاق ناگوار وحشتناکی رخ داده بود. تصمیم به افسر پلیس جنایی شدن رو گرفت و بعد ... . می تونم بگم اونقدر تحت تاثیرش قرار گرفتم که هنوز تو همون فضای داستان
کتاب پرهیجان و عالی بود از نظر من توصیه میکنم بخونید و لذتش رو ببرید پایانش هم خوب بود کتا پر کششی بود اولین کتاب رمان جنایی بود که خوندم و راضی بودم
کتاب ارزش خواندن داره و از اواسط داستان به قدری برام جذاب شد که تا چهار صبح بیدار موندم تا آخرش بفهمم قاتل کی بوده و پایان بسیار جذابی داشت تا آخر کتاب تو رو همراه خودش میکشونه بدون اینکه
بقدری معما و هیجان هردو بدرستی و به جا در داستان گنجانده شده بودن که باعث میشد لحظه ای کتاب و رها نکنید. داستانی که روایی و ساده بودن متن اش یکی از دلایل ارتباط راحت خواننده با داستان بود. و از
کتاب خیلی عالیای هست. من عاشقش شدم. طوری که 12 ساعت وقتمو گذاشتم اینو خوندم. داستان سوزان دختری که پدرومادرش کشتهشدن.