دانلود کتاب صوتی رز سیاه با صدای گروه گویندگان + نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب صوتی رز سیاه

دانلود و خرید کتاب صوتی رز سیاه

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۰از ۱ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی رز سیاه

کتاب صوتی رز سیاه داستانی جنایی نوشتهٔ الناز دادخواه است. گروه گویندگان گویندگی این رمان ایرانی صوتی را انجام داده و انتشارات آئی سا آن را منتشر کرده است.

درباره کتاب صوتی رز سیاه

کتاب صوتی رز سیاه رمانی ایرانی نوشتهٔ الناز دادخواه است. این داستان صوتی دربارهٔ دختری به نام «سوزان» است که باید برای بار چندم با قاتلی سریالی روبه‌رو شود و شجاعتش را محک بزند. سوزان وایز، دختری که در کودکی شاهد قتل بی‌رحمانه خانواده‌اش توسط قاتلی سریالی بوده، تصمیم به تحصیل در دانشکدهٔ افسری می‌گیرد و در بخش جنایی پلیس نیویورک به عنوان کارآموز استخدام می‌شود. با گذشت زمان سوزان با نامه‌هایی تهدیدآمیز در خانه‌اش مواجه می‌شود که او را به چالشی مرگبار می‌طلبد. قاتل سریالی بار دیگه برگشته تا زندگی سوزان را دچار تغییرات کند. چه ماجراهایی پیش روی اوست؟ این رمان صوتی را بشنوید تا بدانید.

شنیدن کتاب صوتی رز سیاه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی جنایی و علاقه‌مندان قالب رمان پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب رز سیاه

«با همه وجود با جثه‌ی ریزم بابا رو به سمت خودم برگردوندم. با دیدن خونی که از قفسه سینه‌ش بیرون میزد چشم‌های نیمه باز و رز سیاهی که بین لب‌هاش خودنمایی می‌کرد صدای جیغ‌های پی در پیم سکوت خونه رو شکست. از خواب پریدم. قلبم توی سینه می‌کوبید اونقدر بلند که صداش تو سرم اکو میشد. تازه متوجه تاریکی اتاق شدم. وحشت‌زده کلید برق اضطراری زیر تختم رو فشردم. اتاق روشن شد. نفس حبس شده‌مو بیرون دادم و با دست‌های لرزونم لیوان آب کنار تختمو برداشتم و چند جرعه نوشیدم. عرق سرد روی پیشونیمو پاک کردم. کی قرار بود این کابوسهای لعنتی تموم بشه؟ دوازده سال بس نبود؟ نگاهی به آباژور کردم چراغش سوخته بود. توی دراور پر بود از لامپهای نو. بزرگترین ترس من خواب توی تاریکی بود. دوازده سال بود که با چراغ روشن می‌خوابیدم... فوبیای من تاریکی بود و خاطرات اون شب و رعد و برق. وارد دستشویی شدم و آبی به سر و صورتم زدم. دیگه خواب از سرم پریده بود. چراغا رو روشن گذاشتم و شروع به خوندن برگه‌های سوالم کردم. چند ساعت دیگه یکی از بزرگترین فرصت‌های شغلیم رقم میخورد. فقط اگه لایق بودنمو نشون می‌دادم. نگاهم روی قاب عکس سه نفره نشست. آهی کشیدم و مدادمو برداشتم و مشغول شدم.

سالها پیش اتفاقات بدی توی زندگیم افتاده بودن که محال بود هرگز بتونم فراموششون کنم. شبی که درست مثل شب‌های دیگه‌ی زندگیم شروع شد. هوا بارونی بود و من از توفان و رعدوبرق وحشت داشتم. مامان به خاطر مشکلاتی که سر کار داشت بداخلاق‍تر از شبای قبل بود. کلافه و عصبی بود و حرف نمیزد. یادمه سر شام ازش سوالی پرسیدم که سرم فریاد زد و نذاشت شام بخورم و منو به اتاقم فرستاد. بعد از اون صدای جر و بحثش با بابا رو شنیدم. اونقدر توی تخت گریه کردم تا خوابم برد. نیمهای شب بود که با صدای رعد و برق بیدار شدم و با جسد مامان و بابام مواجه شدم. من یه بچه ده، یازده ساله؛ اون شب بدترین تصویر عمرمو دیدم. اما هرگز چهره مرد همسایه که از خونه‌مون فرار می‌کرد رو فراموش نکردم.

یک سال طول کشید تا با کمک خاله‌م بتی بتونیم اون قاتل رو به جزای اعمالش برسونیم. با تحقیق‌های پلیس مشخص شد اون مرد ۴ قتل سریالی توو کارنامه‌ش داشته که یکیشون دختری از مدرسه‌ای بود که من توش درس می‌خوندم. دختری که ناپدید شده و دیگه پیدا نشده بود و بعد از مدتی جسدش درست همونطور که مادر و پدرم به قتل رسیده بودن، پیدا شد. نفر آخر پیرمردی بود که سه خیابون بالاتر زندگی می‌کرد. پیرمردی که گربه‌های زیادی داشت و من هر روز تو راه مدرسه با گربه‌هاش بازی می‌کردم. یه قاتل سریالی از یه محله ۴ قربانی گرفته بود. اون تا آخرین لحظه حاضر به اعتراف به گناهانش نشد. اما با پیدا شدن اثر انگشتش توی خونه‌ی ما حکمش قطعی و اعدام شد...»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

زمان

۱۱ ساعت و ۱۹ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۵۳۰٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

زمان

۱۱ ساعت و ۱۹ دقیقه

حجم

۱ گیگابایت, ۵۳۰٫۴ مگابایت

قابلیت انتقال

دارد

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان