دانلود و خرید کتاب عاشق ژاپنی ایزابل آلنده ترجمه معصومه عسکری

معرفی کتاب عاشق ژاپنی

«عاشق ژاپنی» نوشته ایزابل آلنده( -۱۹۴۲)، نویسنده شیلیایی‌تبار آمریکایی برنده جایزه هانس کریستین اندرسن است. «عاشق ژاپنی» جدیدترین رمان آلنده است و در آن گذر شخصیت‌های داستانش را از بزرگترین بحران‌های سده بیستم مانند جنگ جهانی دوم، هولوکاست، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ... به نمایش می‌گذارد. در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «خانواده‌ها خودشان را تسلیم کرده بودند، چون چاره‌ی دیگری نداشتند و با این کارشان وفاداری خود را به ایالات متحد نشان می‌دادند و حمله‌ی نیروهای ژاپنی در پرل هاربر را محکوم می‌کردند. این سهم آن‌ها در جنگ بود. رهبران ژاپن این را گفته بودند و تعداد کمی مخالف علیه آن‌ها قد علم کرده بودند. مقصد خانواده‌ی فوکودا اردوگاه توپاز در بیابان‌های یوتا بود، اما این قضیه تا ماه سپتامبر مشخص نبود. در این زمان شش ماه بود که آن‌ها در مسیر مسابقه سکنی گزیده بودند. ایسی‌ها به احتیاط کردن خو گرفته بودند؛ سرشان را زیر می‌انداختند و بی‌اعتراض اطاعت می‌کردند، اما نمی‌توانستند جلوی جوان‌هایشان را بگیرند؛ نسل دوم ژاپنی‌ها، یا همان نیسی‌ها، آشکارا شورش می‌کردند. این جوان‌ها جدای از خانواده‌هایشان بودند و به دریاچه‌ی تول اعزام شدند؛ سختگیرترین اردوگاه مراقبتی، که در طی جنگ با آن‌ها مثل جنایتکاران رفتار می‌شد. در سان‌فرانسیسکو تجمع اعتراض‌آمیز سفیدپوستان در خیابان‌ها به راه افتاد تا از کسانی که به‌خوبی آن‌ها را می‌شناختند حمایت کنند، از مغازه‌دارهایی که هر روز از آن‌ها خرید می‌کردند، از ماهی‌گیرها، از نجارهایی که اغلب با آن‌ها دادوستد می‌کردند، از دخترها و پسرهای هم‌کلاس بچه‌هایشان، از همسایه‌هایشان. بسیاری از آن‌ها در سکوت قبل از طوفان بودند، اگرچه هیچ تحقیر نژادپرستانه یا توهین و طعنه و کنایه‌های مخربی در کار نبود. دوسوم کسانی که تخلیه شده بودند متولد امریکا و شهروند امریکایی محسوب می‌شدند. ژاپنی‌ها باید ساعت‌ها در صف‌های طویل جلوی میز مقامات می‌ایستادند تا اسم آن‌ها را بنویسند و به آن‌ها برچسبی بدهند که به گردن بیاویزند که شماره‌ی شناسایی آن‌ها بود و سهمیه‌ی غذای خود را هم بگیرند. مسیحیان فرقه‌ی کوئیکر با این برنامه‌ها مخالف بودند و می‌گفتند این آب، میوه و ساندویچ دادن‌ها نژادپرستانه و ضدمسیحی است.»
معرفی نویسنده
ایزابل آلنده

ایزابل آلنده نویسنده و روزنامه‌‌نگار شیلیایی در روز دوم آگوست سال ۱۹۴۲ در لیما پایتخت پرو به دنیا آمد. مادر ایزابل، فرانسیسکا یونا و پدرش توماس آلنده هستند. از ایزابل آلنده به عنوان یکی از برجسته‌‌ترین نویسندگان زن آمریکای لاتین نام برده می‌‌برند که در آثارش نگاهی تازه به ادبیات فمینیستی دیده می‌‌شود. او را در محافل جهانی با اولین و پرفروش‌‌ترین رمانش یعنی «خانه‌‌ی ارواح» می‌‌شناسند با این حال آلنده تاکنون بیش از بیست و پنج رمان نوشته است که به ۳۵ زبان ترجمه شده است. بیش از ۷۰ میلیون نسخه از رمان‌‌های ایزابل آلنده تاکنون در بازارهای جهانی به فروش رفته‌‌اند.

کتاب باز
۱۳۹۸/۰۴/۲۷

خوندن این کتاب رو به دوستداران رمان های عاشقانه توصیه میکنم واقعا میشه گفت بی نظیره ممکن نیست از خرید و خوندنش پشیمون بشیدداستان زندگی هر کدوم از شخصیتهای کتاب جذابیت خاصی داره و هرچقدر بیشتر می خونی برات جالب

- بیشتر
Z.G
۱۳۹۸/۰۵/۰۲

خیلی عالی بود. یک داستان عاشقانه اما انسانی و منطبق با واقعیتها و‌اقتضائات این دنیا. حاوی این پیام عمیق که درک انسانها و عواطفشان همانقدر که ارزش دارد سخت و پیچیده نیز هست. انسانها درگیر خود و زمانه‌شان‌اند و عشق

- بیشتر
سپیده
۱۳۹۷/۰۷/۰۴

به گزارش خبرگزاری مهر، به نقل از آسوشیتدپرس،بنیاد ملی کتاب آمریکا اعلام کرد، مدال مشارکت در ادبیات آمریکا در سال ۲۰۱۸ را به ایزابل آلنده اهدا می کند. ایزابل آلنده، روزنامه نگار و نویسنده ی آمریکای لاتین است. پدرش، توماس آلنده، پسر

- بیشتر
زهرا
۱۳۹۷/۰۵/۲۷

کتاب ماجرای عشقی حقیقی که فرای زمان و مکان در جریانه. اگرچه داستان اصلی در مورد این ماجرای عاشقانه هست،اما در عین حال به طرز جالبی در حاشیه ی زندگی افراد مختلف با ماجراهای مختلف نگه داشته شده! مجموعه ی روند

- بیشتر
Firooz
۱۳۹۷/۱۱/۱۳

یک عاشقانه بسیار متفاوت و عالی

سامیار
۱۳۹۵/۱۱/۱۱

عـــــــــــااااااالی

بهار قربانی
۱۳۹۷/۱۱/۱۶

من خوشم اومد...قشنگ بود

نازبانو
۱۳۹۵/۰۴/۱۱

عالی بود

soheila45
۱۳۹۵/۰۳/۳۱

کتاب بسیار زیبایی بود،واقعا لذت بردم،با این که موضوع به نظر جالب نمیاد،هم نویسنده و هم مترجم آنقدر زیبا پرورش دادن که تا آخر خواننده رو به دنبال خودشون میکشن،ممنون از انتخاب چنین کتاب زیبایی،لطفا از این نویسنده بیشتر بگذارید،قلمش

- بیشتر
نیتا
۱۳۹۷/۱۰/۳۰

کتاب خوبی بود. یک داستان عاشقانه که شاید برای هیچکدوم از ما در زندگی، چنین عشقی اتفاق نیافتند.

آدم هیچ‌وقت یاد نمی‌گیرد که نمی‌توان به هرکسی اعتماد کرد.
بهار قربانی
خوشبختی، مثل لذت یا خوشی، فراوان و پرسروصدا نیست، بلکه ساکت و آرام و ملایم است، یک حس رضایت درونی است که با دوست داشتن خود آغاز می‌شود.
نیتا
هیچ‌وقت به آسمان تف نکن، چون فقط توی صورت خودت می‌افتد.
بهار قربانی
آدم‌های خوب کم نیستند، اما ابراز نمی‌کنند. این بدها هستند که زیاد سروصدا دارند و توجه‌ها را به خود جلب می‌کنند.
بهار قربانی
«یک فرقی بین پیر شدن و از دست و پا افتادن وجود دارد. سن مسئله‌ای نیست، بلکه سلامت جسمی و روحی مهم است. آن‌ها که پیر می‌شوند می‌توانند همچنان مستقل باقی بمانند، اما آن‌ها که از دست و پا می‌افتند به کمک و حتی به حمایت‌های ویژه نیاز پیدا می‌کنند. اصلاً یک‌دفعه می‌بینی که باز عین بچه‌کوچولوها شدند. »
نیتا
«آیرینا، آدم‌های خوب کم نیستند، اما ابراز نمی‌کنند. این بدها هستند که زیاد سروصدا دارند و توجه‌ها را به خود جلب می‌کنند.
کاربر ۲۰۶۳۳۱۰
دردی که در سکوت متولد شود سرانجام تبخیر می‌شود.
بهار قربانی
ما چون هفتاد سال‌مان است پیر نیستیم؛ ما از وقتی متولد شدیم داشتیم پیر می‌شدیم، و هر روز تغییر می‌کردیم. زندگی در جریان است و ما تکامل پیدا می‌کنیم. تنها تفاوت آن این است که ما الآن به مرگ نزدیک‌تریم. خیلی هم بد نیست. عشق و دوست داشتن پیر نمی‌شود.
بهار قربانی
کسی که خسیس باشد با بالا رفتن سنش که دست‌ودل‌باز نمی‌شود، فقط خسیس‌تر می‌شود.
بهار قربانی
بزرگ‌ترین آفت پیری، یعنی تنهایی
بهار قربانی
نه توی گذشته‌ات غرق شو، نه از آینده وحشت‌زده. تو فقط یک بار زندگی می‌کنی، اما اگر آن را خوب زندگی کنی، همان برایت کفایت می‌کند. تنها چیزی که حقیقت دارد امروز است. منتظر چی هستی که خوشبخت باشی؟ هر روز حساب می‌شود، دیگر به تو گفتم، خود دانی! »
reyhaneh
«هرچند ما پیریم، اما به یک هدف در زندگی نیاز داریم. این بهترین درمان بسیاری از مشکلات است. »
بهار قربانی
«یک باور همه‌گیر وجود دارد، اما هیچ‌کس جرئت ندارد آن را در ملأعام بگوید و این است که ما پیرها زیادی هستیم، ما فضا اشغال کرده‌ایم و انرژی مصرف می‌کنیم که کسانی که مولدند و مفید به آن نیاز دارند.
نیتا
یک روز دکتر کاترین هوپ به او گفت: «من هم از این وابستگی خیلی وحشت دارم، آلما، اما دیگر فهمیده‌ام که این مسئله چیز خیلی خاصی هم نیست. به آن عادت می‌کنی و برای کمکی که می‌گیری از دستیارت ممنون می‌شوی. من نمی‌توانم خودم حمام بروم یا لباس بپوشم، حتی در مسواک زدن یا با تکه کردن جوجه‌ی توی بشقابم مشکل دارم، اما هیچ‌وقت توی عمرم از الآن قانع‌تر نبوده‌ام. » آلما از دوستش پرسید: «چرا؟ » «چون وقت فراغت دارم و برای اولین بار در زندگی‌ام کسی از من توقعی ندارد. من نباید چیزی را حل‌وفصل کنم و برای هیچ‌چیز عجله ندارم. هر روز برایم چون هدیه‌ای است و برایم بسیار لذت‌بخش. »
وحید
آن‌قدر از خودش مطمئن است که دنبال هیچ حمایتی از جانب خداوند یا از جانب آن دین‌داری رنجور و خودشیرین‌کن که بعضی از ساکنان خانه‌ی چکاوک داشتند نبود، همان‌ها که معنویت خود را به رخ می‌کشیدند و این‌طرف و آن‌طرف پرسه می‌زدند تا آگاهی‌شان را بالاتر ببرند.
بهار قربانی
سن‌وسال، علی‌رغم تمام محدودیت‌هایش، نمی‌تواند کسی را از داشتن یک زندگی سرگرم‌کننده محروم کند
بهار قربانی
به زندگی شاد و پرنشاطی چون کودکی‌اش دست پیدا کند، همان وقت‌ها که هنوز دست سرنوشت بر رخ زندگی‌اش چنگ نکشیده بود.
کاربر ۲۸۶۳۶۰۷
اندکی درنگ! ‌ ای سایه‌ی عشق گریزان من! ای تصویر افسونگر عزیزترین من! ای تو آن توهم زیبایی که برایت، به‌لحظه، جان می‌دهم! ای شیرین‌ترین قصه، برای هر دل پرغُصه!
Yasaman Mozhdehbakhsh
یک فرقی بین پیر شدن و از دست و پا افتادن وجود دارد. سن مسئله‌ای نیست، بلکه سلامت جسمی و روحی مهم است. آن‌ها که پیر می‌شوند می‌توانند همچنان مستقل باقی بمانند، اما آن‌ها که از دست و پا می‌افتند به کمک و حتی به حمایت‌های ویژه نیاز پیدا می‌کنند. اصلاً یک‌دفعه می‌بینی که باز عین بچه‌کوچولوها شدند.
وحید
تعداد پیرهایی که خوشبخت هستند خیلی کم است. بیشتر آن‌ها فقیرند، سالم نیستند و خانواده‌ای ندارند. این دوران شکننده‌ترین و دشوارترین دوران است، حتی سخت‌تر از دوران کودکی، چون روزبه‌روز اوضاع بدتر می‌شود و هیچ امیدی به آینده هم وجود ندارد و جز مرگ چیزی انتظار آدم را نمی‌کشد.
Aa

حجم

۲۸۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

حجم

۲۸۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۳۶۰ صفحه

قیمت:
۶۷,۵۰۰
۴۷,۲۵۰
۳۰%
تومان