دانلود و خرید کتاب محافظان حیات وحش؛ جلد اول استیسی اینوهوسا ترجمه زهرا توفیقی
تصویر جلد کتاب محافظان حیات وحش؛ جلد اول

کتاب محافظان حیات وحش؛ جلد اول

معرفی کتاب محافظان حیات وحش؛ جلد اول

کتاب نگهبانان تایگا نوشته استیسی اینوهوسا  و ترجمه زهرا توفیقی است. کتاب نگهبانان تایگا جلد اول مجموعه محافظان حیات وحش است. این مجموعه را انتشارات پرتقال منتشر کرده است، این انتشارات با هدف نشر بهترین و با کیفیت‌ترین کتاب‌ها برای کودکان و نوجوانان تاسیس شده است. پرتقال بخشی از انتشارات بزرگ خیلی سبز است.

درباره کتاب محافظان حیات وحش؛ جلد اول

استیسی دختر جوانی است که در جنگل به همراه یک گله گرگ وظیفه محافظت از جنگل را به عهده دارند، او قدرت ارتباط ذهنی با گرگ‌ها دارد و می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند و از همین موضوع برای برقراری امنیت در جنگل استفاده کرده است، اما چیزی در جنگل طبیعی نیست،‌خطری گوشه و کنار جنگل را تهدید می‌کند و استیسی و گروه گرگ‌ها باید از پس این موضوع بربیایند. 

استیسی بوی سوختن را به خاطر می‌آورد و اینکه در جنگل بیدار شده است و دورش گله گرگ‌ها بوده‌اند، او خاطرات پیش از جنگ را به یاد ندارد و همین موضوع باعث شده است در جنگ کنار گرگ‌ها بماند. 

خواندن کتاب محافظان حیات وحش؛ جلد اول را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به کودکان و نوجوانانی که داستان دوست دارند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب محافظان حیات وحش؛ جلد اول

سرش را به‌طرف نوآ و اورست برگرداند و به نگاه خشن اورست محل نداد. ژاکتش را از دهان گرگ بیرون کشید و گفت: «خب، این هم از این.» ژاکت را روی شانه‌هایش انداخت، تازه داشت می‌فهمید که آب چقدر سرد بود. موهایش را شل‌وول دم‌اسبی بست و یک رشته از آن‌ها را روی شانه‌اش انداخت که بعداً ببافد و بقیه را گذاشت همان‌طور بمانند. پوست استیسی در تمام مدتی که در جنگل زندگی کرده بود، به‌لطف زیتون از آفتاب‌سوختگی در امان مانده بود. اما باز هم به دلیل آفتاب چندتایی کک‌ومک زیر چشم‌های سبز و روی گونه‌ها و بینی‌اش داشت.

رو به نوآ و اورست که هر دو از رودخانه آب می‌خوردند، گفت: «آخ که چقدر خرگوشه ناز بود. راستش رو بخواین، دوست داشتم بیارمش خونه که حیوون خونگی‌م شه.»

اورست سرش را بلند کرد و با نارضایتی نگاهش کرد.

استیسی لبخندزنان گفت: «می‌دونم، می‌دونم. شما هم دوست دارین شام خوراک خرگوش بخورین، اما خب می‌دونین ما حیوون‌هایی رو که نجات می‌دیم نمی‌خوریم... هیچ‌وقت.»

اورست سرش را تکان داد و استیسی فهمید که گرگ هنوز کمی بدخلق است. 

نه برای خوراک خرگوش (یا نداشتن خوراک خرگوش)، بلکه به دلیل کله‌شقیِ استیسی بالای صخره. به چشم‌های یخی و خاکستری‌اش نگاه کرد. کنارش زانو زد و گفت: «می‌دونم فکر می‌کنی کار خیلی خطرناکی کردم.» چند قمقمه از کیف بنددار چرمی همراهش درآورد و پُرشان کرد، کاری که از اول هم برای آن به رودخانه آمده بودند. «تو می‌دونی وقتی ما خرگوش رو دیدیم من دیگه نمی‌تونستم همون‌جا ولش کنم. تازه من می‌دونستم نوآ هوام رو داره. وگرنه که نمی‌پریدم.»

استیسی حس می‌کرد اورست به این فکر می‌کند که دخترک دیگر در نجات دادن جان حیوانات زیاده‌روی می‌کند، اما او فقط کاری را که فکر می‌کرد باید بکند انجام داده بود.

چطوری بهت بفهمونم که من برای همین اینجام؟ من باید این حیوون‌ها رو نجات بدم، مثل تو و بقیهٔ گرگ‌ها که من رو نجات دادین.

هیچ‌وقت کاملاً سر این موضوع تفاهم نداشتند. اما برای همدیگر مهم بودند و از یکدیگر مراقبت می‌کردند، این چیزی بود که واقعاً اهمیت داشت.

استیسی گفت: «بیاین دیگه، بریم خونه. یه پیاده‌روی اساسی داریم.»

Hamta solemani
۱۴۰۳/۰۱/۰۷

کتاب محافظان حیات وحش یک کتاب با محدودیت سنی +۱۲ سال ولی این کتاب تا ۱۰ سال میشه خوند یعنی +۱۰ سال این کتاب با نویسندگی استیسی اینوهوسا که طبق تحقیقاتی که من کردم خیلی دوست داشته با حیوانات از جمله

- بیشتر
Ehsan
۱۴۰۰/۱۲/۲۶

اممم کتاب خوبی بود در کل نمدونم چرا انقدر طرفدار کم داشت؟😂 یعنی کلا به غیر من هیچکی نخوند بودش🙄

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱٫۶ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۴۱,۰۰۰
تومان