دانلود کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

دانلود و خرید کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

نویسنده:مت هیگ
انتشارات:آوانامه
امتیاز:
۴.۲از ۱۲۱۱ رأیخواندن نظرات
۴٫۲
(۱۲۱۱)
خواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب نوشتهٔ مت هیگ و ترجمهٔ نیما مانی است. آرمان سلطان زاده و شیما درخشش گویندگی این کتاب صوتی را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است. این اثر صوتی به ما نشان می‌دهد اگر فرصت‌های دیگری برای زندگی داشتیم، چه اتفاقی می‌افتاد.

معرفی کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب اثر مت هیگ

داستان کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب برای لحظاتی شما را به این فکر وا‌می‌دارد که آیا می‌توانید زندگی دیگری برای خودتان آرزو کنید؟ در نگاه اول شاید به نظر برسد که یک آرزوی محال است و خیالی بیش نیست، ولی با ماجراهایی که مت هیگ در زندگی قهرمان داستان (که زنی سی‌وپنج‌ساله به نام نورا است) به رشته‌ی تحریر درآورده، شما می‌توانید زندگی فعلی خودتان را سر‌و‌سامان بدهید و نقاط منفی ذهن‌تان را پاک کنید.

تصور کنید یک روز صبح از خواب بیدار شوید و ببینید در اتاق خودتان نیستید. یک زندگی کاملا جدید شما را غافلگیر کند و به شما بگویند فرصتی پیش آمده که می‌توانید زندگی‌تان را دوباره بسازید و اشتباهات گذشته را جبران کنید.

چیزهایی ببینید که شاید در خواب هم تصورش را نمی‌کردید. یکی از فانتزی‌های زیبای ذهنتان به واقعیت تبدیل شود و مثلا شما را نقاشی مشهور یا شناگری قهار یا حتی قهرمان مسابقه‌های دبیرستانی کند، چیزی که شاید در گذشته حسرتش را داشته‌اید و نتوانسته‌اید به آن برسید؛ ولی حقیقت اینجاست که شما نمی‌توانید به تمام آرزوهای خود در زندگی برسید. نمی‌توانید تمام مهارت‌هایی را که دوست داشته‌اید و در حسرتش مانده‌اید فرا بگیرید و در راه رسیدنش هیچ مشکلی نداشته باشید.

در داستان کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب شما فرصت دارید تک‌تک این زندگی‌ها را تجربه کنید و با حقیقت ماجرا روبه‌رو شوید. می‌توانید از بین کتاب‌های کتابخانه، زندگی موردعلاقه‌ی خودتان را پیدا کنید و از نزدیک تجربه کنید. موانع را کنار بگذارید و همراه نورا سفر کنید به دنیای ناشناخته‌ها، به فانتزی‌های ذهنتان. خودتان را بنشانید به جای نورا و پرواز کنید درون ذهن و فکرتان. معجزه‌ی دیگر اینجاست که شما قدرت انتخاب دارید و می‌توانید زندگی انتخابی‌تان را با زندگی فعلی‌تان عوض کنید؛ مثلا اگر مسافر سرزمین افسردگی هستید از آن سرزمین سفر کنید و باقی عمرتان را بدون آن ادامه دهید.

خلاصه داستان کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب

کتابخانه نیمه‌شب داستان دختری به نام نورا است که در شرایط نا‌مساعد زندگی دست‌و‌پا می‌زند و با تنش‌های روحی و افسردگی ناشی از آن تصمیم به خودکشی می‌گیرد، اما به جای مردن وارد کتابخانه‌ای جادویی می‌شود که متفاوت از کتابخانه‌های دیگر است و چشم او را به دنیای جدیدی باز می‌کند. او با انتخاب هر کتاب وارد زندگی جدیدی می‌شود که شاید سال‌ها حسرت داشتنش را در دل می‌پرورانده است.

مت هیگ تجربیات زیستی خودش را در قالب داستان کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب نوشته؛ و حتی در مصاحبه‌ای گفته راوی داستان در ابتدا مرد بوده ولی وقتی متوجه می‌شود قهرمان چقدر شبیه خودش است، شخصیت را به زنی ۳۵ ساله به نام «نورا سید» تغییر می‌دهد تا از خط اصلی زندگی خودش فاصله بگیرد.

هیگ در ۲۴ سالگی دچار افسردگی شدید بوده و تجربیات خودش را در زندگی و درمان و ترمیم آن در قالب این داستان به رشته‌ی تحریر در‌آورده است. شاید به همین دلیل کتابخانه نیمه‌شب یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های ۲۰۲۰ شده است و توانسته جایزه‌ی گودریدز را هم به خودش اختصاص بدهد.

با تجربه‌های مختلف زندگی نورا در‌می‌یابید که نمی‌توانید زندگی‌تان را صددرصد تغییر دهید؛ اما می‌توانید با اتفاق‌هایی که خودتان ساخته‌اید، هر روز را به یک روز خاص تبدیل کنید.

چرا باید این کتاب صوتی با صدای آرمان سلطان زاده و شیما درخشش را بشنویم؟

انسان‌ها تا زمانی که زنده‌ هستند فرصتِ از سرنویسی داستان زندگی خود را دارند. می‌توانند هرجور که بخواهند زندگی خود را بنویسند. اصلا شاید کم‌کم آن حسرت‌ها از بین بروند. گاهی چیزی که ما اسمش را می‌گذاریم حسرت، توهمات ذهن ماست و اصلا حسرت نیستند، مثل وقتی که نورا فهمید آرزوهایی که داشته و نتوانسته عملی کند درواقع آرزوهای خودش نبوده، بلکه آرزوهای دیگران بوده است.

یعنی گاهی چیزی که ما تلاش می‌کنیم داشته باشیم آرزوی ما نیستند بلکه ما ناخواسته به آرزوهای دیگران دل می‌بندیم و این اتفاقات تلنگری در زندگی هر شخص است. نورا در کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب نماینده‌ی فرصت‌هایی‌ست که باید برای خودمان بگذاریم و به آن بیندیشیم، اما نمی‌گذاریم. نورا همین مایی است که فراموش کرده به فرصت‌های واقعی زندگی نیاز دارد و نه فرار از حقیقت. اگر فرصتی برای جبران گذشته‌تان داشتید دست به چه انتخاب‌هایی می‌زدید؟

شنیدن کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب با ترجمه نیما مانی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

شنیدن این کتاب صوتی را به آن‌هایی که در زندگی نا‌امید شده‌اند یا به هر دلیلی حسرت گذشته‌ها را می‌خورند پیشنهاد می‌کنیم. اگر حس می‌کنید کارهایی بوده که می‌توانستید انجام دهید ولی به هردلیلی از انجامش باز مانده‌اید؛ یا اگر حس می‌کنید زندگی ارزشمندی ندارید و باید یک کار بزرگ‌تر انجام بدهید تا زندگی‌تان متحول شود، کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب را حتما بشنوید.

درباره‌ی مت هیگ

مت هیگ نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی، در سوم جولای ۱۹۷۵ در شفیلد انگلستان متولد و در ناتینگهام‌ بزرگ شد. در دانشگاه هال و دانشگاه لیدز به تحصیل زبان انگلیسی و تاریخ پرداخت و اکنون در یورک زندگی می‌کند. او هم کتاب‌های داستانی می‌نویسد و هم غیرداستانی؛ هم برای کودکان داستان می‌نویسد و هم برای بزرگسالان.

مت هیگ ابتدا یک شرکت بازاریابی اینترنتی داشت و بعدها به کار در یک باشگاه شبانه در اسپانیا پرداخت، اما بالاخره تصمیم گرفت نویسندگی را به عنوان شغلی تمام‌وقت برگزیند.

مت هیگ با آندرا سمپل ازدواج کرد و صاحب دو فرزند شد. مت برخلاف خودش که تحصیلات دانشگاهی دارد، تصمیم گرفت بچه‌‌هایشان را به مدرسه نفرستد و آن‌ها را در خانه آموزش دهد. او بعد از ۲۴ سالگی و گذراندن یک دوره افسردگی شدید به نقطه‌ای رسید که حتی تصمیم به خودکشی گرفت، ولی توانست بیماری‌اش را شکست دهد و تجربه‌ی خودش را در اختیار دیگران هم قرار دهد.

این نویسنده با نوشتن کتاب کتابخانه نیمه شب از سوی مجله‌های معروفی چون واشنگتن‌‌پست، نیویورک‌تایمز و آمازون تحسین شده است و از دیدگاه جودی پیکولت نویسنده، کتابخانه نیمه‌شب «افسانه‌ای برای عصر مدرنیته» معرفی شده است. آثار برجسته‌ای همچون «چگونه زمان را متوقف کنیم؟»، «انسان‌ها»، «انجمن پدران مرده»، «دلایلی برای زنده ماندن» و «آسایش» از دیگر آثار مت هیگ هستند؛ هر چند هنوز معروف‌ترین اثر او همین کتابخانه نیمه‌شب است.

در بخشی از کتاب صوتی کتابخانه نیمه شب می‌شنویم

««خانم اِلم که صحبت می‌کرد زندگی در چشمانش جاری بود و چشمانش مانند لکه‌های آب روی زمین که مهتاب بر آن تابیده باشد برق می‌زد. خانم اِلم: «بین مرگ و زندگی یه کتابخونه وجود داره و قفسه‌های داخل اون کتابخونه تا ابد ادامه دارن. هر کتاب این فرصت رو بهت می‌ده که یکی از زندگی‌های متفاوتی رو که می‌تونستی داشته باشی تجربه کنی. تا ببینی اگه انتخاب‌های دیگه‌ای توی زندگی‌ت کرده بودی سرنوشت و اوضاعت چه تغییری می‌کرد... آیا اگه این فرصت بهت داده می‌شد چیزهایی که ازشون پشیمونی رو تغییر می‌دادی یا نه؟»

نورا پرسید: «پس من مُردم؟»

خانم اِلم سر تکان داد و گفت: «نه. با دقت گوش کن. گفتم بین مرگ و زندگی.» با حالتی مبهم به امتداد ردیف قفسه‌ها اشاره کرد و ادامه داد: «مرگ اون بیرونه.»

«خُب، پس من باید برم اون بیرون چون من می‌خوام بمیرم.» نورا شروع به راه رفتن و حرکت کرد.

اما خانم اِلم سر تکان داد و گفت: «مردن این‌جوری نیست.»

«چرا نباشه؟»

«این تو نیستی که سمت مرگ می‌ری. این مرگه که به‌سراغ تو می‌آد.»

به نظر حتی مرگ هم چیزی بود که نورا نمی‌توانست به‌درستی انجامش دهد.

احساس آشنایی بود. احساس ناقص و ناکافی بودن در تمام ابعاد و وجوه زندگی. زندگی ناقص، مرگ ناقص.

«خب پس چرا من نمرده‌م؟ چرا مرگ سراغ من نیومده؟ من که خودم براش دعوت‌نامه فرستادم. من می‌خواستم بمیرم. اما هنوز این‌جا وایستادم و نفس می‌کشم. هنوز هشیارم و چیزهای دورم رو حس می‌کنم.»

«خُب، اگه این‌جوری خیالت راحت‌تر می‌شه، تو به احتمال خیلی زیاد در حال مردنی. آدم‌هایی که به کتابخونه می‌رسن معمولاً زیاد اینجا نمی‌مونن، حالا یا زنده می‌مونن و به زندگی برمی‌گردن یا می‌میرن.»

نورا که به این موضوع فکر می‌کرد-که هر لحظه بیشتر و بیشتر هم داشت به آن فکر می‌کرد-فقط قادر بود به موقعیت‌هایی که به آن‌ها دست نیافته است فکر کند. چیزها و موقعیت‌های اجتماعی زیادی هم وجود داشت که او به آن‌ها دست نیافته بود و به افراد متفاوتی تبدیل نشده بود. پشیمانی‌هایی که به‌طور مداوم در سرش تکرار می‌شد. من شناگر المپیک نشده‌ام. من یک یخچال‌شناس نشده‌ام. من همسر دَن نشده‌ام. من یک مادر نشده‌ام. من خوانندۀ گروه «هزارتو» نشده‌ام. من موفق نشدم به یک آدم خوب یا خوشحال تبدیل شوم. من نتوانسته‌ام از وُلتر مراقبت کنم، و اکنون در آخر حتی نتوانسته‌بود بمیرد. این حجم از موقعیت‌ها و امکاناتی که بر باد داده بود واقعاً رقت‌انگیز بود.

«نورا، مادامی‌که کتابخونۀ نیمه‌شب پابرجاست تو از مرگ در امانی. حالا باید تصمیم بگیری چه‌جوری دوست داری زندگی کنی.»»»

معرفی نویسنده
عکس مت هیگ
مت هیگ

مت هیگ نویسنده و روزنامه‌نگار انگلیسی است که در ایران با کتاب‌ مشهور کتابخانه‌ نیمه شب شناخته می‌شود. او که خودش با بیماری افسردگی دست و پنجه نرم کرده است و شناختی از آن دارد، دست به تابوشکنی زده است؛ در کتاب‌ها و آثارش به سراغ این موضوع رفته است و باب صحبت و گفتگو پیرامون افسردگی را باز کرده است.

yuo R
۱۴۰۱/۱۰/۱۵

لطفا این کتاب به کتابخانه بی نهایت اضافه کنید

مرجان
۱۴۰۱/۱۰/۲۷

من نسخه الکترونیک این کتاب رو مطالعه کردم و به جرأت میتونم بگم زندگیم به قبل و بعد از مطالعه اون تقسیم میشه. دیدم رو نسبت به داشته هام و نداشته هام توی زندگیم تغییر داد. دیگه حسرت نداشته هام

- بیشتر
نسترن
۱۴۰۱/۱۱/۲۴

همین الان این کتاب تموم شد فقط میتونم به همه پیشنهادش کنم به همه بگم این کتاب همون قرص آرام بخشه ، همون فلوکستین یا سرترالین انگار باخواندن یک کتاب صد ها کتاب خوندی اینقدر راجب زندگی خودت فکر میکنی و با به

- بیشتر
کاربر 5661285
۱۴۰۱/۱۰/۱۶

کتاب بسیار خوبی بود به نظر من هر فردی لازمه یکبار اونو بخونه

کاربر ۲۱۲۰۳۶۵
۱۴۰۱/۱۱/۰۱

من تقریبا هفته ای یک کتاب تموم میکنم آیت کتاب بی‌نظیر ترین کتابی بود که در کل عمرم خوندم. بهترین گزینه به صورت داستانی برای افراد کمال گرا که دنبال تغییر نگاه خود به زندگی هستن

rehanehhhh
۱۴۰۱/۱۱/۲۲

با اینکه به شخصه از کتاب های ترجمه شده خوشم نمیاد اما واقعا از خوندن این کتاب لذت بردم یه جورایی ازون دسته کتاب هایی بود که دلم میخواد به عزیزانم توصیه کنم که بخوننش. خوندن این کتاب باعث می شه

- بیشتر
بهناز اکبری
۱۴۰۱/۱۰/۲۶

سلام وقتتون بخیر عالی بود مخصوصا برای جوانان امروزی که اتفاقات ناامید کننده پشت سرهمی را بخاطر شرایط اقتصادی تجربه می کنن این کتاب منتقل کننده یک اگاهی بزرگ بود

Nazli
۱۴۰۱/۱۰/۲۸

فوق العاده بود :)

کاربر 5122222
۱۴۰۱/۱۰/۲۴

کتابی عالی با گویندگی روایتگر به شکل داستان

کاربر 5688215
۱۴۰۱/۱۰/۲۰

احترامات بنده را حضور شما نازنینها تقدیم میدارم، من در امربکا زنده گی میکنم میخواهم کتابهای از طاقچه بخرم اما نمیتوانم، اگر فرصت داشته باشید برایم راهنمائی کنید! بدرود عزیز شنسب افغانستانی

زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۰

حجم

۰

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۱۸,۰۰۰
۸۲,۶۰۰
۳۰%
تومان