دانلود کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس با صدای میلاد تمدن + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس

دانلود و خرید کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس

نویسنده:عتیق رحیمی
گوینده:میلاد تمدن
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس

کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس داستانی نوشته عتیق رحیمی، نویسنده اهل افغانستان است. این کتاب در قالب داستانی خواندنی بخشی از هراس و اندوه مردم افغانستان را پیش از حمله شوروی نشان می‌دهد.

این کتاب به عنوان یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های آمریکا و نامزد جایزه ایندیپندت در بخش داستان خارجی انتخاب شده است. این اثر را با ترجمه مهدی غبرایی از نسخه انگلیسی و صدای گرم میلاد تمدن می‌شنوید. 

درباره کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس

عتیق رحیمی در کتاب هزار توی خواب و هراس، که اولین بار در سال ۲۰۰۲ به چاپ رسید، داستان فرهاد را نوشته است؛ گاردین این داستان را یک انعکاس پرتنش و درخشان از نثری نگران کننده می‌اند. فرهاد دانشجویی معمولی است که به شراب، زنان و شعر علاقه دارد و نسبت به باورهای مذهبی پدربزرگش بسیار بی‌اعتناست. یک شب فرهاد برای دیدن یکی از دوستانش می‌رود. کسی که می‌خواهد از افغانستان به پاکستان فرار کند. چند ساعت بعد، در خانه‌ای ناشناس، کتک خورده و سردرگم، به هوش می آید. او در ابتدا فکر می کند که مرده اما به تدریج یادش می‌آید که چه اتفاقاتی افتاده است.

آن شب همه چیز برای فرهاد تغییر می‌کند. سال ۱۹۷۹ است و حمله شوروری و کودتا حامی شوروی آغاز شده است. فرهاد با به یاد آوردن ترس‌ها و توهماتش، ما را به دنیایی مرزی از میان خیال و واقعیت فرو می‌برد و در خاطراتش غرق می‌کند. فرهاد درمی‌یابد که اگر می‌خواهد از دست سربازان فرار کند، باید مانند دوستش همه‌ دلبستگی‌های خود را کنار بگذارد و راهی برای ورود به پاکستان پیدا کند.

لس آنجلس تایمز درباره این کتاب اینطور گفته است:

هزار توی خواب و هراس بینشی از عمیق‌ترین ترس مردم افغانستان را ارائه می‌دهد. واشنگتن پست معتقد است که حس از دست دادن هویت فرد، تحت تأثیر قرار گرفتن یک قدرت بزرگ موضوع اصلی در رمان لایه لایه و سخت عتیق رحیمی است.   

کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

این اثر داستانی جذاب و روایتی بدیع از زندگی، هراس و رنج مردم افغانستان است. اگر به ادبیات جهانی علاقه دارید و دوست دارید یک داستان عالی بشنوید، کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس را از دست ندهید. 

درباره عتیق رحیمی 

عتیق رحیمی، ۲۶ فوریه ۱۹۶۲ در کابل متولد شد. او در جوانی و زمان جنگ داخلی افغانستان به پاکستان گریخت و از آنجا به فرانسه پناهنده شد. او در دانشگاه رووان در رشته ادبیات مدرن تحصیل کرد و مدرک دکترای سینما را از سوربون گرفت. عتیق رحیمی جوایز و افتخارات بسیاری را برای آثارش از آن خود کرده است. از جمله جایزه معتبر گنکور برای رمان سنگ صبور در سال ۲۰۰۸ و نامزدی جایزه ایندیپندنت در بخش داستان خارجی برای کتاب هزار توی خواب و هراس

او اولین رمانش، خاک و خاکستر را در سال ۱۹۹۶ نوشت و در سال ۲۰۰۴ فیلمی از روی همین کتاب ساخت. این فیلم در جشنواره کن به نمایش در آمد و جایزه بخش نگاه به آینده را دریافت کرد. 

مهدی غبرایی

مهدی غبرایی در سال ۱۳۲۴ در لنگرود در خانواده‌ای پر جمعیت به دنیا آمد. او فرزند محمد غبرایی و فاطمه محمد راسخی است. دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در لنگرود گذراند. در سال ۱۳۴۷ از دانشگاه تهران در رشته علوم سیاسی لیسانس گرفت. از سال ۱۳۶۰ به‌طور حرفه‌ای به کار ترجمه ادبی پرداخت. برادرانش فرهاد غبرایی و هادی غبرایی نیز مترجمند. مهدی غبرایی تا کنون آثار نویسندگان مشهوری مانند خالد حسینی، ارنست همینگوی، جک لندن، ژوزه ساراماگو و هاروکی موراکامی را به فارسی ترجمه کرده است.

بخشی از کتاب صوتی هزار توی خواب و هراس

چشم‌هایم را بسته‌ام، یا هوا تاریک است؟ نمی‌شود گفت. شاید شب باشد و دارم خواب می بینم. ولی چرا اینجوری فکر کنم؟ نه، بیدارم، ولی چشم‌هایم بسته است. مطمئنم که خواب بوده‌ام. یادم می‌آید خوابی دیدم که بچه‌ای تویش داد می زند: «بابا.» کدام بچه؟ هیچ نمی‌دانم. صدایش آشنا نبود. شاید خودم بودم که زمان بچگی دنبال پدرم می‌گشتم. 

بچه‌ای صدایم کرده: «بابا!» چه پایان قشنگی برای یک کابوس. کاش بابابزرگم زنده بود. آن وقت می‌رفتم کنار حصیر زیرانداز نمازش می‌نشستم که همیشه زیرش پهن بود و از کابوس برایش می‌گفتم. آن وقت او از زیر مخده برودری‌دوزی‌شده‌اش کتاب تعبیر خواب را درمی‌آورد که دا ملاسعید مصطفی پیش از مرگش به او بخشیده بود. پوشش لاستیکی را که دور کتاب پیچیده بود باز می‌کرد، ذره‌بینش را برمی‌داشت و آیه‌ای را از قرآن می‌خواند. بعد قسمت‌هایی را که به خوابم مربوط می‌شد برای خودش می‌خواند، آن‌ها را با هم مقایسه می‌کرد و تعبیرش را می‌گفت:

«تو خواب بچه نشانه دشمن است. بچه ناشناس دشمنی است که هنوز با آدم روبرو نشده. گِل و کثافت نشانه آن است که چقدر از این دشمن می‌ترسی.... و آب سرد علامت ضعف ایمان توست.»

بعد انگشتری نقره را که همیشه به انگشت می‌کرد و نام‌های الله «الجبار...» رویش حک شده بود از انگشت درمی‌آورد و می‌لغزاند توی انگشت‌های کوچک من. به می‌گفت که دا ملاسعید مصطفی زمانی به او گفته اگر در طول یک روز از طلوع تا غروب خورشید این نام‌های خاص خدا را دوهزار و دویست و شصت بار دَم بگیری، همیشه در برابر خشم و آزار دشمنان و حاکمان ستمگر محفوظ می‌شوی.... الجبار، یک. الجبار، دو. الجبار، سه...

«بابا چیزی می‌گوید.»

الجبار... چندتا؟ این بچه عجیب، این دشمن ناشناس، نمی‌گذارد دَم بگیرم. در حقیقت این موجود اصلا بچه نیست. جن است. می‌کوشد جلو مرا بگیرد تا نتوانم تعداد ذکر نام الله را بشمرم. از نام خدا خوشش نمی‌آید. الجبار، الجبار، الجبار... مگر بابابزرگ همیشه نمی‌گفت که جن کوچولوست، مثل بچه‌ها؟ الجبار...

 «باید از دو چیز زن‌ها بر حذر باشی. موهایش و اشک‌هایش.» خدا می‌داند چرا پدربزرگم این حرف را به پدرم زد. بعد ادامه داد: «موهایش به زنجیرت می‌کشد و اشک‌هایش غرقت می‌کند.»

Mohsen Bolhasani
۱۴۰۱/۰۴/۲۹

داستان خوب و روایت مثل همیشه خوب آقای تمدن. فقط نکته اینکه ناظر ضبط باید دقت بیشتری به کار ببندد. به‌عنوان مثال چند جا در متن گفته می‌شود: «دختر رُز» که «دختر رَز» صحیح است.

زمان

۳ ساعت و ۳۴ دقیقه

حجم

۲۰۲٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۳ ساعت و ۳۴ دقیقه

حجم

۲۰۲٫۸ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۷۰,۰۰۰
۴۹,۰۰۰
۳۰%
تومان