
دانلود و خرید کتاب صوتی صومعه پارما
معرفی کتاب صوتی صومعه پارما
کتاب صوتی صومعه پارما با عنوان اصلی La chartreuse de parme و عنوان انگلیسیِ The Charterhouse of Parma نوشتهٔ استاندال، آخرین اثر او و ترجمهٔ محمد نجابتی است. مهبد قناعت پیشه گویندگی این اثر را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۱۹ فرانسه قرار گرفته، یک رمان تاریخی در باب زندگی جوانی اشرافزاده، پرشور و ایتالیایی است که با دیدن پیروزی ناپلئون بناپارتِ فرانسوی در ایتالیا، پیرو او میشود و به سپاه فرانسه میپیوندد. نسخهٔ صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی صومعه پارما اثر استاندال
کتاب صوتی «صومعهٔ پارما» که نخستینبار در سال ۱۸۳۹ میلادی و در ایران در سال ۱۴۰۳ (چاپ دوم) توسط انتشارات ققنوس منتشر شده، آخرین اثر نویسندهای فرانسوی و یکی از آثار برجستهٔ ادبیات کلاسیک فرانسه است. این رمان روایتی پیچیده در باب عشق، خیانت و قدرت در بستری از چالشهای اجتماعی و اخلاقی قرن ۱۹ میلادی است. داستان پیرامون شخصیتی به نام «فابریزیو دل دورو»، جوانی پرشور و اشرافزاده و ایتالیایی میچرخد که در جستوجوی عشق حقیقی و رهایی از قیود اجتماعی، درگیر کشمکشهای درونی و بیرونی در دنیای عشق و سیاست میشود. داستان درمورد این شخصیت از بدو تولدش در سال ۱۷۹۸ تا زمان مرگش است. این اثر از یک روایت غیرمعتبر ایتالیایی دربارهٔ جوانیِ فاسدِ «الساندرو فارنزه» الهام گرفته شده است. عنوان اثر به یک صومعهٔ کارتوزی اشاره دارد که نام آن تنها در صفحهٔ آخر رمان ذکر شده و نقش مهمی در طرح داستان ندارد. نویسندهٔ این رمان، استاندال به کندوکاو در احساسات، تناقضات اخلاقی و جدالهای درونی انسانها پرداخته و فضایی پیچیده از زندگی در یک صومعه و درگیریهای روحی و فکری را پدید آورد است. موضوع این رمان صوتی عشق، جاهطلبی، فریبکاری، آزادی و محدودیتهای اجتماعی است. فیلم «صومعهٔ پارما» (The Charterhouse of Parma) در سال ۱۹۴۸ در ژانر درام و با اقتباس از رمان حاضر ساخته شد. از این رمان برای تولید در اپرا، فیلم و تلویزیون اقتباس شده است.
زمان کتاب صوتی «صومعهٔ پارما» ۲۴ ساعت و ۵۶ دقیقه است. تهیهکنندهٔ این اثر «دامون آذری»، طراح و ترکیبکنندهٔ صدا «شیدا تقی پور»، ناظر ضبط «علی اصغر تکلو»، ویرایشگر صوتی «اندیشه مفیدی» و انتخابکنندهٔ موسیقی «شیدا تقیپور» بوده است. این کتاب صوتی در استودیو ضبط آوانامه تهیه شده است.
خلاصه داستان صوتی صومعه پارما
«فابریزیو دل دورو»، جوانی پرشور و اشرافزاده و ایتالیایی سالهای اولیهٔ زندگیاش را در قلعهٔ خانوادگیشان در کنار دریاچهٔ «کومو» میگذراند. بیشتر وقایع رمان در ایتالیای امروزی اتفاق میافتد. کتاب با ورود ارتش فرانسه به میلان و برانگیختن منطقهٔ آرام و خوابآلود لومباردی که متحد اتریش بود، آغاز میشود. فابریزیو در میان دسیسهها و اتحادهای موافق و مخالف فرانسه بزرگ میشود. پدرش، «مارکیز» بهطرز خندهداری خود را جاسوس وین میپندارد. بهطور ضمنی اشاره میشود که پدر واقعی فابریزیو احتمالاً یک ستوان فرانسوی بوده که به آنجا رفتوآمد داشته است. بخشهای اولیهٔ رمان تلاش نسبتاً خیالپردازانهٔ فابریزیوی ۱۷ساله و ایدئالیست و نسبتاً سادهلوح را برای پیوستن به ناپلئون در زمان بازگشت او به فرانسه در مارس ۱۸۱۵ (دوران ۱۰۰روزه) شرح میدهد. او که فرانسوی را بهخوبی صحبت نمیکند، مصمم است و با مدارک جعلی از خانهاش در کنار دریاچهٔ کومو بهسمت شمال حرکت میکند. او در سراسر فرانسه سرگردان میشود و بهسرعت پول و اسبهایش را از دست میدهد. این جوان بهعنوان جاسوس زندانی میشود، اما با کمک همسر زندانبان که به فابریزیو علاقهمند شده، با پوشیدن لباس یک هوسار فرانسوی کشتهشده فرار میکند. فابریزیو در حال ایفای نقش یک سرباز فرانسوی، سر از میدان «جنگ واترلو»، این نبرد مشهور درمیآورد.
فابریزیو به گارد «مارشال نی» میپیوندد و بهطور تصادفی با مردی روبهرو میشود که ممکن است پدرش باشد (او اسب فابریزیو را مصادره میکند). درحالیکه او و هنگش در حال فرار هستند، یک سوارهنظام پروسی را میکشد و خوششانس است که با یک زخم جدی در پایش (که توسط یک سوارهنظام فرانسوی در حال عقبنشینی وارد شده) جان سالم به در میبرد. او سرانجام زخمی، بیپول و درحالیکه هنوز متعجب است که «آیا واقعاً در آن نبرد بودم؟»، به قلعهٔ خانوادگیاش بازمیگردد. فابریزیو بهسرعت مجبور به فرار میشود؛ زیرا برادر بزرگترش (بیمار و کودن) او را لو میدهد. در اواخر رمان، تلاشهای او هرچند اندک، باعث میشود مردم بگویند که فابریزیو یکی از شجاعترین کاپیتانها یا سرهنگهای ناپلئون بوده است. رمان توجه خود را بین او و عمهاش «جینا» تقسیم میکند. جینا با نخستوزیر پارما، «کنت موسکا» ملاقات میکند و دوست میشود. کنت موسکا پیشنهاد میکند که جینا با یک پیرمرد ثروتمند به نام «دوک سانسورینا» ازدواج کند؛ مردی که سالهای زیادی بهعنوان سفیر در خارج از کشور خواهد بود تا او و کنت موسکا بتوانند درحالیکه تحت قوانین اجتماعی آن زمان زندگی میکنند، معشوقه باشند.چند ماه بعد، جینا چهرهٔ برجستهٔ جدیدی در طبقهٔ اشرافی نسبتاً کوچک پارما میشود. رمان با جزئیات فراوان نحوهٔ زندگی و عملکرد جینا و کنت موسکا در دربار شاهزادهٔ پارما ادامه پیدا میکند. «استاندال» که دههها بهعنوان یک دیپلمات حرفهای در شمال ایتالیا زندگی کرده، شرحی زنده و جالب از دربار ارائه میدهد.
فابریزیو پس از چندین سال تحصیل الهیات در ناپل که طی آن روابط عاشقانهٔ زیادی با زنان محلی داشت به پارما بازمیگردد. او با یک هنرپیشهٔ جوان آشنا میشود. مدیر/معشوقهٔ آن زن ناراحت شده و سعی میکند فابریزیو را بکشد. در نزاعی که در پی میآید، فابریزیو آن مرد را میکشد و از ترس اینکه دادگاهها با او عادلانه رفتار نخواهند کرد، از پارما به بولونیا فرار میکند. پس از بازگشت مخفیانه به پارما، دوباره به بولونیا میرود و زمان زیادی را صرف تلاش برای ایجاد رابطه با یک زن هنرمند جذاب به نام «فاوستا» میکند. در همین حین، دستگاه قضایی او را به جرم قتلْ مجرم شناخته است. جینا که از این تحولات مبنی بر احتمال اعدام فابریزیو ناراحت شده، نزد شاهزاده میرود تا برای نجات جان فابریزیو التماس کند. درحالیکه شاهزاده از وقار و استقلال جینا آزرده شده، میترسد که دربارش بدون او کسلکننده شود و او پس از رفتن، بدگویی قلمرو او را بکند. او تمایل خود را برای آزادی فابریزیو ابراز میکند و به خواستهٔ جینا مبنی بر امضای یادداشتی برای آزادی او تن میدهد. صبح روز بعد، شاهزاده با امضای حکمی که تاریخ آن مقدم بر یادداشت آزادی او است، توطئه میکند تا فابریزیو بهمدت ۱۲ سال زندانی شود. در نه ماه بعد، جینا برای آزادی فابریزیو نقشه میکشد و موفق میشود پیامهای مخفیانهای را از طریق یک خط سمافور بداهه به برج برساند. شاهزاده به پخش شایعات مبنی بر اعدام فابریزیو ادامه میدهد تا به جینا فشار بیاورد. در همین حال، فابریس از آیندهٔ خود بیخبر است و خوشحال زندگی میکند؛ زیرا عاشق دختر فرمانده، «کللیا کونتی» شده است. فابریزیو از پنجرهٔ زندانش میتواند او را در حال مراقبت از پرندگان قفسیاش ببیند. آنها عاشق یکدیگر میشوند و پس از مدتی او کللیا را متقاعد میکند که از طریق حروف الفبایی که روی ورقههای پارهشده از یک کتاب چاپ شده، با او ارتباط برقرار کند. فابریزیو پس از تبرئهشدن، وظایف خود را بهعنوان معاون اسقف اعظم در کلیسای کاتولیک بر عهده میگیرد و موعظههای او نقل محافل شهر میشود. رمان را بشنوید تا پایان آن را بدانید.
چرا باید کتاب صوتی صومعه پارما با صدای مهبد قناعت پیشه را بشنویم؟
شهرت و جایگاه این کتاب صوتی در تاریخ ادبیات، گویای ارزش والای آن است. این رمان بهعنوان یکی از شاهکارهای ادبیات قرن نوزدهم فرانسه شناخته میشود و مطالعهٔ آن آشنایی با یکی از مهمترین آثار این دوره را برای شما فراهم میکند؛ همچنین این رمان صوتی پیشگام سبک واقعگرایی، کاوشگرِ اعماق روان انسان، دارای داستانی جذاب و پرماجرا و ارائهکنندهٔ تصویری از جامعهٔ قرن نوزدهم ایتالیا است.
کتاب صوتی صومعه پارما را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۹ فرانسه و قالب رمان دربارهٔ یک اشرافزادهٔ ایتالیایی که از ناپلئون و ارتش فرانسه پیروی میکند، پیشنهاد میکنیم.
درباره استاندال
«استاندال» (Stendhal) با اسم حقیقی «هنری ماری بیل» در سال ۱۷۸۳ در گرینوبل به دنیا آمد و دوران کودکی سختی را گذارند. در ایتالیا و در جنگ شکستخوردهٔ روسیه خدمت کرد و در سال ۱۸۲۱ عاشق زنی به نام کنتس «کلمنتاین کوریال» شد. این رابطهٔ عاشقانه دلیل اصلی شروع نگارش رمان «دربارهٔ عشق» بود. یکی از درخشانترین آثار استاندال «سرخ و سیاه» نام دارد که در سال ۱۸۳۱ به نگارش درآمده است؛ رمانی پیچیده که جامعهٔ فرانسه در اوایل قرن ۱۹ میلادی را به تصویر میکشد. دومین اثر مشهور او با عنوان «صومعهٔ پارم» منتشر شد که بهسرعت مورد تحسین فراوان بالزاک و افراد بسیار دیگر قرار گرفت. او نویسندهٔ سبک رئالیسم در فرانسهٔ قرن ۱۹ میلادی است و تا پیش از آنکه با نام استاندال مشهور شود، با اسامی بسیاری از جمله «لوییس الکساندر بومبت» و «آناستازیوس سر پیر» آثارش را منتشر میکرد. این نویسنده، تنها یک کتاب را با نام حقیقی خودش منتشر کرد؛ کتابی تحتعنوان «تاریخ نقاشی» که در سال ۱۸۱۸ میلادی منتشر شد. استاندال در طول عمر خود از بیش از ۱۰۰ اسم مستعار استفاده کرد که بهطرز شگفتآوری متنوع بودند. برخی از این اسامی را بیش از یک بار استفاده نکرد؛ درحالیکه در طول زندگی، برخی از این اسامی را دوباره مورد استفاده قرار داد. «پروسپر مریمه» که مکاتباتی با استاندال داشت اذعان کرده است که این نویسنده هرگز نامهای را بدون نام جعلی ننوشته است. استاندال در سالهای پایانی عمرش درگیر بیماری شد و در سال ۱۸۴۲ از دنیا رفت.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
کتاب صوتی «صومعهٔ پارما» بارها در لیستهای مختلف برترین رمانهای تاریخ ادبیات قرار گرفته است.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
بالزاک، تولستوی، آندره ژید، لامپه دوزا، هنری جیمز و ارنست همینگوی کتاب «صومعهٔ پارما» را تحسین کردهاند. بالزاک این رمان را را مهمترین رمان فرانسویِ زمان خود میدانست، تولستوی و آندره ژید آن را بزرگترین رمان فرانسوی میدانستند و لامپه دوزا و هنری جیمز آن را شاهکار خواندهاند.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
انتشارات نیلوفر این کتاب را در سال ۱۴۰۲ (چاپ هشتم) با ترجمهٔ «اردشیر نیکپور» روانهٔ بازار کتاب کرده است.
بخشی از کتاب صوتی صومعه پارما
«در قرون وسطی، لومبارد های جمهوریخواه جسارتی همسنگ فرانسویان نشان دادند و امپراتوران آلمان به تلافی سرتاسر شهر آنان را با خاک یکسان کردند. از آن پس، آنها به رعایای وفادار تبدیل شدند و نهایت کارشان این بود که وقتی دختری جوان، از خانوادهای با اصل ونسب یا ثروتمند، به خانه بخت میرفت، روی دستمالجیبیهای صورتی پشمی ترانه چاپ کنند. دختر جوان، دو یا سه سال از پس این اتفاق مهم زندگیاش، یک «بهادر رقیب» را به خدمت میگرفت؛ رقیب را خانواده شوهر انتخاب میکرد و گاهی نامش جایگاه شامخی در عقدنامه داشت. بین اینگونه رسوم منحط و احساسات ژرفی که ورود غافلگیرانه ارتش فرانسه در مردم ایجاد کرد زمین تا آسمان فرق بود. دیری نگذشت که آداب تازه و پرشوری باب شد. پانزدهم مه ۱۷۹۶، یکبهیک مردمان آن سرزمین متوجه شدند که هر آنچه تا آن زمان پایبندش بودهاند تا چه حد مسخره و چهبسا نفرتآور است. رفتن آخرین هنگ اطریش مصادف بود با برافتادن افکار کهنه. جانبازی ترویج یافت؛ مردم، پس از قرنها زبونی کشیدن، دانستند که برای خوشبختی باید میهن را با عشقی راستین دوست بدارند و برایش به اقداماتی قهرمانانه دست بزنند. تداوم استبدادِ تنگنظرانه شارلکن و فیلیپ دوم آن سرزمین را در شبی پرژرفا فرو برده بود؛ مردم مجسمه خودکامگان را واژگون کردند و یکباره در روشنی غوطهور شدند. قریب به پنجاه سال، در همان هنگام که دایرةالمعارف و ولتر در فرانسه میدرخشیدند، زاهدان بر مردمان نیکدل میلان بانگ میزدند که سوادآموزی یا یادگیری هر چیزِ دیگری در دنیا، کوششی بهغایت بیهوده است، زیرا کافی است به کشیش زکات بپردازیم و خردهگناهانمان را نزد وی خالصانه بازگو کنیم تا خیالمان تقریباً آسوده باشد که جایگاه ممتازی در بهشت نصیبمان میشود. برای تضعیف بیش از پیش آن مردمان که در گذشته بسیار سرسخت و دانشور بودند، اطریش، در ازای بهایی اندک، به آنان مصونیت بخشید تا برای ارتشش از آن دیار سربازگیری نکند.»
زمان
۲۴ ساعت و ۵۶ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۱۵٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲۴ ساعت و ۵۶ دقیقه
حجم
۲ گیگابایت, ۱۵٫۶ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
نظرات کاربران
اصلا قابل فهم نیست اسمهای قلمبه سلمبه که فراموششان میکنید داستان هم نیست یک سری وقایع سر در گم مثلا تاریخی با توصیفات غیر قابل فهم وافراطی خریدم ولی نمیتونم گوشش بدم