
دانلود و خرید کتاب صوتی دفترچه ممنوع
معرفی کتاب صوتی دفترچه ممنوع
کتاب صوتی دفترچه ممنوع با عنوان اصلی Quaderno proibito و عنوان انگلیسیِ Forbidden Notebook نوشتهٔ آلبا د سس پدس و ترجمهٔ بهمن فرزانه است. سارا فیض گویندگی این اثر را انجام داده و آوانامه آن را منتشر کرده است. اثر حاضر که در دستهٔ ادبیات داستانی قرن ۲۰ ایتالیا قرار گرفته، یک رمان در قالب یادداشتهای روزانهٔ زنی خانهدار به نام «والریا» است. داستان به کاوش در احساسات این زن در نقشهای مختلف زندگی او میپردازد و نشان میدهد که شناخت واقعی زندگی از درک وقایع روزمره میسر میشود. نسخهٔ صوتی این اثر را میتوانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.
درباره کتاب صوتی دفترچه ممنوع اثر آلبا د سس پدس
کتاب صوتی «دفترچهٔ ممنوع» که نخستینبار در سال ۱۹۵۲ میلادی در ایتالیا و در ایران در سال ۱۴۰۳ منتشر شده، یک رمان از کشوایتالیا است که دغدغههای زنی خانهدار را روایت کرده است. این زن «والریا» نام دارد. او در روزمرگی غرق شده است. روزی زندگی والریا با خرید یک دفترچهٔ یادداشت ساده تغییر میکند. نوشتن از اتفاقات روزانه و فکرهایی که از ذهن والریا میگذرد، وجه دیگری از شخصیتش را به او میشناساند. «آلبا د سس پدس» در این رمان، به کاوش در احساسات عمیق و تجربههای ناب انسانی پرداخته است. والریا پس از سالها زندگی مشترک با همسرش «میشل» و فرزندانش «میرلا» و «ریکاردو»، روایت زندگی خود را در قالب یادداشتهای روزانهای که با نگرانی از کشفشدنشان توسط خانواده در خفا نگهداری میکند، به شما به اشتراک میگذارد. این دفترچه، خلوتگاه او برای ثبت رازهای ناگفتهاش میشود. والریا هرگز گمان نمیکرد که چقدر از زندگی بورژواییِ با ظاهری آراسته اما در واقع فقیرانهاش ناراضی شده است. این فعالیت مخفیانهٔ جدید او را وامیدارد تا خودش و زندگیاش را دقیقتر بررسی کند. او بهزودی متوجه میشود که فردبودنش بهدلیل فداکاری و احساس وظیفهاش نسبت به همسر، دختر و پسرش در حال ازبینرفتن است. آنچه در پسِ ظاهر موجه و طبقهٔ متوسط خانوادهٔ «کوساتی» میگذرد، بهتدریج آشکار میشود و تاروپود شکنندهٔ خانواده را از هم میگسلد.
نمایشنامهٔ «دفترچهٔ ممنوع» با اقتباس از رمان حاضر در سال ۱۹۶۱ میلادی روی صحنه رفت؛ همچنین تلویزیون فرانسه فیلمی بر اساس رمان حاضر ساخت و در سال ۱۹۸۰ در ایتالیا یک فیلم تلویزیونی بر پایهٔ داستان این اثر ساخته شد. زمان کتاب صوتی «دفترچهٔ ممنوع» ۱۱ ساعت ۹ دقیقه است. تهیهکنندهٔ این اثر «دامون آذری»، طراح و ترکیبکنندهٔ صدا «محمد حنیفه»، ناظر ضبط «فاطمه رحیمزاده»، ویرایشگر صوتی «بهنوش هاشمی» و انتخابکنندهٔ موسیقی «محمد حنیفه» بوده است. این کتاب صوتی در استودیو ضبط آوانامه تهیه شده است.
خلاصه داستان صوتی دفترچه ممنوع
داستان کتاب صوتی «دفترچهٔ ممنوع» در رم و سال ۱۹۵۰ میلادی میگذرد. زنی به نام «والریا» در حال خرید سیگار برای شوهرش است که محو تماشای دستههای دفترچههای سیاه براق در مغازه میشود. به او میگویند که یکشنبهها اجازهٔ خرید ندارد، اما سیگارفروشی یک دفترچه به او میدهد که آن را زیر پالتویش پنهان میکند. والریا دارای دو فرزند بالغ است. خانواده تحت فشار مالی قرار دارد. والریا مجبور شده در یک دفتر کار کند و امور خانه را بدون کمک خدمتکار انجام دهد. این زن معتقد است که بهخوبی از پس این فشارها برآمده، اما از لحظهای که والریا دفتر خاطرات را به خانه میآورد همهچیز دگرگون میشود. او از این فکر که خانوادهاش ممکن است آن دفتر را کشف کنند، وحشت دارد. والریا انگار این دفترچه را میخواسته تا داستان آرام خانوادهشان را تعریف کند. شاید همین او را واداشته تا دفترچه را بخرد. از زمانی که او شروع به نوشتن کرده، همهٔ آنچه در خانهشان اتفاق میافتد به نظرش ناخوشایند است. گاه فکر میکند اشتباه میکند که هر آنچه را اتفاق میافتد مینویسد. نوشتن احساسات و مشاهدات والریا، نادیدهگرفتن نارضایتیاش را برای او غیرممکن میکند. او بارها قسم میخورد که دفتر خاطرات را نابود کند، اما سرنوشت دفترچه اهمیت چندانی ندارد. او نمیتواند دانشی را که به دست آورده، از بین ببرد. والریا مینویسد که میداند واکنشهایش به حقایقی که با جزئیات مینویسد، او را هر روز به شناخت تازهای از خودش میرساند و هرچه خودش را بهتر بشناسد، بیشتر گم میشود.
چرا باید کتاب صوتی دفترچه ممنوع با صدای سارا فیض را بشنویم؟
مطالعهٔ این اثر شما را با افکار و احساسان یک زن از طبقهٔ متوسط در رم و سال ۱۹۵۰ میلادی آشنا و همراه میکند. روایت بهوسیلهٔ دفترچهٔ خاطرات این زن ارائه شده؛ ازاینرو با شنیدن این اثر میتوانید شخصیت مرکزی را کاملاً بشناسید و همهچیز را از دریچهٔ چشمان او نگاه کنید.
کتاب صوتی دفترچه ممنوع را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم؟
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۲۰ ایتالیا و قالب رمان پیشنهاد میکنیم. این رمان در واقع دفترچهٔ خاطرات زنی به نام «والریا» است که بهتازگی شروع به نوشتن روزمرگیهایش کرده است.
درباره آلبا د سس پدس
«آلبا د سس پدس» (Albade Cespedes) با نام کامل «آلبا کارلا لائوریتا دسس پدس ای برتینی» در ۱۱ مارس ۱۹۱۱ به دنیا آمد و در ۱۴ نوامبر ۱۹۹۷ میلادی درگذشت. او نویسندهای کوبایی - ایتالیایی بود که در رمِ ایتالیا زاده شد. پدربزرگش نخستین رئیسجمهور کوبا، پدرش سفیر کوبا و مادرش ایتالیایی بود. پس از ازدواج با یک سرهنگ ایتالیایی به تابعیت ایتالیا درآمد و سالهای بسیاری را در این کشور زیست. کارش را بهعنوان روزنامهنگار در دههٔ ۱۹۳۰ آغاز کرد. در ۱۹۳۵ نخستین رمان خود (L’Anima Degli Altri) را نوشت. در این سال برای فعالیتهای ضدفاشیستی در ایتالیا زندانی شد و دو کتابش با نامهای «هیچکس به گذشته برنمیگردد» (۱۹۳۸، There's No Turning Back) و «فرار» (۱۹۴۰) در دستگاه سانسور فاشیستها توقیف شد. در سال ۱۹۴۳ دوباره بهخاطر همکاری با Radio Partigiana به زندان افتاد. پس از جنگ به فرانسه رفت و تا پایان عمرش در نوامبر ۱۹۷۷ آنجا ساکن بود. شخصیتهای زنِ رمانهای این نویسنده را نمایندهٔ زنان قرن بیستم ایتالیا دانستهاند. آثار او سالهای جنگ جهانی دوم و چندین سال پس از پایان جنگ را که تقابل پیدا و پنهان فضای ناهماهنگ زندگی خانوادگی و زندگی اجتماعی و چالش زنان با محیط اطرافشان هویدا شد، نشان می دهد. او با نگارش رمان زنمحورِ «دفترچهٔ ممنوع» شهرت بسیار به دست آورد و نویسندهای شد که همچنان بهعنوان یکی از پیشگامان جنبش فمینیستی شناخته میشود. او هیچوقت خودش را بهعنوان یک فمینیست معرفی نکرد، اما در میان خوانندگان فمینیست طرفدار بسیار داشت. گفته شده است که منتقدان مرد اغلب او را نادیده میگرفتند و معتقد بودند کتابهایش سطحی و بازاری هستند. از دیگر آثار «آلبا د سس پدس» میتوان به کتابهای «عذاب وجدان» (Remorse)، «تازهعروس» (Invito a Pranzo) و «عروسک فرنگی» (La Bambolona) اشاره کرد. این نویسنده در سال ۱۹۳۹ برای نگارش رمان «هیچکس به گذشته برنمیگردد» (۱۹۳۸، There's No Turning Back) برندهٔ جایزهٔ معتبر ویارجیو (Viareggio Prize) شد، اما این جایزه بهدستور دولت وقت ایتالیا بهدلیل فعالیتهای ضدّ فاشیستی او پس گرفته شد. این را نشاندهندهٔ جایگاه و تأثیرگذاری او بهعنوان یک نویسنده و فعال سیاسی دانستهاند.
درباره بهمن فرزانه
«بهمن فرزانه»، این مترجم ایرانی در سال ۱۳۱۷ به دنیا آمد. او به زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، انگلیسی و اسپانیایی مسلط بود و بیش از ۵۰ کتاب را به پارسی برگرداند. بهمن فرزانه در انتخاب کتاب برای ترجمه دقت بسیار به کار میبرد و اولینبار او بود که گابریل گارسیا مارکز را به خوانندگان ایرانی معرفی کرد. او سالها در فلورانس و رم زندگی کرد؛ در بهار ۱۳۹۲ به قصد استراحت به ایران بازگشت و اعلام کرد دیگر قصد رفتن به ایتالیا را ندارد. بهمن فرزانه در هفدهم بهمن همان سال و در ۷۵سالگی در تهران درگذشت.
این کتاب یا نویسنده چه جوایز و افتخاراتی کسب کرده است؟
رمان «دفترچهٔ ممنوع» در لیستهای برتر سال ۲۰۲۳ در نشریات معتبری قرار گرفته است. نویسندهٔ این کتاب، «آلبا د سس پدس» (Albade Cespedes) در سال ۱۹۳۹ برای نگارش رمان «هیچکس به گذشته برنمیگردد» (۱۹۳۸، There's No Turning Back) برندهٔ جایزهٔ معتبر ویارجیو (Viareggio Prize) شد، اما این جایزه بهدستور دولت وقت ایتالیا بهدلیل فعالیتهای ضدّ فاشیستی او پس گرفته شد.
نظر افراد یا مجلههای مشهور درباره این کتاب چیست؟
- «جومپا لاهیری» (نویسنده) کتاب «دفترچهٔ ممنوع» را یک رمان خانگی کلاسیک از نویسندهٔ فمینیست ایتالیایی - کوبایی دانسته؛ نویسندهای که آثارش الهامبخش نویسندگان معاصری همچون «النا فرانته» بوده است.- «کاترین لیسی» (نیویورک ریویو آو بوکز) این رمان را یک اثر ادبی ماندگار دانسته است.
- «لیلا سلیمانی» (گاردین) گفته اگر از طرفداران «النا فرانته» هستید، احتمالاً نثر نافذ «آلبا د سس پدس» را دوست خواهید داشت؛ زیرا او به کاوش در زندگی درونی زنانی میپردازد که در فرهنگ مردسالار ایتالیا بهدنبال معنا میگردند و با فاصلهٔ بین آنچه شدهاند و آنچه دوست دارند باشند، روبهرو هستند.
- «واشنگتن پست» کتاب حاضر را نیرومند، واضح و از نظر اخلاقی متعهد توصیف کرده است.
چه نسخههای دیگری از این کتاب در ایران منتشر شده است؟
انتشارات لیوسا این کتاب را در سال ۱۴۰۲ با ترجمهٔ «بهمن فرزانه» منتشر کرده؛ همچنین نشر بدیهه در سال ۱۳۷۹ این اثر را با همکاری مترجم یادشده روانهٔ بازار کتاب کرده است. چاپ پیشین این رمان در قالب کتاب جیبی در سال ۱۳۴۵ منتشر شده است.
بخشی از کتاب صوتی دفترچه ممنوع
«نگاهم را از روی کارم برداشتم تا او را ببینم. مادرم خانم قدبلند و کمرنگورویی است. موهایش که مثل مد اولین سالهای قرن بیستم آرایش میدهد، هنوز زیبا و دلرباست. از آن خانمهای پیری است که امروزه به ندرت پیدا میشوند. من همیشه میگویم اگر به سن او برسم، مثل او نخواهم شد. من به نسلی تعلق دارم که از نشاندادن خستگی خود، شرم ندارد. او لحظهای بیکار نمینشیند. صبح زود لباس پوشیده و مرتب آمادهٔ خارجشدن است، صورتی نرم و درخشان دارد که با پودر تالک سفیدترش میکند. پارچهٔ ابریشمی کردونهدوزی، گردن لاغر و صافش را میپوشاند. دیروز وقتیکه روی تخت نشسته بودم و مشغول کار بودم، به او نگاه میکردم. او روی صندلی راستی نشسته بود. همیشه میگوید که از مبل یا صندلی راحت خوشش نمیآید، آدم را تنبل و دلتنگ میکند، داشت چند تا از جورابکهنههای پدرم را میدوخت، جورابهایی که در واقع باید در سطل خاکروبه میانداخت. موقرانه آنها را میدوخت. درست مثل زمانی که در جوانی شمارهدوزی دورهٔ رنسانس را میدوخت. وقتی حس کرد دارم به او نگاه میکنم، سرش را بلند کرد. نگاهمان به یکدیگر افتاد. یک لحظه درحالیکه سوزن و نخ را در دست گرفته بود، به من خیره نگریست و بعد دوباره به دوختن مشغول شد و گفت: “به نظر من، تو به کلفَتی احتیاج داری که در کارهای خانه کمکت کند.”»
زمان
۱۱ ساعت و ۸ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۰۳٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۱۱ ساعت و ۸ دقیقه
حجم
۱ گیگابایت, ۲۰۳٫۸ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد