دانلود کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول) با صدای شیما درخشش + نمونه رایگان
تصویر جلد کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول)

دانلود و خرید کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول)

معرفی کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول)

کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول) نوشتهٔ توشیکازو کاواگوچی و ترجمهٔ روشنک ضرابی است. گویندگی این کتاب صوتی را شیما درخشش و مهبد قناعت پیشه انجام داده‌اند و آوانامه آن را منتشر کرده است؛ کتابی دربردارندهٔ یک رمان معاصر، ژاپنی و فانتزی.

درباره کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول)

کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول) یک رمان معاصر، ژاپنی و فانتزی را در بر گرفته است. در این رمان صوتی با «فومیکو» آشنا و همراه می‌شوید؛ فردی ۲۸ساله، زیبا و موفق که در شرکتی بزرگ کار می‌کند. او در یکی از کارهایش با مردی آشنا شده است. آن‌ها به هم علاقه‌مند می‌شوند. همه‌چیز در زندگی فومیکو طبیعی است تا اینکه یک روز مرد از او می‌خواهد همدیگر را ملاقات کنند؛ ملاقاتی به‌ظاهر ساده و معمولی. زمانی که به کافه‌ای که همیشه می‌رفتند می‌روند، متوجه می‌شوند کافه تعطیل است. آن‌ها در همان منطقه یک کافه پیدا می‌کنند که زیرزمین کوچکی است؛ ۹ نفر در آن کافه جا می‌شوند. مرد به فومیکو می‌گوید می‌خواهد برای کار به آمریکا برود. فومیکو به‌خاطر غرورش چیزی نمی‌گوید و مرد هم او را ترک می‌کند. در همین زمان فومیکو در یک برنامهٔ مستند می‌فهمد کافه‌ای که در آن بوده‌اند طبق افسانه‌های محلی این فرصت را به آن‌ها می‌دهد که به گذشته سفر کنند، اما هیچ گزارشی از یک سفر واقعی وجود ندارد. او به کافه می‌آید و به صاحب کافه می‌گوید که می‌خواهد به گذشته برود. صاحب کافه به‌راحتی قبول می‌کند، اما برای او چندین محدودیت و شرط مطرح می‌کند. فومیکو به این شرط‌ها فکر می‌کند، اما یک محدودیت بزرگ‌تر وجود دارد،؛ او فقط می‌تواند از روی یک صندلی به گذشته برود و این جای همیشگیِ موجودی ترسناک است. این رمان، اقتباس‌شده از نمایشنامه‌ای به قلم توشیکازو کاواگوچی است که جایزهٔ دهمین جشنوارهٔ درام سوگینامی را دریافت کرده است.

شنیدن کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر ژاپن و قالب رمان فانتزی پیشنهاد می‌کنیم.

درباره توشیکازو کاواگوچی

توشیکازو کاواگوچی در سال ۱۹۷۱ میلادی به دنیا آمد. او نویسندهٔ داستان‌های ادبی ژاپنی است که پیش از این در یک گروه کوچک تئاتر هم فعالیت کرده است. او نمایشنامه‌های بسیاری نوشته است؛ همچنین رمان پرفروش «پیش از آنکه قهوه‌ات سرد شود» را از یک نمایش اقتباس کرده است. از روی این رمان یک فیلم سینمایی نیز تولید شده است.

بخشی از کتاب صوتی پیش از آنکه قهوه ات سرد شود (جلد اول)

«ابروان فومیکو در پاسخ به این حرف، بالا رفتند. «چی؟ باز هم قانون هست؟»

فومیکو هر قانون را با انگشتانش می‌شمرد و با هرکدام عصبانیتش بیشتر می‌شد. «نمی‌تونی آدم‌هایی رو که به این کافه نیومده‌ان ببینی. زمان حال تغییر نمی‌کنه. فقط یه صندلیه که تو رو به گذشته می‌بره و تو نمی‌تونی از روی اون بلند بشی. بعدش هم، محدودیت زمانی داره.»

«احتمالاً این یکی از همه مشکل‌سازتره.»

فومیکو تا همین‌جا از قوانینی که شنیده بود، بسیار عصبانی بود. خبر بعدی، مشکل‌سازترین قانون، چنان ناگوار بود که می‌توانست قلبش را بشکند. بااین‌حال، لبش را گاز گرفت.

دست‌به‌سینه نشست و سرش را به‌علامت تأیید برای کازو تکان داد، انگار تنها راه‌حلش همین بود. گفت: «اگه این‌جوریه؛ پس باشه، قبول. ادامه بده، بگو.»

کازو نفس کوتاهی کشید؛ انگار می‌گوید، پس می‌گم، و رفت داخل آشپزخانه تا تُنگ شیشه‌ای شفاف را که در دست داشت سر جایش بگذارد.

فومیکو که تنها آنجا ایستاده بود، نفس عمیقی کشید تا آرامش بیشتری داشته باشد. اولین هدفش بازگشت به گذشته بود تا به طریقی گورو را از رفتن به آمریکا منصرف کند.

منصرف کردن او از رفتن، اصلاً قشنگ به‌نظر نمی‌رسید. ولی اگر اقرار می‌کرد، نمی‌خوام بری، شاید گورو فکر رفتن را از سر بیرون می‌کرد. اگر همه‌چیز خوب پیش می‌رفت، شاید هیچ‌وقت رابطه‌شان پایان نمی‌یافت. به هر صورت، اولین دلیل برای بازگشت به گذشته، تغییر زمان حال بود.

ولی اگر امکان تغییر زمان حال نبود، پس رفتن گورو به آمریکا و اتمام رابطه‌شان تغییرناپذیر بود. با وجود این، فومیکو همچنان مشتاقانه می‌خواست به گذشته برگردد. تمام آنچه می‌خواست این بود که به گذشته برود و با چشم خود ببیند. تمام هدفش تنها روی رفتن به گذشته متمرکز شده بود. تمام وجودش تشنهٔ تجربهٔ این پدیدهٔ شگرف و عجیب بود.

نمی‌دانست اتفاق خوبی است یا نه. با خودش گفت، شاید خوب باشه، ولی قطعاً ضرری نداره. بعد از اینکه نفسی عمیق کشید، کازو برگشت. فومیکو مانند متهمی که منتظر رأی دادگاه است، نگران بود. کازو پشت پیشخان ایستاد.»

bardeya
۱۴۰۳/۰۴/۱۷

خلاصه کتاب بجای طاقچه جان مینویسم:کافه‌ای قدیمی در یکی از محلات کوچک توکیو، با تمام کافه‌های دنیا فرق داره این کافه‌ی منحصر به فرد قهوه‌ای ویژه سرو می‌کند که مشتریان با آن می‌توانند سفر در زمان را تجربه کنند. بازگشت

- بیشتر
نازیلا
۱۴۰۳/۰۴/۳۱

وای این کتاب چقدر قشنگ بود 🥹🥹🥹🥹

بهار قربانی
۱۴۰۳/۰۸/۱۱

امتیاز من بیشتر به خوانش کتاب بود، خدایی اسم‌هاشونو نمیشه فهمید برای زنه یا مرد، فکر کن فوساگی اسمه ، شیه چیه آخه، ناگاره !!! من از کجا بفهمم مرده یا زنه… فقط از روی تغییر صدا حالیم میشد شخصیت داستان

- بیشتر
Amir Savarrakhsh
۱۴۰۳/۰۴/۲۸

چقدر لطیف احساس غم و تقلای امید رو به تصویر کشید و در نهایت پیام خودش رو به مخاطب منتقل کرد.

ArezooSa
۱۴۰۳/۰۹/۱۳

داستان جالبی داره و صد البته خوانش بینظیر خانم درخشش که هر کتابی رو خاص و شنیدنی تر میکنه🙏🌟

مبینا نصرتی
۱۴۰۳/۰۶/۰۵

به شدت داستان شلوغ و غیرمنسجمی بود

زمان

۷ ساعت و ۴۶ دقیقه

حجم

۸۵۵٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

زمان

۷ ساعت و ۴۶ دقیقه

حجم

۸۵۵٫۶ مگابایت

قابلیت انتقال

ندارد

قیمت:
۱۰۳,۰۰۰
۷۲,۱۰۰
۳۰%
تومان