دانلود و خرید کتاب صوتی خدایان یونان
معرفی کتاب صوتی خدایان یونان
کتاب صوتی خدایان یونان نوشتهٔ جیادا فرانسیا و ترجمهٔ شباهنگ دلشاد است. گویندگی این کتاب صوتی را فریبا فصیحی انجام داده و کارگاه فیلم و گرافیگ سپاس آن را منتشر کرده است؛ کتابی دربردارندهٔ یک مجموعه داستان برای نوجوانان و بزرگسالان.
درباره کتاب صوتی خدایان یونان
کتاب صوتی خدایان یونان به اسطورههای یونان باستان پرداخته و با زبانی ساده، داستانهایی را برای نوجوانان و بزرگسالان بازگو کرده است. در افسانههای یونان، از بههمپیوستن و ازدواج نمادین نیروها و عناصر طبیعی مانند آسمان و زمین است که جهان شکل منظم به خود میگیرد؛ سپس تولید و رشد آغاز میشود و موجودات دیگری بهصورت فرزندانشان به جهان اضافه میشوند. انگیزه و محرک بههمپیوستگی و تولدها، جنبشی به نام عشق است. در هر فرهنگ نیروهای متضاد و متفاوت را بهشکل اسطورههایی با قدرتهای افسانهای توصیف کردهاند که در یک یا چند مسئله، مهارتی در حد کمال دارند و در آن امر خدا نامیده میشوند، اما در مسئلهٔ دیگری خام و بیتجربه و نادان هستند و ابرقهرمانی دیگر با نیرویی متضاد در نبرد با آنها قرار میگیرد. حاصل این مبارزات گاهی تعادل، گاهی نابودی و در نهایت خرد و آبادانی بیشتر در جهان است. در افسانهها، دریاها و رودها، روز و شب، عشق و جنگ، شخصیتهای جداگانه و متضاد پیدا میکنید. گاهی به یکدیگر میپیوندند و با سختی و رنجهای بسیار نیرو یا بهاصطلاح فرزند دیگری را به جهان عرضه میکنند؛ برای نمونه «هفائستوس» (خدای آهن و آتش) که سختکوش و صنعتگر است، با الههٔ زیبایی و عشق به نام «آفرودیت» ازدواج میکند؛ پیوندی سخت و نهچندان رضایتبخش که در نهایت موجب پیوند هنر و صنعت و خلق زیباییهای صنعتی در جهان میشود. با این مجموعه داستان همراه شوید.
شنیدن کتاب صوتی خدایان یونان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب صوتی را به دوستداران ادبیات داستانی یونان باستان و قالب داستان با مضمون اسطورهای پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب صوتی خدایان یونان
«کرونوس همیشه نگران بود، زیرا پیشبینی شده بود که روزی یکی از فرزندانش او را از سلطنت برکنار میکند. فرزندان نسل اول تیتان، دهان و شکم بزرگ و قیافههایی هیولامانند داشتند. نادان و خشن بودند و شخصیت و صفتهای بسیار وحشتناک و ترسناکی در آنها دیده میشد. هنگامی که فرزند اول رئا به دنیا آمد، کرونوس دهان غول پیکر خود را باز کرد و فرزند را یکجا بلعید که نتواند او را از سلطنت برکنار کند. او با چهارفرزند بعدی خود هم، این کار را کرد. همهی پنج فرزند زنده بودند، اما داخل شکم کرونوس زندانی شده بودند. رئا غمگین و ناامید بود و نمیدانست چه کار کند تا فرزندانش را نجات بدهد. رئا وقتی دوباره باردار شد، درباره شوهر هیولایش با گایا، مادر زمین مشورت کرد و از او کمک خواست.
گایا پیشنهاد کرد که قبل از تولد کودک، رئا کاخ را ترک کند و به غاری برود که فقط گایا آن را میشناخت. رئا به پیشنهاد گایا گوش داد و شبی که کرونوس در خواب بود، به آرامی قصر را ترک کرد و به جزیرهی کرت یونان رفت. او از کوه ها بالا رفت و به همان غار که گایا گفته بود، پناه برد و فرزند زیبایی را به دنیا آورد و نام او را زئوس گذاشت. او بچه را در گهوارهای گذاشت که با خودش آورده بود. اما افسوس که باید از فرزند خود جدا میشد و نمیتوانست برای مدتی او را ببیند. زیرا کرونوس نباید از غیبت او باخبر میشد. اما با خودش فکر کرد چه کسی از نوزاد مراقبت خواهد کرد؟ چه کسی به او غذا خواهد داد؟»
زمان
۲ ساعت و ۱۲ دقیقه
حجم
۱۳۲٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۲ ساعت و ۱۲ دقیقه
حجم
۱۳۲٫۵ مگابایت
قابلیت انتقال
ندارد