دانلود و خرید کتاب صوتی اوپنهایمر

کتاب صوتی اوپنهایمر نوشتهٔ دیوید بویل و ترجمهٔ امید حسینی است و همراز آن را منتشر کرده است. گویندگان این کتاب صوتی از این قرار هستند: مهدی فضلی، هوتن شاطری‌پور، مهیار ستاری، کامبیز خلیلی، فرهاد اتقیایی، افشین اعتماد، آیدین الماسیان، شهره روحی، محمد ولیان، اشکان فتولی، علی بهل‌گردی و حسین مهدی.

این کتاب صوتی راوی دنیای ویران و عصر بمب اتم است؛ یعنی داستان‌های به‌هم‌پیوسته از سه شخصیت مرتبط با بمب اتم: رابرت اوپنهایمر، ادوارد تلر و لوییس استراوس.

درباره کتاب صوتی اوپنهایمر

این کتاب صوتی داستان سه مرد است که اگرچه بیشترین نقش را در ساخت بمب اتم و بعد هم بمب هیدروژنی داشتند و در تصمیم‌گیری‌های منجر به بمباران ژاپن در سال ۱۹۴۵ کاملاً دخیل بودند، سرآخر در جلسهٔ دادرسی محرمانه‌ای در واشنگتن که در تاریخ به‌عنوان یک اشتباه قضایی بسیار معروف ثبت شده با هم گلاویز شدند.

جورج کنن، دیپلمات سابق، در مراسم یادبود رابرت اوپنهایمر در شهر پرینستن ایالت نیوجرزی گفت: «هیچ‌کس به‌اندازهٔ او خواستار جلوگیری از فجایع ناشی از ساخت سلاح‌های کشتار جمعی نبود. او به منافع بشر فکر می‌کرد و به‌عنوان یک آمریکایی می‌خواست از طریق جامعه‌ای که به آن تعلق داشت، این خواسته‌ها را دنبال کند.»

رابرت اوپنهایمر پدر بمب اتم بود و ادوارد تلر، مبتکر بمب هیدروژنی، که بعدها به‌شدت با اوپنهایمر درگیر شد. لوییس استراوس هم شغل اصلی‌اش بانک‌داری بود، اما علاقه و دانش بالایش در سیاست‌های هسته‌ای و سخت‌کوشی‌اش مقامات ایالات متحده را مجاب کرد تا اوپنهایمر را در فضای تیره و خفقان‌آور مک‌کارتیسم در دههٔ ۱۹۵۰ «محاکمه» کنند.

جالب است که هر سه‌شان از پدر و مادرهایی با اصالت کاملاً اروپایی به دنیا آمدند: آلمان، مجارستان و وین.

بدون تردید، رابرت اوپنهایمر یکی از تاثیرگذارترین شخصیت‌های تاریخ معاصر است؛ کسی که نقش اصلی را در طراحی و ساخت بمب اتم و در پی آن، آغاز عصر هسته‌ای ایفا کرد. از اوت ۱۹۶۴ که ایالات متحده دو بمب هسته‌ای روی هیروشیما و ناگازاکی انداخت، دورانی تلخ و تاریک در تاریخ بشریت آغاز شد و دنیا به سمت جنگ هسته‌ای پیش رفت. در پی این اتفاق، کشورهای قدرتمند در رقابتی دیوانه‌وار به‌دنبال ساخت سلاح‌های هسته‌ای قوی‌تر افتادند. این رقابت تا جایی پیش رفت که حتی شرکت‌کنندگان در آن هم از قدرت بمب‌های ساخته دست خودشان به وحشت افتادند و تصمیم گرفتند آن را بیش از این ادامه ندهند. دیوید بویل در این کتاب بدون جهت‌گیری خاصی، این دوره وحشتناک و وقایع قبل و بعدش را توصیف می‌کند. به قول خودش، فاجعه هسته‌ای همچنان دنیایمان را تهدید می‌کند، پس شاید وقتش باشد که یک بار دیگر نگاهی به داستان پیشگامان بزرگ سلاح‌های هسته‌ای بیندازیم.

شنیدن کتاب صوتی اوپنهایمر را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر می‌خواهید بدانید چطور وارد عصر بمب اتم شدیم این کتاب را حتما بشنوید.

بخشی از کتاب صوتی اوپنهایمر

«از بخت بد اوپنهایمر، زندگی در لس آلاموس هم اصلاً راحت نبود. حمام‌های عمومی در ساختمان‌های مدرسهٔ قدیمی بودند، اما وقتی شیر آب را در آن‌ها یا در خانه باز می‌کردید، ممکن بود به‌جای آب، کرم بیرون بیاید.

ایدهٔ اولیه‌شان این بود که لس آلاموس زیرمجموعهٔ ارتش باشد. مدیران مجموعه می‌شدند سرگرد و به همین ترتیب رده‌ها تا پایین ادامه پیدا می‌کرد. اما خیلی‌ها از جمله آیزاک رابی (Isaac Rabi) و زیلار با پوشیدن یونیفرم نظامی مخالفت کردند، برای همین این ایده کنار رفت. تلر تقریباً همزمان با اوپنهایمر رسید و دید که پیمانکارها وسط سرمای زمستان دارند کار می‌کنند. اما کسی به آن‌ها نگفته بود قرار است چه چیزی بسازند و چرا، برای همین روحیهٔ خوبی نداشتند.

اوپی در ۲۵ فوریهٔ ۱۹۴۳ رسماً به‌عنوان مدیر مجموعه انتخاب شد. چند هفته از این گفت که چه کسانی باید به پروژه اضافه شوند. می‌دید چه خانه‌های افتضاحی برای مجردها می‌سازند. خیلی زود معلوم شد که اگر می‌خواهند دانشمندان بزرگ را به زندگی در آن‌جا قانع کنند، باید همسران و بچه‌هایشان را هم بیاورند.

دورهٔ پراسترسی بود. در کالیفرنیا، به رابرت ویلسن (Robert Wilson، همکار قدیمی اوپی) مأموریت داده بودند که به لس آلاموس برود و شرایط را برای رسیدن شتاب‌دهنده آماده کند. آن‌جا بود که به عمق فاجعه پی برد. با فیزیک‌دان دیگری اوپنهایمر را به گوشه‌ای کشیدند و «بعد از مدتی، اوپنهایمر فوق‌العاده عصبانی شد و شروع کرد به فحش‌دادن. ازمان می‌پرسید چرا داریم از این مسائل بی‌اهمیت حرف می‌زنیم. می‌گفت اصلاً به ما ربطی ندارد و این حرف‌ها. هر دویمان تا سرحد مرگ ترسیده بودیم».

منابع اصلاً مشکل نبودند. خیلی زود لس آلاموس سروشکل گرفت و اوپنهایمر یک چارت سازمانی با ۱۵۰۰ مسئولیت مختلف تهیه کرد. پس از مدتی یک میدان و سینما و سالن رقص با گروه اجرای ۱۹ نفره و ایستگاه رادیو هم ساختند.»