کتاب راز قصه گو سجل بادانی + دانلود نمونه رایگان
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب راز قصه گو

کتاب راز قصه گو

نویسنده:سجل بادانی
انتشارات:همراز
دسته‌بندی:
امتیازبدون نظر

معرفی کتاب راز قصه گو

کتاب راز قصه‌گو نوشته‌ی سجل بادانی و با ترجمه‌ی امید حسینی، روایتی داستانی و عمیق از تجربه‌های زیسته‌ی زنی به نام جایا است که با چالش‌های ناباروری، سقط‌جنین‌های مکرر و فروپاشی زندگی مشترک خود دست‌وپنجه نرم می‌کند. این اثر در دسته‌ی رمان‌های معاصر قرار می‌گیرد و با نگاهی انسانی و چندلایه، به موضوعاتی چون فقدان، هویت، خانواده و ریشه‌های فرهنگی می‌پردازد. روایت کتاب از نیویورک آغاز می‌شود و با سفر جایا به هند، لایه‌های پنهان گذشته‌ی خانوادگی و رازهای ناگفته‌ی مادرش را واکاوی می‌کند. نشر همراز آن را منتشر کرده است. نسخه‌ی الکترونیکی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب راز قصه گو

راز قصه‌گو اثری داستانی از سجل بادانی است که با محوریت زندگی جایا، زنی هندی‌تبار ساکن آمریکا، روایت می‌شود. کتاب با زبانی صمیمی و روایتی خطی، به بحران‌های عاطفی و خانوادگی شخصیت اصلی می‌پردازد؛ از تلاش‌های بی‌ثمر برای مادرشدن تا جدایی از همسر و مواجهه با گذشته‌ی خانوادگی. داستان در دو بستر جغرافیایی و فرهنگی متفاوت، یعنی آمریکا و هند، جریان دارد و با سفر جایا به سرزمین مادری، پیوندهای عمیق‌تری میان نسل‌ها و رازهای خانوادگی شکل می‌گیرد. نویسنده با بهره‌گیری از خاطرات کودکی، روابط والدین و جست‌وجوی هویت، تصویری ملموس از کشمکش‌های درونی و بیرونی شخصیت‌ها ارائه داده است. راز قصه‌گو نه‌تنها داستانی درباره‌ی فقدان و اندوه، بلکه روایتی درباره‌ی جست‌وجوی معنا، آشتی با گذشته و کشف حقیقت‌های پنهان در دل خانواده است.

خلاصه داستان راز قصه گو

هشدار: این پاراگراف بخش‌هایی از داستان را فاش می‌کند! داستان راز قصه‌گو با روایت جایا، خبرنگاری هندی‌تبار در نیویورک، آغاز می‌شود که پس از سال‌ها تلاش برای بچه‌دارشدن و تجربه‌ی چندین سقط‌جنین، زندگی مشترکش با پاتریک به بن‌بست می‌رسد. جایا که درگیر اندوه و احساس شکست است، به خانه‌ی والدینش بازمی‌گردد و رابطه‌ی سرد و پر از سوءتفاهم با مادرش، لنا، دوباره زنده می‌شود. نامه‌ای از هند خبر بیماری پدربزرگ جایا را می‌آورد و او تصمیم می‌گیرد به سرزمین مادری سفر کند؛ سفری که نه‌تنها برای وداع با گذشته، بلکه برای کشف رازهای ناگفته‌ی خانواده و هویت خودش است. در هند، جایا با راوی، خدمتکار قدیمی خانواده، روبه‌رو می‌شود و از طریق او با گذشته‌ی مادرش و مادربزرگش آشنا می‌شود. روایت‌هایی از نظام طبقاتی، فقر، و روابط پیچیده‌ی خانوادگی، لایه‌های تازه‌ای به زندگی جایا می‌افزاید. او در خانه‌ی کودکی مادرش، با خاطرات و رازهایی مواجه می‌شود که سال‌ها پنهان مانده‌اند و حالا باید با آن‌ها روبه‌رو شود. داستان با پیوند زدن گذشته و حال، جایا را به درک تازه‌ای از خودش و خانواده‌اش می‌رساند، بی‌آنکه پایانی قطعی یا کلیشه‌ای برای رنج‌ها و جست‌وجویش رقم بزند.

چرا باید کتاب راز قصه گو را بخوانیم؟

راز قصه‌گو با پرداختن به موضوعاتی چون ناباروری، فقدان، مهاجرت و جست‌وجوی هویت، تجربه‌هایی را به تصویر کشیده که کمتر در رمان‌های معاصر به این شکل ملموس و چندوجهی روایت شده‌اند. این کتاب با ترکیب دو فرهنگ متفاوت و نمایش تأثیر گذشته بر زندگی امروز، فرصتی برای همدلی با شخصیت‌هایی فراهم می‌کند که درگیر بحران‌های عاطفی و خانوادگی‌اند. روایت سفر جایا به هند و مواجهه با ریشه‌های خانوادگی، نه‌تنها داستانی شخصی، بلکه بازتابی از دغدغه‌های جمعی درباره‌ی هویت، تعلق و آشتی با گذشته است. راز قصه‌گو برای کسانی که به داستان‌های چندلایه و شخصیت‌محور علاقه دارند، تجربه‌ای متفاوت و تأمل‌برانگیز ارائه می‌دهد.

خواندن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

خواندن این کتاب به کسانی پیشنهاد می‌شود که دغدغه‌ی هویت، مهاجرت، روابط خانوادگی و تجربه‌ی فقدان یا ناباروری دارند. همچنین برای علاقه‌مندان به رمان‌هایی با محوریت کشف رازهای خانوادگی و پیوند نسل‌ها مناسب است.

بخشی از کتاب راز قصه گو

«پنج سالم که بود، به مادرم التماس کردم برایم گربه بخرد. نژاد و اندازه‌اش اصلاً مهم نبود. فقط می‌خواستم چیزی برای خودم داشته باشم و بغلش کنم. سه روز بعد، مادرم با بچه‌گربه‌ای به خانه آمد و غافلگیرم کرد. خیلی قشنگ بود. همه‌جا با خودم می‌بردمش. چند ماه بعد، از حیاط‌پشتی رفت و دیگر پیدایش نشد. چند ساعت روی تختم نشستم و گریه کردم. مادرم کنار در ساکت ایستاده بود و نگاهم می‌کرد. آخر با گریه خوابم برد. فردا صبحش فهمیدم یواشکی به اتاقم آمده و رویم پتو کشیده و چراغ را خاموش کرده. یک کلمه هم دربارهٔ غم و ماتم‌هایم حرف نزد. * به رودخانهٔ هادسِن خیره شدم و به صدای گذرش از روی سنگ‌ها گوش دادم. کشتی‌ای از دور بوق می‌زد و به‌سمت رودخانه می‌آمد. کاپشنم را سفت دورم گرفتم. دیگر از اضافه‌وزنی که به‌خاطر بارداری‌ام داشتم و گرم نگهم می‌داشت، خبری نبود. سرما از کاپشن پشمی‌ام رد شد و لرزیدم. عینک آفتابی‌ام را برداشتم و به خورشیدِ درخشان از پشت ابرها نگاه کردم. تازه ماه اکتبر بود، اما سرمای هوا خبر از زمستانی سخت می‌داد. با سرما و برف مشکلی نداشتم، چون بهانه‌ای بهم می‌داد تا تنم را زیر چندین لایه لباس بپوشانم و از چشم دنیا پنهان شوم. تنهایی را به بودن کنار دیگران ترجیح نمی‌دادم، اما از طرفی هم هیچ‌وقت تصور نمی‌کردم زندگی‌ام این‌طوری پیش برود.»

نظری برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۳۰۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۳ صفحه

حجم

۳۰۱٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۴

تعداد صفحه‌ها

۳۲۳ صفحه

قیمت:
۱۰۶,۰۰۰
۷۹,۵۰۰
۲۵%
تومان