دانلود و خرید کتاب صوتی دور از ذهن

کتاب صوتی «دور از ذهن (سفری شگفت‌انگیز به عجیب‌ترین مغزهای جهان)» نوشتهٔ هلن تامسن با ترجمهٔ امید حسینی و گویندگی ناهید حجت‌پناه توسط نشر صوتی همراز منتشر شده است. این کتاب در دستهٔ ناداستان علمی قرار می‌گیرد و به بررسی نمونه‌های نادر و عجیب عملکرد مغز انسان می‌پردازد. نویسنده با رویکردی روایی و پژوهشی، داستان افرادی با مغزهای منحصربه‌فرد را روایت می‌کند و تلاش دارد رازهای ناشناختهٔ ذهن انسان را کشف کند. نسخه‌ی صوتی این اثر را می‌توانید از طاقچه خرید و دانلود کنید.

درباره کتاب دور از ذهن

«دور از ذهن» اثری ناداستانی و علمی است که به قلم هلن تامسن نوشته شده و ساختاری روایی دارد. این کتاب با الهام از مطالعات موردی و سفرهای نویسنده به نقاط مختلف جهان، به بررسی مغز انسان از زاویه‌ای متفاوت می‌پردازد. تامسن، که سابقهٔ خبرنگاری علمی دارد، در این کتاب به سراغ افرادی رفته که مغزهایشان ویژگی‌هایی خارق‌العاده یا غیرمعمول دارد؛ از کسانی که هیچ خاطره‌ای را فراموش نمی‌کنند تا افرادی که دچار توهم‌های دائمی هستند یا توانایی‌های حسی و شناختی عجیبی دارند. ساختار کتاب مبتنی بر روایت داستان زندگی این افراد و گفت‌وگو با آن‌ها و متخصصان حوزهٔ عصب‌شناسی است. نویسنده تلاش کرده با فاصله‌گرفتن از فضای خشک علمی، تجربهٔ زیستهٔ این افراد را به تصویر بکشد و از خلال روایت‌هایشان، به پرسش‌هایی دربارهٔ ماهیت ذهن، حافظه، هویت و واقعیت پاسخ دهد. کتاب با ترکیب روایت‌های شخصی، تاریخچهٔ علم عصب‌شناسی و یافته‌های جدید علمی، تصویری چندلایه از مغز انسان ارائه می‌دهد و خواننده را به سفری در مرزهای ناشناختهٔ ذهن می‌برد.

خلاصه کتاب دور از ذهن

کتاب «دور از ذهن» با روایتی داستان‌محور، به سراغ افرادی می‌رود که مغزشان ویژگی‌هایی نادر و عجیب دارد. نویسنده سفر خود را از مشاهدهٔ مغز انسان در اتاق کالبدشناسی آغاز می‌کند و به مرور، تاریخچهٔ شناخت مغز را از دوران مصر باستان تا عصر مدرن مرور می‌کند. در ادامه، تامسن با الهام از پرونده‌های پزشکی و پژوهش‌های عصب‌شناسی، به سراغ افرادی می‌رود که هر یک نمونه‌ای از عملکرد غیرمعمول مغز هستند؛ مانند باب که هیچ لحظه‌ای از زندگی‌اش را فراموش نمی‌کند، یا جیل که حافظهٔ سرگذشتی فوق‌العاده‌ای دارد اما در سایر انواع حافظه معمولی است. کتاب به بررسی پدیده‌هایی چون حافظهٔ کاذب، فراموشی کودکی، تأثیر هیجانات بر یادآوری خاطرات و نقش ساختارهای مغزی مانند هیپوکامپ و آمیگدال در شکل‌گیری و بازیابی خاطرات می‌پردازد. همچنین، نویسنده به سراغ افرادی می‌رود که دچار اختلالات نادر مانند سندروم نبوغ اکتسابی، فقدان حس ترس یا توهم‌های دائمی هستند و از خلال روایت زندگی آن‌ها، به این پرسش می‌پردازد که مرز میان مغز «عادی» و «غیرعادی» چیست. کتاب نشان می‌دهد که مطالعهٔ مغزهای عجیب، نه‌تنها به شناخت بهتر مغزهای معمولی کمک می‌کند، بلکه ما را با پیچیدگی‌های هویت، واقعیت و تجربهٔ انسانی روبه‌رو می‌سازد.

چرا باید کتاب دور از ذهن را بشنویم؟

این کتاب با روایت داستان‌های واقعی و مستند از افرادی با مغزهای منحصربه‌فرد، فرصتی فراهم می‌کند تا مخاطب با ناشناخته‌ترین جنبه‌های ذهن انسان آشنا شود. «دور از ذهن» نه‌تنها به بررسی علمی عملکرد مغز می‌پردازد، بلکه با روایت‌های انسانی و ملموس، پیچیدگی‌های حافظه، هویت و تجربهٔ فردی را به تصویر می‌کشد. خواندن این کتاب می‌تواند دیدگاه تازه‌ای دربارهٔ مرزهای ذهن، نقش خاطرات و تأثیر مغز بر رفتار و احساسات ارائه دهد و مخاطب را به تأمل دربارهٔ ماهیت خود و دیگران وادارد.

شنیدن این کتاب را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

این کتاب برای علاقه‌مندان به علوم اعصاب، روان‌شناسی، پزشکی و کسانی که به داستان‌های واقعی و روایت‌های علمی علاقه دارند، مناسب است. همچنین برای افرادی که دغدغهٔ شناخت ذهن، حافظه و هویت انسانی را دارند یا به دنبال درک بهتر اختلالات روانی و عصبی هستند، مطالعهٔ این اثر توصیه می‌شود.

بخشی از کتاب دور از ذهن

«رنگش خاکستری مایل به زرد بود و بافتش آدم را یاد دسری ایتالیایی به اسم پاناکوتا می‌انداخت. لایهٔ بیرونی‌اش مثل گردو پیچ‌وتاب داشت. پر از برآمدگی و فرورفتگی بود، رشته‌هایش به مرغ جویده می‌ماندند، پشتش هم شبیه گل‌کلم پلاسیده بود. می‌خواستم انگشتم را روی منحنی‌های نرمش بکشم، اما حق نداشتیم بهش دست بزنیم. به همین قانع شدم که سرم را نزدیکش ببرم و فکر کنم چه زندگی‌ای داشته. اسم آن پیرمرد محترم را کلایو گذاشتم. همیشه زندگی مردم برایم جالب بوده. شاید برای همین دلم می‌خواست در دانشگاه روی مغز انسان مطالعه کنم. خب این دو تا ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. هر آنچه حس می‌کنیم و هر داستانی که می‌گوییم یا تجربه می‌کنیم، از همین تودهٔ نرم و قلنبه در سرمان می‌آید. شاید این حرفم حالا بدیهی به نظر برسد، اما همیشه این‌طور نبوده.»