دانلود و خرید کتاب صوتی دن کیشوت (جلد اول)
معرفی کتاب صوتی دن کیشوت (جلد اول)
کتاب صوتی «دن کیشوت (جلد اول)» نوشتۀ میگل دو سروانتس با ترجمۀ محمد قاضی و گویندگی رضا عمرانی در انتشارات ماه آوا منتشر شده است. «دن کیشوت» انتقادی هجایی و طنزآمیز از بیهودگیها و ابتذالات نظام پهلوانی در عصر سروانتس است. در آن دوران اسپانیا امپراتوری عظیم و ثروتمندی بود. طبقه حاکمه از اشراف و نجیبزادگان تشکیل میشد، اما بازرگانان که از برکت داد و ستد با مستعمرات ثروت بسیار اندوخته بودند روز به روز نفوذ و اقتدار بیشتری مییافتند. ثروت بازرگانان محور اجتماع بود و از این رو نجیبزادگان و شوالیهها که یکی به اصل و نسب و دیگری به زور بازوی خود تکیه داشت، به تدریج جای خود را در عرصه اجتماع تنگتر میدیدند.
سروانتس، هنرمند بزرگ، نمیتوانست این تحولات اجتماع را ندیده بگیرد. او که عمری را در نابسامانی و نامرادی و فقر و مشقت گذرانده بود، هرگز به دامان تیره یاس و بدبینی پناه نبرد و کتابی نوشت که قرنهاست آدمیان را دلزنده و خندان نگاهداشته است. او نیز مانند بتهوون، در زیر بار سنگینترین رنجها سرود شادمانی سر کرده و از اندوه، شادی آفریده است.
درباره کتاب صوتی دن کیشوت (جلد اول)
دن کیشوت نجیبزادهای است که در دورانی که شوالیهگری (عیاری و پهلوانی قرون وسطایی) دیگر رونقی ندارد میخواهد بساط پهلوانی علم کند. قصد او این است که به اوهام و تخیلات خود، که در نتیجه شب و روز خواندن داستانهای پهلوانی در ذهن او خانه کرده است، صورت واقعیت بخشد. با آنکه توان آن ندارد که مگسی را از خود براند، زره میپوشد و کلاهخود بر سر میگذارد و زوبین در دست و شمشیر بر کمر بر اسبی ناتوانتر از خود سوار میشود و در جستجوی حوادث و ماجراهای پهلوانی سر به دشت و بیابان مینهد. اما واقعیتهای زندگی کجا و اوهام و پندارهای او کجا! دن کیشوت بیهدف نیست و افکار و آرمانهای عالی دارد، ولی چون واقعیتها با او سرِیاری ندارند و زندگی با اندیشههای او جور در نمیآید، به جنگ واقعیت میرود. نبرد تن به تن او با آسیابهای بادی زندهترین نمونه درافتادن خودسرانه و کورکورانه او با مظاهر عینی و واقعی حیات است.
کتاب صوتی دن کیشوت (جلد اول) را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به علاقهمندان به رمانهای برتر جهان، ادبیات کلاسیک و طرفداران رمانهای پیکارسک پیشنهاد میشود.
بخشی از کتاب صوتی دن کیشوت (جلد اول)
نجیب زاده بیچاره از این مقولات و عباراتی نظیر آن دیوانه میشد. شبها بیدار میماند و برای آنکه مفهوم آن عبارات را درک کند و در آنها تعمق نماید و از بطون آنها معنایی بیرون بکشد به خود رنج میداد، چندانکه مرحوم ارسطو اگر عمدا و به همین منظور زنده میشد از عهده بر نمیآمد. از زخمهایی که دن بلیانیس میزد یا بر میداشت خرسند نبود زیرا تصور میکرد که هر چند طبیبی بس حاذق آن زخمها را مرهم نهاده بود، باز ممکن بوده است خراش و جای زخم بر تنش یا بر چهرهاش باقی بوده باشد. معهذا به ظرافت طبع مؤلف که کتاب را با وعده به پایان رساندن این داستان پایانناپذیر پایان داده بود آفرین میگفت و حتی گاه، خود به هوس میافتاد که قلم به دست گیرد و داستان را عینا به همان شیوه که در خود اثر آمده بود به اتمام برساند. بدون شک اگر افکاری پیگیرتر و بزرگتر او را از این کار باز نداشته بود چنین میکرد و حتی از آن، روسفید بیرون میآمد.
بارها با کشیش ولایت که مردی دانشمند و فارغالتحصیل دانشگاه سیگوهنزا بود جر و بحث کرده بود تا بدانند که از پالمرین انگلیسی و آمادیس گل کدام یک پهلوانتر بودهاند. استاد نیکلا، دلاک همان ده، اظهار عقیده میکرد که هیچکس به پای پهلوان فبوس نمیرسد و اگر کسی را با وی یارای برابری بوده باشد، همانا دن گالائور برادر آمادیس گل است و بس، چه او بیآنکه ناز وعشوه کند و یا خم به ابرو بیاورد برای هر کاری مناسب بوده و هرگز مانند برادرش گریه کن نبوده و در دلاوری نیز ذرهای از او کم نمیآمده است.
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد
زمان
۰
حجم
۰
قابلیت انتقال
ندارد