کتاب داستان های عبرت انگیز
معرفی کتاب داستان های عبرت انگیز
کتاب داستان های عبرت انگیز نوشتهٔ میگل دو سروانتس و ترجمهٔ قاسم صنعوی است. انتشارات دوستان این مجموعه داستان کوتاه اسپانیایی را منتشر کرده است.
درباره کتاب داستان های عبرت انگیز
کتاب داستان های عبرت انگیز حاوی۱۲ داستان کوتاه اسپانیایی به قلم خالق رمان مشهورِ «دن کیشوت» است. عنوان برخی از این داستانها عبارت است از «کورنلیا»، «دختر کولی مادرید»، «ازدواج فریبنده»، «استرهمادورایی حسود»، «اسپانیایی ـ انگلیسی» و «گفتوگوی سیپیون و برگانثا». این داستانها بین سالهای ۱۵۵۸ تا ۱۶۰۳ میلادی به قلم میگل دو سروانتس نوشته شده و گفته شده است که اگر ارزش ادبی بیشتری از رمان «دن کیشوت» نداشته باشد، بهیقین ارزش کمتری ندارد. این داستانها هدفی جز دادن درسهای اخلاقی ندارد و به خواننده میآموزد که کجراهه را برگزیدن، چه نتایج ناگواری به بار میآورد. این مجموعه که در سال ۱۶۱۳ انتشار یافت، الگوهای گوناگونی از قشرهای گوناگون جامعهٔ دوران نویسنده همچون اشراف و بزرگزادگان، نجیبزادگان خردهپا، دانشجویان، نظامیان، جیببران، شیادان، تیغزنان و... روی مینماید. شخصیتهایی که مانند خودِ نویسنده طعم بند و حبس و اسارت در دیار بیگانه را چشیدهاند و سرانجام پس از سالیانی توانستهاند به وطن بازگردند، در این کتاب به بیان احساسهای خود میپردازند. کتاب داستانهای عبرت انگیز (چه در اسپانیا و چه در کشورهای دیگر) با همان توجهی که به «دن کیشوت» شده بود، با استقبال روبهرو شد و نویسندگان متعددی به تقلید از آن داستان نوشتند؛ حتی شخصیت ادبی بزرگی چون «لوپه ده بگا» در این راه قدم برداشت، ولی کارهای هیچکدام نتوانست تا حد داستانهای سروانتس رفعت یابد.
میدانیم که داستان کوتاه به داستانهایی گفته میشود که کوتاهتر از داستانهای بلند باشند. داستان کوتاه دریچهای است که به روی زندگی شخصیت یا شخصیتهایی و برای مدت کوتاهی باز میشود و به خواننده امکان میدهد که از این دریچهها به اتفاقاتی که در حال وقوع هستند، نگاه کند. شخصیت در داستان کوتاه فقط خود را نشان میدهد و کمتر گسترش و تحول مییابد. گفته میشود که داستان کوتاه باید کوتاه باشد، اما این کوتاهی حد مشخص ندارد. نخستین داستانهای کوتاه اوایل قرن نوزدهم میلادی خلق شدند، اما پیش از آن نیز ردّپایی از این گونهٔ داستانی در برخی نوشتهها وجود داشته است. در اوایل قرن نوزدهم «ادگار آلن پو» در آمریکا و «نیکلای گوگول» در روسیه گونهای از روایت و داستان را بنیاد نهادند که اکنون داستان کوتاه نامیده میشود. از عناصر داستان کوتاه میتوان به موضوع، درونمایه، زمینه، طرح، شخصیت، زمان، مکان و زاویهدید اشاره کرد. تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در جهان «آنتوان چخوف»، «نیکلای گوگول»، «ارنست همینگوی»، «خورخه لوئیس بورخس» و «جروم دیوید سالینجر» و تعدادی از بزرگان داستان کوتاه در ایران نیز «غلامحسین ساعدی»، «هوشنگ گلشیری»، «صادق چوبک»، «بهرام صادقی»، «صادق هدایت» و «سیمین دانشور» هستند.
خواندن کتاب داستان های عبرت انگیز را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی قرن ۱۶ و ۱۷ اسپانیا و قالب داستان کوتاه پیشنهاد میکنیم.
درباره میگل دو سروانتس
میگل دو سروانتس در ۲۹ سپتامبر ۱۵۴۷ به دنیا آمد و در ۲۲ آپریل ۱۶۱۶ میلادی درگذشت. او نویسندهای اسپانیایی بود که بهعنوان بزرگترین نویسندهٔ اسپانیاییزبان و یکی از پیشگامان عرصهٔ رماننویسی در جهان شناخته میشود. در سال ۱۵۶۹ به رم میرود و بعد از آن به نیروی دریایی ارتش اسپانیا میپیوندد. بعد از پنج سال اسارت در زندان دزدان دریایی، پیش خانوادهاش در مادرید بازمیگردد. رمان مشهور «دون کیشوت» (در دو جلد) اثر او است و کتاب «داستانهای عبرتانگیز» حاوی ۱۲ داستان کوتاه اخلاقی از او است.
بخشی از کتاب داستان های عبرت انگیز
«در پنج فرسنگی شهر سویل، بخشی به نام کاستیلبلانکو است و در یکی از مهمانخانههای متعددی که آنجا دربر دارد، روزی نزدیک رسیدن شب، مسافری سوار بر اسب خارجی زیبایی فرود آمد. هیچ نوکری پشتسرش نمیآمد و بیآنکه منتظر بماند که رکابش را نگه دارند، به چابکی از زین پایین پرید. مهمانخانهدار فوراً شتابان آمد، زیرا مردی دقیق و مراقب بود، ولی هنگامی رسید که مسافر روی یک نیمکت سنگی که جلوی در بود نشسته بود، و با نهایت سرعت تکمههای کلیجهاش را باز کرده بود، دستهایش در طول بدن آویزان شده بودند و تمام نشانههای بیهوشی کامل در او آشکار بودند. زن مهمانخانهدار که انساندوست و نیکوکار بود به او نزدیک شد، به صورتش آب پاشید، او را بهسرعت بههوش آورد. مسافر از اینکه او را در چنان وضعی دیدهاند مختصر غیظی از خود آشکار کرد، تکمههای کلیجهاش را بست و خواست بیدرنگ اتاقی به او بدهند که به آن برود و اگر ممکن باشد تنهای تنها بماند. زن مهمانخانهدار گفت در تمام خانه فقط یک اتاق وجود دارد و در آن دو تخت هست، و اگر مهمان دیگری بیاید ممکن است لازم باشد که او را روی تخت دیگر بخوابانند. مسافر گفت اعم از این مهمان دیگری بیاید یا نیاید، او کرایه دو تخت را میدهد؛ سپس یک اکوی طلا از جیبش درآورد و به زن داد و شرط کرد که تخت خالیمانده را به کسی ندهد. زن مهانخانهدار، راضی از این پرداخت، قول داد کاری را که او خواسته است بکند، ولو اینکه فرد اول سویل بیاید که شب را در خانه او بگذراند. سپس از او پرسید آیا میخواهد شام بخورد؛ مسافر گفت که نه ولی فقط میل دارد که نهایت مراقبت را از اسبش بکنند. کلید اتاق را گرفت و با کیف چرمی بزرگش به اتاقش رفت، وارد آن شد و در را بهدقت بست و بهطوری که بعد معلوم شد، حتی دو صندلی هم به آن تکیه داد.»
حجم
۶۸۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه
حجم
۶۸۳٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۵۷۶ صفحه