کتاب قاتل بی چهره
معرفی کتاب قاتل بی چهره
کتاب قاتل بی چهره نوشتهٔ سباستین فیتسک و ترجمهٔ مهوش خرمی پور است. انتشارات کتابسرای تندیس این رمان آلمانی معاصر را در سبک تریلر و روانشناسانه روانهٔ بازار کرده است.
درباره کتاب قاتل بی چهره
کتاب قاتل بی چهره یک رمان هیجانانگیز و روانشناختی به قلم سباستین فیتسک است که در سال ۲۰۱۵ میلادی نوشته شده است. در این رمان با شخصیتی به نام «ماکس رود» آشنا و همراه میشوید. ماکس رود یک نویسندهٔ ناموفق و یک شهروند قانونمدار است. او درست برعکس برادرش، «کاسمو» که در بخش انفرادی زندان بیماران روانی حبس است، هرگز در عمرش هیچ جرمی مرتکب نشده بود، اما سرانجام روزی مرتکب یکی از وحشتناکترین جرمها میشود. ابتدای رمان، ماکس رود که تنها رمان موفق او «Die Blutschule» نام داشته، همراه با دخترخواندهاش «جولا» به یک مدرسه میرود تا در آنجا با پدر و مادر یکی از بچهها مصاحبه کند. این پدر و مادر میخواهند به دو فرزند خودشان قتلکردن را بیاموزند. همانوقت غریبهای با ماکس رود تماس گرفته و میگوید که به بخش مراقبتهای ویژه در بیمارستان بیاید؛ زیرا زندگی بسیاری برای او باقی نمانده است! ماکس بلافاصله با جولا از مدرسه به بیمارستان میرود. ماجراها از همین نقطه آغاز میشوند. این رمان در ۸۳ فصل نوشته شده است.
خواندن کتاب قاتل بی چهره را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به دوستداران ادبیات داستانی معاصر آلمان و قالب رمان تریلر و روانشناسانه پیشنهاد میکنیم.
درباره سباستین فیتسک
سباستین فیتسک در ۱۳ اکتبر ۱۹۷۱ در برلین به دنیا آمد. او نویسنده و روزنامهنگاری آلمانی است که با انتشار نخستین رمان خود به نام «درمان» در صدر جدول پرفروشترین آثار جیبی در آلمان قرار گرفت و نامزد دریافت جایزهٔ فردریش کلاسه نیز شد. این نویسنده پس از این رمان، رمانهای «آموک اشپیل»، «کودک»، «روحشکن»، «اسپیلتر»، «کلکسیونر چشم» و «قاتل بیچهره» را منتشر کرد و توانست خود را بهعنوان نویسندهٔ تریلرهای روانشناختی تثبیت کند. او از معدود نویسندگان آلمانی است که آثارش در کشورهای انگلیسیزبان آمریکا و انگلستان چاپ شده و موفق به فروش بیش از چهارونیم میلیون نسخه از آثارش شده است. از فیتسک بیش از ۱۲ میلیون کتاب در سراسر جهان و بهتنهایی ۵ میلیون کتاب در آلمان به فروش رسیده است. او را یکی از موفقترین نویسندگان آلمان دانستهاند. سباستین فیتسک یکی از موفقترین نویسندگان تریلر روانشناختی در اروپا است.
بخشی از کتاب قاتل بی چهره
«ویولا گُرمَن
چاقو؟ اسلحه؟ یا ترجیحاً دستبند؟
ویولا گُرمَن، میبایست از میان خشونت وحشیانه و خلاقیت خالص یکی را انتخاب میکرد. آن هم تا حد امکان، خیلی هم زود.
او بیشتر تمایل داشت صداخفهکن را به اسلحه نصب کند و به این بدبختی پایان بدهد. تابهحال همهٔ نقشههای بدون خشونت این بهاصطلاح رئیسش با شکست روبهرو شده بود. چه میشد اگر این روشنفکران نظریهپرداز خودشان نقش جیمزباند را بازی میکردند؟
آنها کودک بودند، کودکان علاقهمند به کارهای فنی که هنوز بزرگ نشده بودند، درست مثل مردانی که نامهای مستعار زشت و زننده روی خودشان میگذاشتند، نامهای مستعاری از قبیل، ماهی، شبح یا چنین مزخرفاتی.
او برخلاف چنین مردان بیعرضهای از پدرش تیراندازی یاد گرفته بود. از همان دوران کودکی که پدر، او را همراه خود به شکار میبرد، به دخترش تیراندازی را آموزش داده بود. هرچند که قطعاً بهترین تیرانداز جهان نبود، اما یک گوزن را از فاصله سیصدوپنجاه متری بهراحتی میزد، بنابراین این موقعیت هم برایش هیچ مشکلی نداشت. بخصوص که ماشین هم پارک بود و فقط کافی بود که او بهراحتی درِ کشویی آن را باز کند.
بَنگ. بنگ.
دو تیر درست به پشت سرشان و این کار چنان بهسرعت انجام میشد که آنها از اینکه ناگهان محتوای داخل سرشان روی شیشه جلوی ماشین پاشیده میشد، تعجب میکردند و پیش از آنکه تکههای سفیدرنگ مغزشان را ببینند، میمردند.
آنها حتی صدای شلیک را هم نمیشنیدند.
نه آن آدم خرفتی که پشت فرمان نشسته بود و نه برادرش.
چه آدمهای ناشی و نابلدی.
آخر چه کسی یک ماشین باربری را بیآنکه نگاهی به اتاقک آن بیندازد، میدزدد؟»
حجم
۳۳۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
حجم
۳۳۲٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۴۴۸ صفحه
نظرات کاربران
کتابی بسیار هیجان انگیز و با رتیم مناسب و غیرقابل پیش بینی
اگر دنبال کتاب هایی با ژانر روانشناسی جنایی هستین، کتابای سباستین فیتسک میتونه براتون فوق العاده باشه. غیرقابل پیش بینی و پر کشش و جذاب👌🏻
بعد از مدتها تونستم با اثرِ تریلری مواجه بشم که بتونه به ریدینگاسلامپِ عمیقی که دچارش شده بودم غلبه کنه و من رو وادار کنه تا بیوقفه مشغولِ مطالعهش بشم و در کمتر از ۲ روز تمومش کنم. بنابراین باید
عنوان کتاب من رو خیلی یاد فصل 5 گیم اف ترونز میندازه
☆