کتاب در میان همهمه برگ های رقصان
معرفی کتاب در میان همهمه برگ های رقصان
کتاب در میان همهمه برگ های رقصان اثری از انیس لودیگ با ترجمه شقایق مختاری است. داستانی که به ما یادآوری میکند، هیچوقت برای امید داشتن و امیدوار شدن، دیر نیست. این رمان موفق به دریافت جایزه رمان برتر از دیدگاه خوانندگان مجله زن امروز شده است.
درباره کتاب در میان همهمه برگ های رقصان
در کتاب در میان همهمه برگ های رقصان با زن و مردی آشنا میشویم که هر کدام به طور مستقل زندگی میکنند. آنائل زن جوانی است که یک تصادف زندگیاش را زیرورو کرده است و او حالا سخت تلاش میکند تا بلکه بتواند خودش و زندگیاش را دوباره از نو بسازد.
توما نیز مردی است که وقتش را با تعریف کردن داستانهایی از جنگل و درختان برای سیمون، برادرش صرف میکند که در بیمارستان بستری شده است. او تلاش میکند تا به این ترتیب به برادرش کمک کند. آنا و توماس هرکدام زندگی خود را دارند اما سرنوشت آنها را در مسیر یکدیگر قرار میدهد تا دوباره تکانی به زندگیهایشان بدهد.
کتاب در میان همهمه برگ های رقصان را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب در میان همهمه برگ های رقصان را به تمام علاقهمندان به رمانهای عاشقانه و ادبیات داستانی جهان پیشنهاد میکنیم.
درباره انیس لودویگ
انیس لودیگ، متولد سال ۱۹۷۲ در استراتسبورگ فرانسه است. او با همسر و فرزندانش در فرانسه زندگی میکنند. انیس لودویگ نوشتن را زمانی آغاز کرد که پسرش به سرطان خون مبتلا شده بود. استادانش نوشتههای او را خواندند و بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند و به او پیشنهاد کردند تا به نوشتن به عنوان شغلش، فکر کند.
از میان آثار لودویگ میتوان به کتابهای در میان همهمه برگ های رقصان (برنده جایزه رمان برتر از دیدگاه خوانندگان مجله زن امروز) کمی قبل از خوشبختی (برنده جایزه خانه مطبوعات فرانسه) با او برو و فردا دیر است اشاره کرد که در فهرست پرفروشهای دنیا قرار دارند و به زبانهای مختلفی ترجمه شدهاند.
بخشی از کتاب در میان همهمه برگ های رقصان
قطعاً آنائل به نامههای اداریِ شنبهها عادت کرده. برای بار دوم دادستان با سرعتی باورنکردنی جواب نامهاش را داده است. آیا از اینکه در نوشتن یک رمان سهیم باشد خوشحال است؟! شاید او هم به نوشتن علاقه دارد و یا برایش آرزویی دستنیافتنیست یا شاید هم ازرویلطف این کار را انجام میدهد.
***
استراسبورگ، ۱۰ فوریه
خانم دمولن،
این هم جوابهای من. مثل هفتهٔ پیش. امیدوارم معلم خوبی بوده باشم. مفاهیم قضایی گاهیاوقات پیچیدهاند.
نیازی نیست که در آخر کتاب از من قدردانی کنید. من با کمال میل این کار را انجام میدهم. باوجوداین، قطعاً باعث افتخارم است که اسمم در یک رمان بیاید. داستان امروز نیست. ولی من هم چند سال پیش برای سرگرمی مینوشتم و از شغلم هم خیلی الهام میگرفتم. حیف که هیچوقت کتابی چاپ نکردم.
و اینکه زندگی روزمرهٔ یک دادستان چندان شاد نیست؛ برای همین با خود میگویم کمک کردن به یک دانشجوی قدیمی در نوشتن کتابش من را از روزمرگی درمیآورد. این روزها بهنظر میرسد عدالت تأثیر چندانی به حال محکومین ندارد چراکه نرخ تکرار جرم بهطور تأسفباری بالاست، درنتیجه با این کار تا حدی احساس مفیدبودن میکنم و از این کار لذت میبرم.
باید اعتراف کنم که هر دو نامهٔ شما باعث خندهٔ من شد. نه اینکه محتوایش خندهدار باشد، اما واکنش منشیام به نامههای شما عجیب است. وانمود میکند که بیتفاوت است، ولی من خوب متوجه میشوم که زیر لب ناسزا میگوید.
شاید فکر کنید که من چه آدم بیادبیام که او را مسخره میکنم. بااینحال، دستانداختن او با سوءظنش، حداقل من را به خنده وامیدارد و خنداندن من کار سادهای نیست. از اینکه برای پیدا کردن جواب سؤالهایتان بهیاد من بودید متشکرم.
اگر سؤال دیگری داشتید، از من دریغ نکنید. مشتاقم ببینم واکنش ژوسلین به سومین نامهٔ شما چیست.
با آرزوی بهترینها؛ اروه لوکلِر
***
سلستد، یکشنبه ۱۳ فوریه
آقای لوکلِر،
بازهم از همکاریتان متشکرم. از اینکه میبینم نامههای من شما را از روزمرگی درمیآورد و احساس مفیدبودن میکنید خوشحالم. برخلاف تصورتان من مطمئنم که شما در اصلاح شرایط کشور نقش بسزایی ایفا میکنید. درمورد مفیدبودن باید بگویم که فکرش را هم نمیتوانید بکنید که با کمک شما تا چه حد در تحقیقاتم جلو افتادم و از این بابت از شما بسیار سپاسگزارم.
قصد دارم کمی بیشتر جنبهٔ حقوقی داستانم را بسط دهم تا قابلباورتر شود. اما بههیچوجه نمیخواهم مزاحم شما شوم. باید اقرار کنم که یکی از جوابهایتان در نامهٔ آخر من را غافلگیر کرد و خلاف آنچه بود که برای طرح داستان تصور کرده بودم. ممکن است درستی آن را تأیید یا تکذیب کنید؟
با آرزوی بهترینها؛ آنائل دمولن
پ.ن. ۱. واکنش منشی به نامهٔ سوم چه بود؟
پ.ن. ۲. امیدوارم که کسی قصد امتحان کردن من را نداشته باشد. مثل کاری که شما با منشیتان میکنید...
حجم
۲۹۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
حجم
۲۹۰٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۵۸ صفحه
نظرات کاربران
کتاب قوی نوشته شده. قلمش روونه. دو داستان موازی رو تا انتها با هم پیش میبره. یکی از داستانها بنظرم شگفت انگیز اومد. من که یکی از آدمهای نزدیک زندگیم سرطان خون داره با خوندن این داستان حس عجیبی داشتم.
پر از حس خوب و انگیزه بود . پیروزی نور در برابر تاریکی