کتاب پیدات کردم
معرفی کتاب پیدات کردم
پیدات کردم رمانی پلیسی جنایی از لیزا جوئل نویسنده انگلیسی معاصر و نامزد جایزه گودریدز ۲۰۱۸ است. این داستان هم مانند داستان موفق «وقتی که او رفت» لیزا جوئل فضایی مرموز و داستانی جنایی دارد.
درباره کتاب پیدات کردم
آلیس یک مادر تنها است که سه بچهاش را به وسیله فروش کارهای هنری دستسازش بزرگ میکند. مادر و پدر آلیس به تازگی به فاصله دو هفته از یکدیرگ دچار آلزایمر شدهاند و پرستاری در خانه از آنها نگهداری میکند. یک روز که آلیس برای آوردن فرزندش از مدرسه، از خانه بیرون میرود با مرد عجیبی روبهرو میشود که زیر باران خیس شده. مرد گیج به نظر میرسد. آلیس یک کت به او میهد و از مرد میخواهد که زیر باران تند نماند اما مرد انگار حتی جایی را که در آن است نمیشناسد. او رفتاری عجیب دارد. آلیس بعد از این که متوجه میشود مرد جایی را ندارد او را به خانهاش میبرد....
خواندن کتاب پیدات کردم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
همه علاقهمندان به داستانهای جنایی را به خواندن این کتاب دعوت میکنیم.
درباره لیزا جوئل
لیزا جوئل نویسنده انگلیسی پنجاه ساله پیش از این با رمان «خانهای که در آن بزرگ شدیم» به مخاطبان فارسیزبان معرفی شده است. «مهمانی رالف»، «سی هیچ» و «بعد از مهمانی» که دنباله داستان مهمانی رالف است، از معروفترین آثار این نویسنده است. مهمانی رالف در سال۱۹۹۹ منتشر و پرفروشترین رمان یک نویسنده اولی در بریتانیا شد. جوئل در سال۲۰۰۸ برای رمان شماره ۳۱ خیابان رویایی که یک کمدی رمانتیک بود، جایزه ملیسا ناتان را برد.
بخشی از کتاب پیدات کردم
آلیس درحالیکه به یک میز کوچک تکیه میدهد تا پردههای آبی تیرهرنگ اتاق را باز کند میگوید: «متأسفم، اینجا کمی بوی نا گرفته. چند هفته میشه که کسی توی این اتاق زندگی نکرده.»
مرد به دوروبر اتاق نگاه میکند و با یک اتاق چوبی با پنجرهٔ وِلوکس10 در بام خانه و درِ لعابی که به باغ پشتی خانهٔ آلیس باز میشود روبهرو میشود. اتاق با وسایل ساده چیده شده؛ یک تخت در یکطرف اتاق، یک سینک ظرفشویی، یک یخچال، یک بخاری برقی، یک میز، دو صندلی پلاستیکی و یک حصیر کثیف روی زمین است، اما دیوارهای چوبی با رنگ سبز شیکی رنگ شدهاند و وسایل هنری و دکوری بسیار زیبا از آنها آویزان هستند: وسایلی مانند گُلها و صورتکها و سازههایی که ظاهراً از نگاشتهای قدیمی نقرهفام ساخته شدهاند و با ترکیب رنگ استادانهای کنار هم قرار گرفتهاند و کنار تخت یک چراغخواب دکوری ساختهشده از مهرههای رنگی زیبا قرار دارد. ظاهر کلی اتاق نسبتاً خوشایند است، اما حق با آلیس است: اتاق بو میدهد، یک بوی نامطبوع نم و رطوبت.
آلیس با لحنی خشن میگوید «یک دستشویی هم خارج از اتاق وجود داره. کس دیگهای از اون استفاده نمیکنه. میتونی از دستشویی و حمام ما که پایین پلهها دقیقاً کنار ایوان پشتی قرار داره در طول روز استفاده کنی. بیا تا نشونت بدم.»
حجم
۳۱۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
حجم
۳۱۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۳۹۲ صفحه
نظرات کاربران
بی نقص نبود ولی به اندازه کافی جذابیت و تعلیق داشت. داستان نسبتا خوبی داشت. نمره ۴از ۵میگیره بنظرم.
ماه پیش نسخه چاپیش رو خوندم. به نسبت کتاب قبلی که از لیزا جول خونده بودم (خانهای مه در آن بزرگ شدیم) خیلی خیلی ضعیفتر بود. تقریبا تو مایههای کتاب قبل ترش(وقتی که او رفت) بود انا به نظرم از
معمای آنچنانی نداشت اصلا در دسته کتابهای تعلیقی نیست شگفت زده نمیکند ولی خوب و روان بود پایان بیش از حدهپی اند آن لطمه زیادی زده خطر اسپویل به هم رسیدن گری یا همان فرانک و لی لی خیلی در واقعیت دور از ذهنه کاش
بسیار کسالت بار. میتونست یه داستان کوتاه باشه نه اینکه الکی کش و قوس بدن به داستان
توی ترجمه یه جا نوشته مردم بهم میگن مر هزارچهره، در اصل نویسنده اینجا رو درست ترجمه نکرده و خواننده ایرانی سردرگم میشه چرا بهش همچین چیزی میگن؟ چون در اصل اینجا داره اشاره میکنه با همخوانی اسم گری با
در 7ساعت و 45 دقیقه خوندمش دوسش داشتم روان بود ولی جزئیات زیاد داشت. شخصیت آلیس خیلی خوب بود باعث شد که اعتمادبهنفس بگیرم و خودمو بیشتر دوس داشته باشم. هیچ کس بینقص نیست. . . 162
ترجمه عالی و روان بود روند داستان رو دوست داستم هیجان و تعلیق و جذابیت به موقع امیدوارم شما هم دوست داشته باشید.
یه داستان معمایی که جذابیت کافی رو داشت و ذهن خواننده رو کنجکاو میکرد که تا پایان کتاب بخونه
خوب، مهیج، معمایی
به همه کسانی که حوصله دارند کمی دور بچرخه داستان خواندنش را توصیه میکنم