دانلود و خرید کتاب جنگ ژان کلود وان ایتالی ترجمه هوشنگ حسامی
تصویر جلد کتاب جنگ

کتاب جنگ

معرفی کتاب جنگ

جنگ اثر ژان کلود وان ایتالی یکی از کتاب‌های مجموعه تجربه کوتاه نشر چشمه است که با ترجمه هوشنگ حسامی می‌خوانید. در مجموعه تجربه‌های کوتاه، آثاری ادبی برای مطالعه در سفرهای کوتاه و وقت‌های اندک گرداورده شده‌اند تا میل شما را به کتاب‌خوانی افزایش دهند. کتاب‌های این مجموعه همگی از شاهکارهای ادبیات جهانند که می توانند شما را در ساعت هایی که حتی فکر نمی‌کنید فرصتی برای  کتاب‌خواندن داشته باشید، همراهیتان کنند. با مجموعه‌ی تجربه‌های کوتاه شاهکارهای تاریخ ادبیات و نمایش جهان در یک‌قدمی شما هستند.

 درباره کتاب جنگ

دو بازی‌گر بازی بداهه قرار گذاشته‌اند که برای کلاس بازی‌گری‌شان، یک بازی بداهه تمرین کنند. کلمات واقعی‌ئی که می‌گویند تنها برای بیان حد اعلای تنشی است که میان آن‌ها وجود دارد. آن‌ها جنگی رسمی، یک دوئل، را بازی می‌کنند....

خواندن کتاب جنگ را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 همه علاقه‌مندان به ادبیات به ویژه نمایشنامه مخاطبان این کتاب‌اند.

بخشی از کتاب جنگ

پرده آرام‌آرام به روی یک اتاق زیرشیروانی، در ساختمانی بلند، در شهر نیویورک باز می‌شود. پنجره‌ئی دیده نمی‌شود. صحنه چندان روشن نیست. در وسط صحنه مردی ایستاده، دستان‌اش کمی از هم باز است و تکان می‌خورد، سرش پایین است. خرقه‌ئی شرقی و مزین به تن دارد. فضا خیلی ساکت و آرام است؛ فقط صدای موسیقی راک‌اندرول از رادیوئی خیلی دور، به‌زحمت شنیده می‌شود. ناگهان زنگ اخبار سکوت را می‌شکند؛ بلند و تیز و خشن است. نور صحنه کمی موج بر می‌دارد، انگار که پرنده‌ئی جلوی منبع آن بال زده. مرد به‌آرامی سر را بلند می‌کند. نقابی کامل و سرخ‌رنگ به چهره دارد، به دورش و از دو طرف‌اش پرهائی سفید آویخته، مثل یک نقاب کابوکی. با کم‌ترین حرکت مرد، خرقه‌اش خش‌خش می‌کند. سرش آرام از این‌سو به آن‌سو می‌شود، انگار دارد چرخ‌زدن پرنده‌ئی را تماشا می‌کند. زنگ اخبار دوباره به صدا در می‌آید. مرد پشت به در می‌دهد. تکمهٔ زنگ اخباری را فشار می‌دهد که صدایش را از پایین پله‌ها می‌شنویم. به وسط صحنه باز می‌گردد. هم‌چنان آرام حرکت می‌کند، انگار ترس نزدیک‌شدن پرنده‌ئی بزرگ را دارد. به نقاط مختلف بدن‌اش دست می‌زند و نوعی دردورنج استیلیزه را به تصویر می‌کشد. صدای پاهائی پرشتاب بر پلکان. پله‌پله که بالا می‌آید، صدا نزدیک‌تر و بلندتر به گوش می‌رسد. وقتی درست دم‌در می‌رسد، مرد رو به در می‌چرخاند، دو ضربه به در می‌خورد، و سپس در چهارتاق باز می‌شود و صدای واضح موسیقی راک‌اندرول شنیده می‌شود و سایهٔ ضد نور مرد جوان در جلوی نور شدید لامپ راهرو به چشم می‌آید. مرد جوان کُت نخودی و شلوار جین به تن دارد. یک دست را در جیب کت‌اش کرده. مرد نقاب‌دار دست‌هایش را روی گوش‌هایش می‌گذارد. مرد جوان به داخل اتاق می‌آید و در را پشت سر خود می‌بندد. صدای موسیقی راک‌اندرول به حال قبلی بر می‌گردد.

بازی‌گر جوان نور.

مرد نقاب‌دار به طرف در می‌رود، مرد جوان با چرخشی از سر راه او کنار می‌رود، و مرد چراغ را روشن می‌کند. اتاق زیرشیروانی به آپارتمان یک آدم غیرعادی و عجیب می‌ماند که چیزهای

زیادی دوروبر خود جمع کرده، خیلی‌هاش باارزش اند و خیلی‌هاش تکه‌های عجیب‌وغریب اسباب‌واثاثه اند. شاید هم گوشه‌ئی از یک انبار بزرگ وسایل صحنه و لباس‌های نمایشی باشد. آن‌قدر مبل و صندلی دارد که بتواند محل زندگی باشد، اما سلاح‌ها و ابزارهای ویژهٔ بازی‌گری هم هست: نقاب، شمشیر، یونیفرم، و غیره. انتهای صحنه را پس‌آویزی کهنه و مندرس پوشانده که روی آن منظرهٔ یک پارک اروپایی، طرح‌گونه، نقاشی شده است. مرد نقاب‌دار، زیر نور، کم‌تر غیرعادی به نظر می‌آید. مرد جوان از نفس افتاده است. او به ماسک دیگری اشاره می‌کند.

بَرِش دار. [وقتی مرد دیگر نقاب‌اش را از چهره بر می‌دارد، می‌بینیم حدود پنجاه‌سال دارد، یک بازی‌گر نقش‌های پیر است.] ترس‌ناک ئه.

بازیگر پیر: نمی‌تونستی خودت برش داری؟ انتظار داشتم به‌محض ورود، خودت برش داری.

علی دائمی
۱۴۰۱/۰۹/۲۹

از عوامل تایپ و انتشار کتاب‌ها در طاقچه خواهش دارم که این کتاب رو یه بار با دقت بخونن. این همه غلط تایپی و نگارشی عجیب نیست؟ کاملاً واضحه که در تنظیمات تمام عبارات «بازیگر جوان» و «بازیگر پیر» رو

- بیشتر
سبحان بابائی | Sobhan Babaei
۱۴۰۰/۰۸/۲۸

ویراستاری افتضاح، و پُر از اشتباهاتِ انشایی.

بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۲۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

حجم

۲۰٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۳۲ صفحه

قیمت:
۷,۰۰۰
۳,۵۰۰
۵۰%
تومان