کتاب موقعیت های ترسناک
معرفی کتاب موقعیت های ترسناک
کتاب موقعیت های ترسناک کتابی نوشته پما چودرون با ترجمه شادی فروتنیان است. این کتاب رهنمودهایی برای خلاص شدن از شر ترس در شرایط سخت و راهکارهایی برای حفظ آرامش در شرایط بحرانی به مخاطبانش ارائه میکند.
درباره کتاب موقعیت های ترسناک
موقعیت های ترسناک کتابی است که قرار است به ما کمک کند تا راه و روش مقابله با موقعیتهای ترس آور زندگی را فرابگیریم و بدانیم که در موقعیتهای بحرانی چطور میتوانیم آرامش خود را حفظ کنیم. ما با کمک مراقبه، با استوار نگه داشتن جسم، با آگاهی بر احساسات و افکار خود، هوشیاری خود را بالا میبریم و دوباره به یاد میآوریم که همه چیز در زندگی گذرا است.
پما چودرون به کمک آموزههای بودایی و تجربهاش به عنوان راهبه در معبدهای مختلف، در این مسیر همراه ما است. همراهی او میتواند آرامش بخش باشد و مطالعه آنچه با زبان ساده نوشته است و عمل به راهکارهای بیان شده در کتاب، آرامش را به ما هدیه میکند.
کتاب موقعیت های ترسناک را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
خواندن کتاب موقعیت های ترسناک میتواند برای همه مفید باشد چرا که همه ما در زندگی خود به آرامش و رهایی از ترسها نیاز داریم.
درباره پما چودرون
پما چودرون با نام اصلی دیردر بلومفیلد براون، ۱۴ ژوئیه ۱۹۳۶ در نیویورک به دنیا آمد. او، یک بوداییِ تبتیِ آمریکایی و معلم اصلی معبد گامپو ابی در نوا اسکوشیای کانادا است.
پما چودرون در رشته ادبیات انگلیسی تا مقطع لیسانس تحصیل کرده است و فوق لیسانسش را در رشته آموزش ابتدایی از دانشگاه کالیفرنیا، برکلی گرفته است. از او تا به حال کتابهای بسیاری هم منتشر شده است. موقعیت های ترسناک و کتاب با تردید و تغییر زیبا زندگی کنید، از جمله کتابهای او هستند که به فارسی هم ترجمه شدهاند.
بخشی از کتاب موقعیت های ترسناک
آموزههای بودا بر سه ویژگی اصلی وجود انسان پایهریزی شده است. ناپایداری، سرسختی در پذیرش خود و رنج یا نارضایتی. به گفته بودا، زندگی تمام موجودات با این سه ویژگی معنا پیدا میکند. شناختن این خصوصیات برای تجربه خودِ واقعی، به ما کمک میکند تا بهراحتی با مسائل کنار بیاییم.
وقتی برای اولین بار با این آموزهها آشنا شدم، بهنظر میآمد که کمی دانشگاهی باشد یا به عبارتی در زندگی روزمره و تجربی انسان کمرنگ باشد؛ اما وقتی با تشویق دیگران به آن توجه کردم و یاد گرفتم که نسبت به آنچه در بدن و ذهن من اتفاق میافتد کنجکاو باشم، چیزی در وجود من تغییر کرد. آنجا بود که میتوانستم از دیدگاه خودم ببینم که هیچچیز در جهان ایستا نیست.
حال و احساسات درونی من، درست مثل آب و هوا، مدام در حال تغییر است. قطعاً نمیتوانم افکار و احساساتی که در ذهنم جریان دارد را در اختیار داشته باشم و یا حتی جریان آنها را متوقف کنم. سکون به دنبال حرکت است و حرکت در آخر به سکون ختم میشود. حتی وقتی درد جسمی به سراغ ما میآید، اگر به آن توجه نشان دهیم، درست مثل جزر و مد دریا تغییر میکند.
من از بودا قدردانی میکنم، به خاطر اینکه او به ما نشان داده است که آنچه ما در طول زندگی خود سعی میکنیم با آن دستوپنجه نرم کنیم، میتواند تجربهای عادی تلقی شود. زندگی، همیشه بالا و پایین دارد. افراد و شرایطی که در طول زندگی با آنها مواجه میشویم غیر قابل پیشبینی هستند. هرکس میتواند درد نرسیدن به چیزی که میخواهیم را درک کند. من احساس قدردانی میکنم از کسی که به ما نشان داد ناتوانی شخصی ما در درستکردن امور زندگی، نباید باعث رنج شخصی ما شود.
اینکه هیچچیز در دنیا ایستا نیست و همهچیز زودگذر و ناپایدار است، اولین نشان موجودبودن ماست. این حالت، طبیعی است و همهچیز در حال پردازش و تغییر خواهد بود. همه موجودات اعم از درختان، حیوانات، حشرات، انسانها و حتی ساختمانها و اشیاء و بهطورکلی همهچیز، لحظهبهلحظه و بهشکلی دائمی، در حال تغییر هستند.
لازم نیست که عارف یا فیزیکدان باشیم تا بتوانیم این نکته را درک کنیم؛ اما در سطح تجربه شخصی، ما در برابر درک این واقعیت حیاتی، مقاومت میکنیم. این، یعنی زندگی قرار نیست همیشه باب میل ما حرکت کند؛ زیرا همواره در کنار سود، ضرر هم وجود دارد و البته که ما چنین چیزی را دوست نداریم.
زمانی بود که من هم در حال تغییر شغل و هم در حال تغییر محل زندگی بودم. احساس بیپناهی و عدم اطمینان بر من مستولی شده بود. به امید اینکه او با صحبتهایش به من کمک کند تا با این تغییرات کنار بیایم از ترونگپا رینپوچه در مورد مشکلات خود راهنمایی گرفتم. او با نگاهی پوچ به من نگاه کرد و گفت:
«ما همواره در حالت گذر هستیم، اگر فقط بتوانی نسبت به این مشکلات خونسرد باشی، دیگر مشکلی نخواهی داشت.»
ما میدانیم که هیچچیز پایدار نیست و روزی ازدست خواهد رفت. بااینکه از نظر عقلی با این حقیقت کنار میآییم اما از نظر عاطفی، نسبت پذیرش آن، ناسازگار هستیم. ما ثبات میخواهیم و انتظار داریم همهچیز ماندگار باشد. گرایش طبیعی ما، امنیتطلب است و اعتقاد داریم که باید امنیت را پیدا کنیم.
در سطح زندگی روزمره، ناپایداری را بهعنوان ناامیدی تجربه میکنیم. ما از فعالیتهای روزانه خود بهعنوان سپری در برابر ابهام اساسی و درونی خود استفاده میکنیم و انرژی خود را صرف میکنیم تا مرگ و ناپایداری را در زندگی خود به تأخیر بیندازیم. ما دوست نداریم که شکل بدن ما تغییر کند، دوست نداریم که سن ما افزایش یابد. ما از چین و چروک پوست خود وحشتزده میشویم. از محصولات آرایشی و بهداشتی بهگونهای استفاده میکنیم که انگار واقعاً پوست، مو، چشم و در کل جسم ما، میتواند از حقیقت ناپایداری و فانیبودن فرار کند. آموزههای بودا، ما را تشویق میکنند تا از این محدودیت خود را آزاد کنیم. استادان با آموزههای بودا ما را تشویق میکنند تا بهتدریج و از صمیم قلب، حقیقت طبیعی و آشکار عدم ثبات در زندگی را درک کنیم و به آرامش برسیم.
تصدیق این حقیقت به این معنا نیست که ما دوست داریم نیمه خالی لیوان را ببینیم. این نکته به این معناست که ما درک میکنیم که تنها کسانی نیستیم که با عدم ثبات درگیر هستند و میدانیم افرادی وجود دارند که از عدم قطعیت و متغیربودن زندگی فرار میکنند.
حجم
۱۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه
حجم
۱۶۴٫۱ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۲۴۸ صفحه