کتاب چگونه خدا را شناختم
معرفی کتاب چگونه خدا را شناختم
کتاب چگونه خدا را شناختم نوشتم بنتینیو ماسارو است و با ترجمه الناز معتمدی منتشر شده است. این کتاب به تحلیل دیدگاه فلسفی در تقابل با دیدگاه معنوی میپردازد.
درباره کتاب چگونه خدا را شناختم
در این کتاب، بنتینیو و راسل دی تلاش میکنند تا دیدگاهها و شناخت یکدیگر دربارهٔ واقعیت را به روشی شاد و درعینحال متفکرانه و آگاهانه بررسی کنند. سخنان بنتینیو در برابرِ راسل دی اغلب در قلمروهای فکری و تجربی ظریفی گسترش مییابد.
مطالب کتاب حاضر، حتی برای یک فرد آشنا با معنویات هم نکات دقیق و باریکی در بردارد.
در این گفتوگوها که میخوانید ما بسیار صریح در مورد چیزی که میتوان آن را علم، درک معنویت یا خودشناسی نامید صحبت میکنیم. من بهخصوص بسیار متعجب بودم که راسل دی با وجود شکی که در درونش وجود داشت که میتوانست مانع جریان گفتوگوی ما شود، با کنجکاوی و علاقه، بدون لحظهای درنگ به گفتوگو پرداخت و آن را پذیرفت. راسل دی روشنفکری غیرمعنوی و وابسته به دنیا و جهان مادی، ملحد، متخصص مغز و اعصاب و شکگرا است و با بنیتو ماسارو نویسنده و معلم معنوی در این کتاب گفتوگو میکند.
خواندن کتاب چگونه خدا را شناختم را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به مباحث هستیشناسی پیشنهاد میکنیم.
بخشی از کتاب چگونه خدا را شناختم
راسل دی: دکارت دربارهٔ چگونگی گسترش امور مادی صحبت میکند؛ همان چیزی که آن امور را مادی کرده است. هر مادهای در فضایی سهبعدی قرار گرفته و از پایه خود نیز سهبعد دارد. از سوی دیگر، ذهن قابل گسترش نیست؛ نمیتوانید آن را به اجزایش تقسیم کنید یا هر کار دیگری با آن انجام دهید؛ اما از طرفی میتوان آن را چیزی منعطف و قابل گسترش دانست. برای مثال ممکن است شما سکته کنید و توانایی تکلم خود را از دست دهید یا مشکل متابولیکی داشته باشید و حافظهٔ کوتاهمدت خود را از دست دهید یا میتوانید در هنگام عمل جراحی پیوند مغز، همزمان داشتن دو مغز یعنی دو جهان را تجربه کنید.
بنتینیو: از نظر من آنچه این مشکل را حل میکند این است که چیزی که شما توصیف میکنید محتوای۲۰ ذهن است نه خود ذهن؛ بنابراین تمایز این دو از هم این است که آیا محتوای ادراک با خود ادراک یکی است؟
راسل دی: شما در مورد جوهر ذهن صحبت میکنید؟
بنتینیو: با اینکه ذهن ظرف فیزیکی نیست؛ اما میتوانید بگویید ذهن نوعی ظرف پر از محتوا و ظواهر است. میتوانید آن را دارای جوهر و شکل بدانید. البته باید بگویم محتوای خودآگاهی تعریف خودآگاهی نیست؛ بنابراین هر آنچه برای محتوای خودآگاهی اتفاق میافتد، در واقع لزومی ندارد برای خودآگاهی هم صادق باشد. آنها فقط رویدادهایی برای محتوای خودآگاهی هستند؛ اما بر ماهیت خودآگاهی تأثیری ندارند.
بهعنوان مثال کسی که مبتلا به اختلال شخصیت دوقطبی است یا کسی که بعد از سکتهٔ مغزی نمیتواند مانند گذشته صحبت کند یا فکر کند، ذات و ماهیت ذهنش خدشهدار نشده، بلکه توانایی بروز و بیان وقایع او تحت تأثیر قرار گرفته و آن را بهنوعی مختل کرده است. این مشکل روی محتوای ذهن تأثیر میگذارد. البته بهتر است بهجای ذهن بگوییم خودآگاهی.
راسل دی: آیا میتوانید ذهن یا خودآگاهی را تعریف کنید؟
بنتینیو: بله؛ خودآگاهی یعنی حساسیت داشتن، بیدار بودن، آگاه بودن، زنده بودن برخلاف هرچیز دیگر.
حجم
۱۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
حجم
۱۰۴٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۱۴۵ صفحه
نظرات کاربران
عالی