دانلود و خرید کتاب مشاجرات آلن دوباتن ترجمه بامداد صالحی

معرفی کتاب مشاجرات

کتاب مشاجرات از مجموعه زندگی آلن دوباتن فیلسوف و نویسنده معاصر است که با ترجمه بامداد صالحی می‌خوانید. دوباتن در این کتاب به موضوع مشاجرات میان همسران پرداخته است.

موسسه مدرسه زندگی در نقاط مختلف دنیا فعالیت می‌کند و خدماتی در حوزه روان‌شناسی در قالب کلاس، فیلم‌سازی، همایش و .... می‌دهد. یکی از خدمات موسسه هم انتشار کتاب‌هایی در باب مهم‌ترین مسایل حیات فرهنگی و عاطفی معاصر است.

درباره کتاب مشاجرات

دوباتن می‌گوید: « هر زن و شوهری به طور متوسط سالانه بین سی تا پنجاه مشاجرۀ حسابی دارند. منظورم از «حسابی» مشاجره‌ای است که کاملاً خارج از هنجارهای گفتگوی متمدنانه باشد، چیزی که آدم نمی‌تواند از آن فیلم بگیرد و به دوستانش نشان دهد. با توجه به استرس شدیدی که این مشاجره‌ها به ما وارد می‌کند، می‌توانیم از جامعۀ مدرن انتظار داشته باشیم آموخته باشد توجه شایانی به این موضوع بکند و منابع فراوانی را وقف درک این موضوع کند که چرا این مشاجرات روی می‌دهد و چطور می‌توانیم به طور مؤثرتری آنها را آرام و برطرف کنیم. این کتاب یکی از آن منابع است.»

 دوباتن در این کتاب مشاجرات میان همسران را واکاوی کرده و علل فرهنگی و اجتماعی ان را برشمرده است. او تاریخچه ای از مشاجرات در فرهنگ‌ها و کشورهای مختلف در کتابش ارائه کرده و انواع مشاجرات را تحلیل کرده است.

 این کتاب به شما و شریک زندگی تان کمک می‌کند تا مشاجراتی را که میان وجود دارد، بازبینی کنید و از نو بشناسید و با دیدی واقع‌بینانه تر به حقیقت آنها بیندیشید.

 خواندن کتاب مشاجرات را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان به کتاب‌های روان‌شناسی و کتاب‌های فلسفه و زندگی مخاطبان این کتاب‌اند.

 بخشی از کتاب مشاجرات

مشاجرهٔ شبِ سفر

شریک زندگی‌مان قرار است به یک سفر کاری طولانی برود. دلمان برایش خیلی تنگ خواهد شد. خیلی دوستش داریم. فقط یک شب دیگر کنار هم هستیم. باید مطمئن شویم شب خاطره‌انگیزی خواهد بود. شاید به یک رستوران چینی در آن اطراف برویم یا یکی از غذاهای مورد علاقه‌اش را بپزیم و بعد یک فیلم کمدی عاشقانه را با هم تماشا کنیم.

اما اوضاع اصلاً اینطور پیش نمی‌رود. درست همان وقت که دارد ساکش را می‌بندد، سر مسواکش الم‌شنگه برپا می‌شود، یا سر این‌که کِی شام بخوریم، یا قبض‌های تلفن کجاست. موضوعش واقعاً برای ما مهم نیست، اما به دلیل نامعلومی احساس می‌کنیم دلمان می‌خواهد قشقرق به پا کنیم و به طور غیرعادی کج‌خلقی کنیم. به تنش دامن می‌زنیم، هر چند ظاهراً هیچ ضرورتی برای این کار نیست؛ طرف مقابل هِی کوتاه می‌آید، ولی عمداً شر به پا می‌کنیم تا بالاخره دعوامان شود. شام بی شام، یکی از ما در را محکم می‌بندد و دیگری هر چه از دهنش در می‌آید به او می‌گوید.

چه چیز ممکن است باعث شده باشد درست همان لحظه‌ای که می‌خواهیم خداحافظی کنیم اینطور عجیب و غریب رفتار کرده باشیم؟ چرا چند ساعت باقیمانده را خراب می‌کنیم؟ آنچه رخ می‌دهد این است که ما در حسرت عشق با وحشتی غم‌انگیز و عمیق روبه‌رو می‌شویم: این‌که کاملاً به یاری وابسته‌ایم که اختیارش دست ما نیست، که محبتش تحت فرمان ما نیست و قرار است مدت زیادی از ما دور شود. آنقدر از این غیبت قریب‌الوقوعِ او احساس ضعف می‌کنیم که با سادگی بی‌فایده‌ای که حتی درست از آن آگاه نیستیم، تصمیم می‌گیریم اصلاً معنایی که برای ما دارد را به کلی عوض کنیم. به جای این‌که از شدت عشقمان به کسی که کاملاً در تملک ما نیست رنج بکشیم، تصمیم می‌گیریم از او متنفر باشیم تا دلمان برایش تنگ نشود. با یکی به دو کردن تلاش می‌کنیم جراحی طاقت‌فرسایی روی احساساتمان انجام دهیم: اگر فقط بتوانیم خودمان را قانع کنیم که عشق او را نمی‌خواهیم، شاید دیگر اینقدر برای‌مان مهم نباشد که برای دادن این عشق به ما در دسترسمان نیست. اگر طردش کنیم، طرد کردن نمادین ما توسط آنها، هر چند ناخواسته است (منطقاً می‌دانیم که چاره‌ای ندارد جز این‌که به این سفر برود) ولی بی‌اثر می‌شود.

البته عاقلانه‌اش این بود که دوری‌اش را تحمل می‌کردیم نه این‌که تلاش کنیم جلوی رنج کشیدن خودمان بابت آن را بگیریم. به هر حال تا حدی رنج‌دهنده خواهد بود؛ پس بهتر است این رنج به خاطر مسألهٔ اصلی باشد (اینکه یارمان فردا شب، هشت منطقهٔ زمانی از ما فاصله دارد) تا جایگزین آن (که هنگام پرسیدن این‌که آیا لوازم حمامش را جمع کرده‌ایم یا نه لحنش زیاد مؤدبانه نبوده).

معرفی نویسنده
عکس آلن دوباتن
آلن دوباتن

آلن دو باتن فیلسوف، نویسنده و مجری تلویزیونی در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۹ میلادی در زوریخ به دنیا آمد. او نویسنده‌ی کتاب های مشهوری مانند آرامش و خودشناسی است. او فرزند ژاکلین و ژیلبر دو باتن بود. ژیلبر در اسکندریه در مصر زاده شده بود و پس از این‌که به خاطر به قدرت رسیدن جمال عبد‌الناصر مجبور به خروج از مصر شد، برای کار و زندگی به سوئیس مهاجرت کرد و هم‌بنیان‌گذار موسسه‌ی مالی-اعتباری جی‌ای‌ام شد (ثروت خانواده‌ی او در سال ۱۹۹۹ م. حدود ۲۳۴ میلیون یورو تخمین زده شد). مادر آلن متولد سوئیس و از اهالی اشکنازی و پدرش از خانواده‌ی یهودیان سفاردی‌ از شهر باتن در کاستیا و لئون بود.

ر.د.ب
۱۴۰۰/۰۷/۱۶

اگر مثل من تجربه داشته باشید، بیشتر از این کتاب لذت میبرید. مثل بقیه کارهای دوباتن، عالی هست و واقع گرایانه. ممنون از انتشارات و مترجم عزیز.

keivan
۱۴۰۱/۱۲/۰۸

عشق هم مهارت است هم احساس مهارتی که با خرد بدست میاد و با قلب کارامد میشه

M.s Gholizade
۱۴۰۲/۰۷/۲۷

من خیلی طرز تفکر آلن دوباتن رو دوست دارم،درسته که فیلسوف و درمانگریست که روی گذشته ی هر فرد زوم میکنه اما نوع نگاهش به گذشته رو هم می پسندم،اما در این کتاب همانطور که از اسمش پیداست انواع مشاجرات

- بیشتر
کاربر 3398935
۱۴۰۳/۰۶/۰۹

به شدت به تمام زوجین پیشنهاد میکنم. از اون دست‌کتابهاییه که باید چند وقت یکبار بهش رجوع کرد.

taraneh moghaddam
۱۴۰۲/۰۸/۳۰

مثل باقی کتاب های دوباتن روان و کاربردی بود...

Lea
۱۴۰۱/۱۰/۲۲

عالی بود. در کنار این‌که درمورد انواع مشاجرات صحبت می‌کنه، نگاه کردن از دریچه‌ی شفقت و همدلی رو به مخاطب یاد می‌ده و کمک می‌کنه توی مراودات مختلفمون با آدم‌ها، الکی توی فاز دفاع یا حمله فرو نریم.

محمد
۱۴۰۰/۰۸/۲۸

خیلی قوی نبود ، صرفا دوست داشته تقسیم بندی کنه ، ترجمه که به نظرم افتضاح بود

عشق یک مهارت است، نه یک احساس.
aryan
هدف این نیست که سعی کنیم مشاجره‌ای پیش نیاید، بلکه سعی بر این است که راهمان را به سوی اختلاف‌نظرهای نتیجه‌بخش‌تر پیدا کنیم. باید بیاموزیم خوب جرّ و بحث کنیم، نه این‌که اصلاً جرّ و بحث نکنیم.
M.s Gholizade
چرا باید پیدا کردن منشاء خشممان اینقدر دشوار باشد؟ بعضی‌وقت‌ها، علتش این است که آنچه آزارمان می‌دهد فی‌نفسه تحقیرآمیز است. شاید برایمان خجالت‌آور باشد که بفهمیم کسی که این قدر روی او سرمایه‌گذاری کردیم در حقیقت ممکن است از ظاهرمان خوشش نیاید، یا اصلاً مهربان نباشد، یا شاید دارد از ما سوءاستفادهٔ مالی می‌کند، یا به طور جدی جلوی تحقق رویاهای شغلی ما را گرفته است.
احسان رضاپور
جنبهٔ غم‌انگیز هر مشاجرهٔ اسف‌بار این است که حاصل عدم تطابق وحشتناک میان پیامی است که عاجزانه قصد داریم برسانیم («نیاز دارم دوستم داشته باشی، مرا بشناسی، با من موافقت کنی») و روش بیان منظورمان (با اتهامات عجولانه، اوقات‌تلخی، حرف‌های تحقیرآمیز، گوشه و کنایه، ایما و اشاره‌های اغراق‌آمیز و فریادهای «به جهنم»).
احسان رضاپور
ما مثل کتاب نیستیم که یک بار نوشته شود در قفسهٔ ثابت یک کتابخانه گذاشته شود؛ ما مثل متن‌های آنلاین هستیم، مرتباً از جهات مختلف بازنویسی و اصلاح می‌شویم.
taraneh moghaddam
سازگاری ظاهری، در واقع، اصلاً نشانهٔ قابل اطمینانی از سلامت روابط عاشقانه نیست، زیرا غیرممکن است بتوان زندگی دو نفر را با هم ادغام کرد و مرتباً با مسائلی که منشاء ناسازگاری‌های عمیق باشد روبه‌رو نشد. عدم وجود جرّ و بحث، بیشتر احتمال دارد نشانهٔ بی‌اهمیتی باشد تا دستیابی به بلوغی فوق‌انسانی.
M.s Gholizade
این دیدگاه که یک عاشق واقعی باید ذهن ما را بخواند یکی از خطرناک‌ترین تصورات است و به مرور زمان باعث ایجاد قهرهای ویرانگری خواهد شد.
Ali Taherian
تقریباً پشت هر مشاجره‌ای تلاش مذبوحانه‌ای از جانب دو نفر وجود دارد تا دیگری را وادار کند احساس واقعی و بی‌غرض بودن او را ببیند، تأیید کند و به آن پاسخ دهد.
فاطمه قاسمی
هر زن و شوهری به طور متوسط سالانه بین سی تا پنجاه مشاجرهٔ حسابی دارند. منظور از «حسابی» مشاجره‌ای است که کاملاً خارج از هنجارهای گفتگوی متمدنانه باشد، چیزی که آدم نمی‌تواند از آن فیلم بگیرد و به دوستانش نشان دهد و ممکن است شامل جیغ زدن، چشم‌غره رفتن، اتهامات اغراق‌آمیز، کوبیدن در به هم، و استفادهٔ آزادانه از الفاظی همچون «پفیوزِ الدنگ» و «خرِ نفهم» باشد.
aryan
مردم وقتی کوتاه می‌آیند که احساس کنند کسی دوستشان دارد، نه وقتی با تندی به آن‌ها گفته شود که اشتباه می‌کنند.
taraneh moghaddam
در اصل به این علت مرتباً مشاجرات شدیدی بین ما پیش می‌آید که آموزش ندیده‌ایم خودمان را به دیگران بشناسانیم. تقریباً پشت هر مشاجره‌ای تلاش مذبوحانه‌ای از جانب دو نفر وجود دارد تا دیگری را وادار کند احساس واقعی و بی‌غرض بودن او را ببیند، تأیید کند و به آن پاسخ دهد.
احسان رضاپور
لازم نیست هم و غممان این باشد که از مسائل بحث‌آمیز اجتناب کنیم، بلکه باید بیاموزیم با روش‌هایی که کمتر زیانبخش و کینه‌جویانه باشد، و کمی مدبرانه‌تر این مسائل را مدیریت کنیم.
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
این دنیا، هر بار به طریقی دل ما را می‌شکند
Ali Taherian
باید در حد توان تلاش کنیم که وقتی شریک زندگی‌مان آداب صحیح گفتگو را رعایت نمی‌کند آن را به رُخش نکشیم. از یک جهت، هیچ‌وقت زمان نامناسبی برای پیش کشیدن یک موضوع مهم نیست. یا به طور کلی، زوجین باید مرتباً به یکدیگر اجازه دهند مشاجرات متعدد مختصری داشته باشند تا سیل مشاجرات ناگهانی و شدید غافلگیرشان نکند و آن‌ها را با خود نبرد.
Ladan
در یک سطح عمیق‌تر، شاید علتش این باشد که نمی‌توانیم درست و حسابی با آنچه مشاجرات دربارهٔ خودمان به ما نشان می‌دهد روبه‌رو شویم: این جرّ و بحث‌ها توهین به خودشیفتگی ما محسوب می‌شود، توهینی که قابل تحمل نیست. وقتی مشاجرات فرو نشست، فکر کردن به خباثت، بیچارگی، و کوته‌فکری به نمایش درآمده منزجرکننده است، بنابراین صبح که آبها از آسیاب افتاد، هنرمندانه پیش خودمان و شریک زندگی‌مان تظاهر می‌کنیم که آنچه شب قبل رخ داده حتماً غفلتی غیرعادی بوده که بهتر است چیزی از آن نگوییم.
aryan
این‌که داریم شریک زندگی‌مان را به نحو مضحکی شماتت می‌کنیم، نشانهٔ راستین ولی عمیقاً پنهانی از اعتماد ما به اوست. باید با همهٔ افراد دیگر مؤدبانه و مثل آدم بزرگ‌ها رفتار کنیم، ولی یک نفر روی این کرهٔ خاکی هست که می‌توانیم گاهی با او به طور دیوانه‌کننده‌ای غیرمنطقی رفتار کنیم، در برابر او بیش از حد پرتوقع باشیم، و به طور وحشتناکی با او کج‌خلقی کنیم. نه به این دلیل که حقش است، بلکه به این علت که اوضاع خیلی خراب شده، خیلی خسته‌ایم، و او تنها کسی است که متعهد شده ما را درک ـ و عفو ـ کند. به خاطر همین است که اینقدر دوستش داریم.
احسان رضاپور
چارهٔ شناخت نامتناسب، تجربه است. باید واقعیت نهفتهٔ دیگران را کشف کنیم تا بفهمیم که پشت این جذابیت‌شان، تقریباً همیشه ذاتاً و اساساً افرادی «عادی» هستند، یعنی بدتر از داوطلبی که هم اکنون در زندگی ماست نیستند، ولی بهتر از او هم نیستند.
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
این دیدگاه که یک عاشق واقعی باید ذهن ما را بخواند یکی از خطرناک‌ترین تصورات است و به مرور زمان باعث ایجاد قهرهای ویرانگری خواهد شد.
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
موضوع این نیست که واقعاً از همسرمان می‌خواهیم منطقی نباشد؛ بلکه می‌خواهیم عقلش را در زمینهٔ قوت‌قلب دادن به ما به کار بگیرد؛ از او انتظار داریم با به یاد آوردن بخش‌های عجیب‌تر تجربهٔ خودش ما را درک کند. انتظار داریم درک کند که موجودات دیوانه‌ای هستیم، بعد دلداری‌مان دهد و آراممان کند و بگوید که اصلاً هیچ‌کدام از این‌ها (احتمالاً) اهمیت ندارد.
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸
کسی که دیدگاه «منطقی» را پیش کشیده نباید از واکنش خشم‌آلود طرف مقابلش تعجب کند. یادش رفته که ذهن انسان چقدر می‌تواند عجیب و خارج از قواعد عادی منطق عمل کند، حتی ذهن خودش. منطقی که او به کار گرفته، نوعی درایت ظالمانه است که بصیرت روانشناسی را رد می‌کند. البته که ذهن ما در معرض خیال و وهم، تصورات باطل، فرافکنی و اختلالات عصبی است. البته که ما از خیلی چیزها می‌ترسیم که در دنیای به اصطلاح واقعی وجود ندارند. اما این پدیده‌ها آنقدرها «غیرمنطقی» نیستند که لازم باشد منطق عمیق‌تری به کار برده شود
کاربر ۶۸۴۷۹۴۸

حجم

۷۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

حجم

۷۵٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۰۴ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان