دانلود و خرید کتاب شغل مورد علاقه آلن دوباتن ترجمه محمدهادی حاجی‌بیگلو
تصویر جلد کتاب شغل مورد علاقه

کتاب شغل مورد علاقه

معرفی کتاب شغل مورد علاقه

شغل مورد علاقه نوشته آلن دوباتن، نویسنده و فیلسوف معاصر از کتاب‌های مجموعه مدرسه زندگی است. در کتاب شغل مورد علاقه، آلن دوباتن با بررسی جنبه‌های متفاوت کار کردن به ما کمک می‌کند تا بتوانیم شغل مورد علاقه‌مان را بیابیم.

شما می‌توانید کتاب شغل مورد علاقه با ترجمه‌ی روان و خوب محمدهادی حاجی‌بیگلو بخوانید. 

درباره‌ی کتاب شغل مورد علاقه

کتاب شغل مورد علاقه، اثری از آلن دوباتن است. او در کتاب شغل مورد علاقه به این موضوع پرداخته است که انسان‌ها علاوه بر کار کردن باید از انجام آن لذت نیز ببرند. در حقیقت این موضوع تا سال‌های گذشته، موضوع چندان مهمی نبود. انسان‌ها زمانی را صرف کار می‌کردند و زمان دیگری را برای خوشی‌هایشان داشتند. اما کم‌کم دیدگاه انسان‌ها نسبت به مقوله‌ی کار کردن تغییر کرد. آن‌ها برای کسب رضایت سراغ کار کردن می‌رفتند. همین امر آلن دوباتن را بر آن داشت تا کتاب شغل مورد علاقه را بنویسد. او در این کتاب درباره‌ی کار خوب، کاری که در کنار کسب درآمد، لذت نیز به ما بدهد، نوشته است. 

برای یافتن شغل مورد علاقه باید جنبه‌های متفاوتی را بررسی کرد. آلن دوباتن در کتابش، شغل مورد علاقه، همین کار را انجام داده است. او از مشکلات و موانع همیشگی مانند نداشتن مهارت و اطلاعات، هدفمند نبودن و پریشانی ذهنی و.... گفته است. از جنبه‌های لذت‌بخش کار و موانع بیرونی و درونی‌ای که پس از پیدا کردن شغل مورد علاقه، تازه دامن ما را می‌گیرد، سخن گفته. در انتهای کتاب هم دوباتن تسلی‌بخشی‌هایی را گوشزد کرده که در هر مرحله می‌توانند به کمک ما بیایند تا شادمانه کار و زندگی کنیم.

کتاب شغل مورد علاقه را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

اگر به دنبال کار می‌گردید، یا هنوز نمی‌دانید که چه شغلی برای شما بهترین است، کتاب شغل مورد علاقه به کمک شما می‌آید.

درباره‌ی آلن دوباتن

آلن دوباتن، مجری تلویزیون، نویسنده و فیلسوف در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۹ در سوئیس به دنیا آمد. او در حال حضر در بریتانیا زندگی می‌کند. آلن دوباتن دوره‌ی دکتری فلسفه را در دانشگاه هاروارد آغاز کرد اما به دلیل اینکه می‌خواست کتاب‌های فلسفی به زبان ساده بنویسد، آن را نیمه کاره رها کرد. او همچنین یکی از اعضای هیئت موسسه‌ی مدرسه‌ی  زندگی نیز هست. آلن دوباتن در کتاب‌هایش معمولا به شیوه‌ی فلسفی موضوعات گوناگون را مطرح می‌کند. از میان آثار مشهور او می‌توان به جستارهایی در باب عشق، تسلی‌بخشی‌های فلسفه، هنر سیر و سفر، پروست چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند، هنر چگونه می‌تواند زندگی شما را دگرگون کند، سیر عشق، شغل مورد علاقه و یک هفته در فرودگاه اشاره کرد.

جملاتی از کتاب شغل مورد علاقه

از این رو در نهایت چندان عجیب نیست (و بنابراین نباید چندان مایهٔ نگرانی باشد) که هنگام پرس و جو در باب اینکه با زندگیِ شغلی‌مان بهتر است چه کنیم، نتوانیم پاسخی سرراست و تر و تمیز ارائه دهیم. این صرفاً نمونهٔ دیگری است از این قاعده که ذهن ما متأسفانه عضلاتِ خودتامل‌گرِ ضعیف و بی‌بنیه‌ای دارد.

از آنجا که ذهن نمی‌تواند به‌سادگی به برنامهٔ شغلیِ روشنی برسد، اما در عین حال مادهٔ خام لازم برای چنین برنامه‌هایی در آن وجود دارد، باید زمان قابل‌توجهی را صرف این کنیم که آگاهانه شواهد مرتبط را گرد آوریم، کتابخانه‌ای از آن‌ها بسازیم، در باب آن‌ها بیندیشیم و تحلیلشان کنیم؛ و یقین داشته باشیم که این افکار سرگردان و ادراکاتِ حسیِ گریزپا سرانجام روزی به‌شکل گزاره‌ها و جملاتی روشن و مشخص درمی‌آیند. البته در مسیر انجامِ این کار پیچیدگی‌هایی نیز وجود دارد (در ادامه به آن‌ها خواهیم پرداخت)، اما مانع اصلیِ آغاز کردنِ این فرآیند این احساس بد است که این کاری ناجور است و انجامش حتی لازم نیست. کوشش برای فهمِ شخصیتِ شغلی‌مان باید با تصدیق اولیهٔ این واقعیت آغاز شود که ذهن ما دچار ابهام طبیعی و بی‌بنیه‌گیِ فکری است؛ بی‌آنکه دستخوش این احساس شویم که گرایش‌های نهانیِ ذهن و روانمان شرم‌آور و یا اینکه نشانهٔ هرگونه ضعف شخصیتی هستند.

فهرست

  • مقدمه
  • یک. از چه زمانی شغلی خواستیم که مورد علاقه‌مان باشد
  • دو. در این جستجو چقدر تنهاییم
  • موانع هدفمند بودن
  • یک. «اسطوره‌ی رسالت»
  • دو. پریشانی ذهن ما
  • جنبه‌های لذت‌بخش کار
  • یک. تشخیص علاقه‌هایتان
  • دو. مقابله با کلید کردن روی یک شغل
  • سه. خطا در مورد خروجی/ورودی مشاغل
  • چهار. یک شغل چه حال و هوایی دارد؟
  • موانع بیرونی و بازدارنده‌های درونی
  • یک. چارچوب‌های شغلی خانواده
  • دو. والدینی که فرزندان را وابسته‌ی خود می‌کنند
  • سه. خطرات موفقیت
  • چهار. اعتماد به نفس و نداهای درونی
  • پنج. دام کمال‌گرایی
  • شش. دام وظیفه‌گرایی
  • هفت. سندروم شیاد پنداری
  • هشت. دام سرمایه‌گذاری شغلی
  • نه. این اگر ایده‌ی خوبی بود، به ذهن من نمی‌رسید
  • ده. اصلاحات آری و انقلاب نه
  • یازده. نیروی انگیزه‌بخش مرگ
  • تسلی بخشی‌ها
  • یک. شادکامی و انتظارات
  • دو. همدلی با خویشتن
  • سه. چرا هیچ‌وقت یک شغل کافی نیست
  • چهار. از نو عاشق شویم
  • پنج. شغلی که به قدر کافی خوب است

معرفی نویسنده
عکس آلن دوباتن
آلن دوباتن

آلن دو باتن فیلسوف، نویسنده و مجری تلویزیونی در ۲۰ دسامبر ۱۹۶۹ میلادی در زوریخ به دنیا آمد. او نویسنده‌ی کتاب های مشهوری مانند آرامش و خودشناسی است. او فرزند ژاکلین و ژیلبر دو باتن بود. ژیلبر در اسکندریه در مصر زاده شده بود و پس از این‌که به خاطر به قدرت رسیدن جمال عبد‌الناصر مجبور به خروج از مصر شد، برای کار و زندگی به سوئیس مهاجرت کرد و هم‌بنیان‌گذار موسسه‌ی مالی-اعتباری جی‌ای‌ام شد (ثروت خانواده‌ی او در سال ۱۹۹۹ م. حدود ۲۳۴ میلیون یورو تخمین زده شد). مادر آلن متولد سوئیس و از اهالی اشکنازی و پدرش از خانواده‌ی یهودیان سفاردی‌ از شهر باتن در کاستیا و لئون بود.

⁦⁦️⁦〰️⁩ᴍᴇʜᴅɪ⁦〰️⁩
۱۳۹۸/۰۶/۰۶

چندتا کتاب از این نویسنده خوندم و و انقدر موضوعات رو خوب با فلسفه توضیح میده که کتاب پرورش کدو انجیری هم بیرون بده من سریع می‌خرم. ولی انتظار نداشته باشید از اون کتاب‌های ساده‌‌ باشه، مثل: «چطور در پنج

- بیشتر
Pantea Madelat
۱۳۹۹/۰۹/۲۱

محتوای کتاب که کاربردی، واقع گرایانه و روشنگر بود؛ برای کسانیکه براشون مهم هست که از کارشون لذت ببرن خیلی مفیده. باید جزو کتب درسی باشه! اما نکته جالب برای من ترجمه بسیار زیبا و حرفه ای کتاب بود. مترجم

- بیشتر
فئودور میخائیلوویچ داستایفسکی
۱۳۹۹/۱۰/۲۳

کتاب نه تنها در مورد پیدا کردن شغل مورد علاقه به شما کمک میکنه؛ بلکه جملاتش _خصوصا بخش های پایانی_ در ابعاد مختلف زندگی مصداق پیدا میکنه و میتونه راهگشا باشه.

behnaz42
۱۳۹۸/۰۹/۰۵

من آلن دوباتن روخیلی دوست دارم ..واین کتابشو درست درروزهای قطعی نت خوندم . درنوشته هایش معمولا منشا مسئله ای رو پیدامیکنم که مدتهاست مثل کلاف پیچیده و ذهنمو مشغول کرده و آنقدرپیچیده که حتی تغییرماهیت داده وسربزنگاه ،درست وبجا

- بیشتر
faezeh
۱۳۹۹/۰۱/۲۱

کتاب خیلی جذاب بود و خیلی خوب طبقه بندی شده مترجم می تونست بهتر از اینم ترجمه کنه انگار کلمات رو نجوییده ترجمه کرده ولی در کل خوب بود کتاب رو برای همه ی گروه ها پیشنهاد می کنم

AliA
۱۳۹۹/۰۸/۱۹

موضوع کتاب متناسب با اسمی هست که براش انتخاب شده، کتاب تلاش میکنه با صحبت هاش و همچنین تعدادی تمرین که در قسمت های مختلف کتاب باهاش مواجه میشید برای پیدا کردن شغلی که واقعا بهش علاقه دارید بهتون کمک

- بیشتر
نعنا
۱۴۰۰/۰۶/۰۷

از آن دسته کتاب هایی که برای همه سنین پیشنهاد می شود چون تنها به بررسی شغل موردعلاقه نمی پردازد بلکه جنبه ای از فلسفه زیست انسان را بیان می کند و صد البته که اگر نوجوان یا جوانی که

- بیشتر
جابر
۱۳۹۹/۰۱/۱۵

سلام من با اینکه فارغ‌التحصیل شدم و الآن مشغول به کار هستم خیلی با این کتاب حال کردم و به شما هم توصیه میکنم ...

مهدی صمدی
۱۳۹۸/۰۸/۲۰

نویسنده این حقیقت رو بیان کرده که تصور ما از شغل خیلی فانتزی شده.در ادامه کلی حرف می زنه تا این که خسته بشی از گشتن و از فانتزی بیای بیرون و یک شغل رو با توجه به یه سری

- بیشتر
Shatut
۱۳۹۸/۰۶/۱۸

کتاب ساده‌ایه و چندان فلسفی نیست، به‌نظرم بیشتر روانشنایی_اجتماعیه. مثلا میگه ریشه‌ی اینکه به چه جور کاری علاقه دارید رو در‌کودکی‌تون جستجو کنید. کلا کتاب خوبیه مخصوصا برای جوانان زیر ۳۵ سال که یکی از دغدغه‌هاشون شغله.

ما نباید به‌خاطر سردرگمی‌هایمان خود را سرزنش کنیم. فرهنگ ما برایمان معضل بسیار بدی به‌بار آورده است: به ما وعده داده که مشاغلی رضایت‌بخش وجود دارند، اما بدبختانه به ما این آمادگی را نداده که چگونه استعدادها و سلایق خود را کشف کنیم.
mortaza.j
ما عموماً حسادت را یک احساس مولد نمی‌دانیم. اما هر بار که دچار حسادت می‌شویم شانسی به ما رو کرده است تا بدانیم چه چیزهایی ما را از اعماق وجود جذب می‌کنند. وقتی حسادت‌هایمان را بادقت و جزئیات بیشتری بررسی کنیم، می‌توانیم بفهمیم که احساس می‌کنیم دچار چه فقدانی هستیم و با توجه به این نکته، بیندیشیم که باید چه هدفی برای خود برگزینیم.
فرنوش
هر شخصی که به او حسادت می‌ورزیم، دارای قطعه‌ای از پازلی است که وقتی کامل شود آیندهٔ محتمل ما را به تصویر می‌کشد. هر بار که صفحات روزنامه را ورق می‌زنیم یا در رادیو آخرین اخبار را در مورد پیشرفت‌های شغلیِ همکلاسی‌های قدیمی‌مان می‌شنویم و احساس حسادت می‌کنیم، باید بدانیم که در همین احساس‌ها سرنخ‌هایی وجود دارند که اگر آن‌ها را به‌درستی گرد آوریم آن‌گاه چهره‌تصویری از «خویشتن حقیقی» ما نقاب از رخ برمی‌افکند. به جای اینکه از این عواطف فرار کنیم، باید با آرامش تمام یک پرسش حیاتی و رهایی‌بخش را از همهٔ آن حسادت‌ها بپرسیم: «از شما چه چیزی می‌توانم بیاموزم؟»
فرنوش
ما هم‌اکنون چیزهای بسیاری می‌دانیم، اما نمی‌دانیم که آن‌ها را می‌دانیم؛ زیرا در فن گردآوری و تفسیر تجربیاتمان هیچ آموزشی ندیده‌ایم
plato
یکی از چیزهایی که بازتابی کوچک اما مهم از این رویکرد است، این عادت ماست که از کودکان حتی وقتی بچه‌اند می‌پرسیم که می‌خواهند وقتی بزرگ شوند چه‌کاره شوند. این پیش‌فرض ضعیف اما واضح در کار است که در میان گزینه‌هایی که کودک به آن‌ها ابراز علاقه می‌کند (فوتبالیست، مدیر باغ وحش، فضانورد و غیره) نخستین بارقه‌های لرزانِ آن ندای درونی را می‌شنویم که تقدیر ازلیِ کودک را اعلام می‌کند. گویا اصلاً برایمان عجیب به‌نظر نمی‌رسد که انتظار داریم یک بچهٔ چهار و نیم‌ساله درکی از هویت خویش در بازار کارِ بزرگسالان داشته باشد.
مبین
بسیار غرورشکن است که بدانیم بسیاری از دستاوردهای بزرگ حاصل استعداد یا مهارت فنی نبوده‌اند، بلکه صرفاً حاصل نوعی شادابیِ غریبِ روح اند که آن را اعتمادبه‌نفس می‌خوانیم.
MSadra
بدتر آنکه تصور می‌کنیم «کشف رسالتمان در زندگی» کشفی است که همهٔ ما باید بتوانیم در مدت زمانی کوتاه به آن دست یابیم و (به لطف پیشگامان دیندار و هنرمندمان) اعتقادمان بر این است که برای کشف این رسالت یکسره باید انفعال پیشه کنیم: تنها کار لازم این است که برای فرارسیدنِ لحظهٔ الهام منتظر بمانیم؛ تا شوقی درونی یا غریزه‌ای شورمندانه فرا برسد ــ هم‌ارز مدرنِ غرش تندر یا ندایی آسمانی ــ که ما را به‌سوی مثلاً شغل تخصصیِ درمان بیماری‌های پا و یا مدیریت زنجیرهٔ تأمین هدایت کند.
plato
در کودکی به تحلیل خوشی‌هایمان نمی‌پردازیم، اما تقریباً فقط در کودکی است که احساس لذت بی‌واسطه و شدید به ما دست می‌دهد. بعد از کودکی وارد بیابانِ دورهٔ بلوغ می‌شویم، به‌تدریج بازیگوشی کنار می‌رود و به دنبال موقعیت اجتماعی می‌افتیم و در نهایت جذب نظام اقتصادی می‌شویم. وقتی به بزرگسالی می‌رسیم اینکه چه چیزی می‌تواند واقعاً به ما لذت بدهد در پایین‌ترین درجهٔ اولویت‌هایمان قرار می‌گیرد.
jim.ech
ما عموماً حسادت را یک احساس مولد نمی‌دانیم. اما هر بار که دچار حسادت می‌شویم شانسی به ما رو کرده است تا بدانیم چه چیزهایی ما را از اعماق وجود جذب می‌کنند. وقتی حسادت‌هایمان را بادقت و جزئیات بیشتری بررسی کنیم، می‌توانیم بفهمیم که احساس می‌کنیم دچار چه فقدانی هستیم و با توجه به این نکته، بیندیشیم که باید چه هدفی برای خود برگزینیم.
کاربر ۶۶۵۲۵۵۶
کشف بهترین همخوانی بین یک فرد و یک شغل، با اینکه چالشی خطیر و البته بسیار مشروع است، مستلزم میزان بالایی از فکر، کاوش و کمک دانایان است و چه بسا سال‌ها ذهن ما را به خود مشغول کند. از این رو کاملاً منطقی و قابل‌درک است که ندانیم باید سراغ چه کاری برویم. و در واقع اینکه متوجه شویم جواب این پرسش را نمی‌دانیم یکی از نشانه‌های مهم بلوغ است، به‌جای اینکه با این فکر آزارنده بر خودمان رنج‌های بسیار تحمیل کنیم که قاعدتاً باید جواب این سؤال را بدانیم.
فاطمه
ما نباید به‌خاطر سردرگمی‌هایمان خود را سرزنش کنیم
I'm 26
«هر حرکت بی‌ادبانه شرارتی درونی را برملا می‌کند».
Z🪐
تصور کنید موتزارت آزمون میرز ــ بریگز را انجام می‌داد. پس از اینکه به سؤال‌ها پاسخ می‌داد، احتمالاً به وی از این جنس توصیه‌ها می‌شد: «شغل بهینه برای شما آن‌هایی هستند که مستلزم کار تخیل‌ورزانه با ایده‌ها و طراحی‌ها هستند. از جملهٔ این مشاغل این‌ها هستند: هنرها، بازیگری، نویسندگیِ خلاقانه و همچنین طراحی تجسمی، گریزاندیشی (تفکر بر اساس حس ششم)، خلاقیت شغلی، همکاری یا آغاز کار با ایده‌های جدید و کار در موقعیت‌هایی که هیچ مجموعه دستورالعمل مشخصی در کار نیست. نمونه‌هایی این از مشاغل چنین هستند: طراح گرافیکی، مشاور آموزشی، برنامه‌ریز جشن‌ها، مدیر ارتباطات عمومی». این توصیه‌ها خیلی فاصله دارد با اپرای دون ژوان یا کلارینت کنسرتو در لا ماژور.
مرلین
تفاوت بین ذهن خلاق و ذهن فاقد خلاقیت این نیست که شخص خلاق افکاری متفاوت در سر دارد، بلکه شخص خلاق درونیات ذهنی‌اش را جدی‌تر می‌گیرد.
علیرضا
در بخش عمده‌ای از تاریخ بشر، این تصوری خارق‌العاده و غیرعادی محسوب می‌شد که هر انسانی قرار است (به جای اینکه صرفاً همسر یا شوهر خویش را تحمل کند) عاشق شریک زندگی‌اش باشد. ازدواج اساساً هدفی عمل‌گرایانه داشت: مثل یکپارچه کردن دو قطعه زمینِ مجاور، یافتن کسی که بتواند خوب شیر گاو بدوشد یا نسل سالمی از فرزندان به دنیا بیاورد. عشق رمانتیک چیز دیگری بود ــ چه بسا برای یک شخص پانزده‌ساله در حد یک تابستان چیز بدی نبود، یا اگر کسی در بزرگسالی طالب عشق می‌بود با کسی به‌جز همسرش این اتفاق می‌افتاد، آن‌هم تازه پس از تولد هفتمین فرزندش.
هما
در حالی که برخلاف آنچه این تصور تأسف‌بار و سرکوب‌گرانهٔ رسالت به ما می‌گوید، کاملاً منطقی ــ و حتی نشانهٔ سلامت ــ است که استعدادهای خویش را نشناسیم و ندانیم آن‌ها را چگونه به کار بگیریم. طبیعت انسان آن‌قدر پیچیده، توانایی‌های هر فرد آن‌قدر غامض و به‌سختی قابلِ تعریف دقیق و اقتضائات زمانه آن‌قدر بی‌ثبات است که کشف بهترین همخوانی بین یک فرد و یک شغل، با اینکه چالشی خطیر و البته بسیار مشروع است، مستلزم میزان بالایی از فکر، کاوش و کمک دانایان است و چه بسا سال‌ها ذهن ما را به خود مشغول کند.
plato
این حقیقت را از یاد نبریم که هنگامی بیشترین خدمت را به دیگران می‌کنیم و بیشترین سهم را در جامعه خواهیم داشت که پرتخیل‌ترین و اصیل‌ترین جنبه‌های شخصیِ وجودمان را وارد شغلمان کنیم. تصمیم‌گیری بر حسب وظیفه، درآمدی حداقلی را برایمان تضمین می‌کند اما تنها کار خالصانه و پرلذت است که به موفقیت‌های عظیم می‌انجامد.
Masoumeh Torabi
تفاوت بین ذهن خلاق و ذهن فاقد خلاقیت این نیست که شخص خلاق افکاری متفاوت در سر دارد، بلکه شخص خلاق درونیات ذهنی‌اش را جدی‌تر می‌گیرد. آنچه به آنان امکان می‌دهد این کار را بکنند، ویژگی‌ای است که امرسون بسیار آن را عزیز می‌دارد: قابلیت مقاومت در برابر ترس از تحقیر شدن. ریشهٔ میان‌مایگی این است که بیشتر از کارها و حرف‌های عموم مردم پیروی کنیم تا افکار و احساساتی که در ذهن خودمان (درست زیر سطح) در گردش هستند. ما درونا به‌شکلی مبهم می‌دانیم که چه کارهایی می‌توان کرد، اما به شهودهای خاموشمان اعتماد نداریم. در نتیجه به تصوری مطیعانه و فئودالی تن درمی‌دهیم: یعنی اینکه فقط دیگران هستند که اجازه دارند مبتکر ایده‌های خوب باشند.
FerFerism
چه بسا زمانی فرا برسد که کم‌کم فرزندان تهدیدی برای جایگاه والدین خویش شوند، البته نه به‌واسطهٔ تنبلی و تن‌آسایی، بلکه برعکس: به‌واسطهٔ موفقیت‌های بزرگی که فرزندان را از خانه جدا می‌کند
آنا جمشیدی
ما خودمان را از درون می‌بینیم اما دیگران را صرفاً از بیرون می‌بینیم. ما همواره از اضطراب‌ها، تردیدها و حماقت‌های خودمان از درون آگاهی داریم. ولی همهٔ آنچه در مورد دیگران می‌دانیم چیزهایی است که ازقضا مرتکب شده و با ما در میان گذاشته‌اند؛ حرف‌های دیگران یک منبع اطلاعات بسیار محدودتر است و در عین حال اطلاعات را به شکل تصفیه‌شده در اختیارمان می‌گذارد. ما به‌کرات ناگزیر به این نتیجه می‌رسیم که حتماً جزو ناجورترین و انزجارآورترینِ انسان‌ها هستیم، در حالی که در واقع به‌هیچ‌وجه این‌طور نیست. با آنکه دقیقاً نمی‌دانیم فردی که از بیرون بسیار گیراست در درونش چه رنج‌ها و ویرانی‌هایی وجود دارد، می‌توانیم یقین داشته باشیم که چنین چیزی قطعاً وجود دارد. چه بسا دقیقاً ندانیم چه حسرت‌هایی در درون آنان است، اما در هر صورت احساساتی دردناک در درونشان جریان دارد.
FerFerism

حجم

۳۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

حجم

۳۶۷٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۱۹۲ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان