کتاب سه قطره خون
معرفی کتاب سه قطره خون
کتاب سه قطره خون نوشته صادق هدایت، داستاننویس معاصر ایرانی است. کتاب سه قطره خون یکی از مشهورترین مجموعه داستانهای ادبیات معاصر ایران است.
درباره کتاب سه قطره خون
سه قطره خون مجموعهای از داستانهای کوتاه نوشته هدایت است این مجموعه شامل داستانهای سه قطره خون، گرداب، داش آکل، آینه شکسته، طلب آمرزش، لاله، صورتکها، چنگال، مردی که نفسش را کشت، محلل و گجسته دژ است.
این مجموعه در بین طرفداران ادبیات داستانی بسیار مشهور است و از فیلم داش آکل دو اقتباس سینمایی ساخته شده است. این داستانها کوتاه هستند اما زبان خاص هدایت در تمامشان تکرار میشود و تنها داستان متفاوت این مجموعه گجسته دژ است که عقاید ناسیونالیستی هدایت را نشان میدهد.
خواندن کتاب سه قطره خون را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
علاقهمندان به داستانهای ایرانی به ویژه دوستداران آثار صادق هدایت از این کتاب لذت خواهند برد.
درباره صادق هدایت
صادق هدایت در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۲۸۱ متولد شد. او نویسنده، مترجم و روشنفکر ایرانی بود. صادق هدایت را همراه محمدعلی جمالزاده و بزرگ علوی و صادق چوبک یکی از پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند.
هدایت از پیشگامان داستاننویسی نوین ایران و نیز، روشنفکری برجسته بود. بسیاری از پژوهشگران، رمانِ بوف کور او را مشهورترین و درخشانترین اثر ادبیات داستانی معاصر ایران دانستهاند. هرچند آوازه هدایت در داستاننویسی است، امّا آثاری از متون کهن ایرانی مانند زند وهومن یسن را بازنویسی کرده او همچنین آثار نویسندگانی مانندِ آنتون چخوف، فرانتس کافکا، آرتور شنیتسلر و ژان پل سارتر را نیز ترجمه کردهاست. شمار بسیاری از سخنوران ایرانی نسلهای بعدی، از غلامحسین ساعدی و هوشنگ گلشیری و بهرام بیضایی تا رضا قاسمی و عباس معروفی و دیگران، هر یک به نوعی کمتر یا بیشتر تحت تأثیر کار و زندگی هدایت واقع شده و دربارهاش سخن گفتهاند.
از دیگر آثار صادق هدایت میتوان به زنده به گور، سگ ولگرد، نیرنگستان، سایه روشن و فواید گیاهخواری اشاره کرد.
صادق هدایت در ۱۹ فروردین سال ۱۳۳۰ در پاریس خودکشی کرد و چند روز بعد در قطعهٔ ۸۵ گورستان پر-لاشز به خاک سپرده شد.
بخشی از کتاب سه قطره خون
همایون با خودش زیر لب میگفت: «آیا راست است؟... آیا ممکن است؟ آن قدر جوان، آنجا در شاه عبدالعظیم ما بین هزاران مردة دیگر، میان خاک سرد نمناک خوابیده... کفن به تنش چسبیده! دیگر نه اول بهار را میبیند و نه آخر پاییز را و نه روزهای خفهی غمگین مانند امروز را... آیا روشنایی چشم او و آهنگ صدایش به کلی خاموش شد! او که آن قدر خندان بود و حرفهای بامزه میزد!...
هوا ابر بود. بخار کمرنگی روی شیشههای پنجره را گرفته و از پشت آن شیروانی خانة همسایه دیده میشد که یک ورقه برف رویش نشسته بود. برفپارهها آهسته و مرتب در هوا میچرخیدند و روی لبهی شیروانی فرود میآمدند. از دودکش روی شیروانی دود سیاه رنگی بیرون میآمد که جلوی آسمان خاکستری پیچ و خم میخورد و کمکم، ناپدید میگردید.
همایون با زن جوان و دختر کوچکش هما در اتاق سردستی خودشان جلوی بخاری نشسته بودند. ولی برخلاف معمول که روز جمعه در این اتاق خنده و شادی فرمانروایی داشت، امروز همهی آنها افسرده و خاموش بودند. حتی دختر کوچکشان که آن قدر مجلس گرمی میکرد، امروز عروسک گچی خود را با صورت شکسته پهلویش گذاشته، مات و پکر به بیرون نگاه میکرد. مثل اینکه او هم پی برده بود که نقصی در بین است و آن نقص عموجان بهرام بود که به عادت همیشه نیامده بود. و نیز حس میکرد که افسردگی پدر و مادرش برای خاطر اوست: لباس سیاه، چشمهای سرخ بیخوابیکشیده و دود سیگار که در هوا موج میزد... همهی اینها فکر او را تأیید میکرد.
حجم
۶۲۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۶۲۰٫۸ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۹
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
نظرات کاربران
سه قطره خون مجموعه داستان کوتاهی از صادق هدایته که این داستانها سبک جنایی داشته و بوی خون میدن. فوقالعادست. واقعا افتخار میکنم همچین نویسندهای توی کشورمون چشم به جهان گشوده.
همایون، هما، جمشید اودت، خجسته، سید احمد، ربابه، لاله، خداداد و...، شخصیت های داستان های کوتاه این کتابن. یه کتاب با چندین داستان. هر داستان با پایانی تلخ..