دانلود و خرید کتاب باشگاه دوما آرتورو پرز رورته ترجمه حسین علیرضایی
تصویر جلد کتاب باشگاه دوما

کتاب باشگاه دوما

ویراستار:سارا بحری
دسته‌بندی:
امتیاز:
۱.۷از ۳ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب باشگاه دوما

کتاب باشگاه دوما نوشته آرتورو پرز رورته که با ترجمه حسین علیرضایی منتشر شده است. با کتاب باشگاه دوما عاشقان ادبیات به دنیای داستان‌های کلاسیک و جنایت سفر می‌کند و اتفاقات مرموزی را پشت سر می‌گذارند.

درباره کتاب باشگاه دوما

کتاب باشگاه دوما درباره یک کاراگاه مزدور یا به نوعی کتاب پیدا کن تخصصی است به نام لوکاس کورسو است. او مشتریان خاص و ثروتمندی دارد که حاضر هستند برای کتاب‌های خطی و چاپ اول هزاران دلار هزینه کنند و کورسو برای آن‌ها کتاب‌های اصیل پیدا می‌کند. این کتاب زمانی به اوج هیجان می‌رسد که یک کلکسیونر آثار دوما که بخش‌هایی از کتاب‌های او دست پیدا کرده است در خانه‌اش دارزده پیدا می‌شود. پلیس نمی‌داند که او کشته شده یا خودکشی کرده است اما این اتفاق بیشتر شبیه به جنایت است. نویسنده در داستان به ما کدهایی می‌دهد که جنایتکاران را پیدا کنیم و این موضوع ما را وارد دنیای پر هیجانی می‌کند.

خواندن کتاب باشگاه دوما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات جنایی پیشنهاد می‌کنیم

افتخارات کتاب باشگاه دوما

- نامزد جایزه Macavity برای بهترین رمان معمایی در سال ۱۹۹۸

- نامزد جایزه آنتونی برای بهترین رمان سال ۱۹۹۸

- نامزد جایزه ادبی بین المللی دوبلین در سال  ۱۹۹۸

- حضور در لیست پرفروش‌ترین داستان‌های معمایی

درباره آرتور پرز رورته

آرتور پرز رورته رمان‌نویس و روزنامه‌نگار اسپانیایی است، آرتورو پرز رورته، متولد سال ۱۹۵۱ است. او مدت زمان بسیاری خبرنگار و گزارش‌گر جنگ بود و همین تجربیات باعث نوشتن رمان اولش شد. او در این کتاب به دوران ناپلئون و جنگ‌های او پرداخته است. آرتور پرز رورته از ۱۸ سال پیش عضو آکادمی سلطنتی اسپانیا است او تا به حال جوایز و افتخارات بسیاری در زمینه نویسندگی کسب کرده است؛ از جمله Premio Gregor von Rezzori در سال ۲۰۰۸.او در سال ۲۰۱۰ از طرف روزنامه‌های اسپانیایی به عنوان یکی از ۱۰ نویسنده بزرگ اسپانیا که آثار پرفروش دارند انتخاب شد.

بخشی از کتاب باشگاه دوما 

کورسو داشت یادداشت برمی‌داشت. همان‌طور که یکی از آشنایان او مدت‌ها بعد وقتی در مکالمه‌ای اسمش بر زبان آمد درمورد او می‌گفت، دقیق، بی‌پروا و مثل یک مارماهی سیاه مرگ‌بار بود. او در مواجهه با مردم روش منحصربه‌فردی داشت. از پشت عینکش به آنها خیره می‌شد و آرام به نشانهٔ تأیید برایشان سر تکان می‌داد و حالتی مسئولیت‌پذیر، خوش‌نیت اما شکاک به خود می‌گرفت؛ مثل هرزه‌ای که با آرامش به غزلی عاشقانه گوش می‌دهد. انگار داشت به شما این فرصت را می‌داد که پیش از آنکه دیر شود خودتان را تصحیح کنید.

بعد از چند لحظه از نوشتن دست کشید و سرش را بالا آورد. «ولی تو فقط روی رمان‌های معروف کار نمی‌کنی. تو یک منتقد ادبی معروف برای بقیهٔ...» تردیدی کرد و دنبال لغت درست گشت. «بقیهٔ کارهای جدی هستی. خود دوما کارهاش رو به‌عنوان ادبیات ساده معرفی می‌کنه. انگار رویکردش بیشتر به سمت مخاطبه.»

این شیوهٔ معمول او بود. یک نشانهٔ تجاری؛ مثل روکامبول که به‌جای کارت ویزیت یک کارت بازی به مشتری‌هایش می‌داد. کورسو حرف‌هایی معمولی می‌زد، انگار هیچ‌گونه اطلاعاتی از موضوع موردبحث نداشت و موذیانه شما را تهییج می‌کرد که واکنش نشان دهید. اگر معذب می‌شدید و بحث می‌کردید اطلاعات بیشتری می‌دادید. من احمق نبودم و می‌دانستم کورسو چه هدفی دارد بااین‌حال عصبانی شدم.

گفتم: «این حرف رو نزن. کتاب‌های زیادی توی ژانر سریالی تولید شده‌ن ولی دوما خیلی بالاتر از این حرف‌ها بود. توی ادبیات، زمان مثل یک کشتی شکسته‌ست که توی اون حتی خدا هم فقط از خودش مراقبت می‌کنه. تو رو به این چالش دعوت می‌کنم که بگی کدوم‌یک از قهرمان‌های اون دوره تونست مثل دارتان‌یان و دوست‌هاش جاودانه بشه. البته شرلوک هولمز رو استثنا قرار بده. بله، سه تفنگدار یک رمان ماجراجویانه بود که درگیر مشکلات ژانر سریالی بود. ولی این رمان یک کتاب متفاوت و بسیار بالاتر از حد معمول این سبکه. یک داستان پر از دوستی و ماجراجویی که باوجود تغییر ذائقه‌ها و علاقهٔ احمقانه به از بین بردن هیجان توی رمان‌ها، هنوز مطرحه. انگار از بعد از جویس مجبور بودیم با مالی بلوم بسازیم و اودیسه رو کنار بذاریم. مقالهٔ جمعه یا قطب‌نمای کشتی من رو خوندی؟ کتاب اودیسه هومر همیشه برای من جذابه.»

به اینجا که رسیدم کمی محکم‌تر حرف زدم و منتظر واکنش کورسو ماندم. او لبخند ملیحی زد و ساکت ماند، اما وقتی حالت چهره‌اش را با زمانی که داشتم درمورد اسکاراموش حرف می‌زدم مقایسه کردم، فهمیدم مسیر درستی را در پیش گرفته‌ام.

بالاخره گفت: «می‌دونم چی می‌خواین بگین آقای بالکان. نظرات شما مشهور و بحث‌برانگیز هستن.»

«نظرات من برای این شناخته‌شده هستن که روشون فکر می‌کنم. و همون‌طور که همین الان ادعا کردین، دوما سعی می‌کرده مخاطبش رو راضی نگه داره، شاید نمی‌دونین که نویسندهٔ سه تفنگدار از سال ۱۸۳۰ تا ۱۸۴۴ توی خیابون‌ها برای انقلاب کبیر فرانسه می‌جنگیده. و برای کمک به انقلاب از جیبش به گاریبالدی کمک مالی می‌کرده. این رو یادتون نره که پدر دوما یکی از ژنرال‌های مهم انقلاب کبیر فرانسه بود. این مرد پر از عشق به ملت و آزادی بود.»

«هرچند احترامش به حقیقت نسبی بود.»

گفتم: «اهمیتی نداره. می‌دونی دوما به کسانی که به تحریف تاریخ متهمش می‌کردن چه جوابی می‌داد؟ می‌گفت درسته. من تاریخ رو تحریف کردم، اما این کارم باعث به وجود اومدن نتایج زیبایی شده.» خودکارم را گذاشتم و به سمت قفسهٔ کتاب‌ها رفتم. آنها تمام دیوار اتاق مطالعه را پوشانده بودند. در قفسه را باز کردم و یک کتاب با جلد چرمی بیرون کشیدم.

ادامه دادم: «دوما هم مثل همهٔ نویسنده‌ها و افسانه‌سراها یک دروغ‌گو بوده. کنتس دش که خیلی خوب اون رو می‌شناخت، درموردش می‌گه هر حکایت تاریخی جعلی‌ای که دوما روایت می‌کنه، به‌عنوان یک حقیقت تاریخی قلمداد شده. مثلاً کاردینال ریشلیو که در دوران خودش مرد بزرگی بوده بعد از اینکه دوما درموردش می‌نویسه، همه اون رو به‌عنوان یک شیطان بزرگ می‌شناسن...» به سمت کورسو برگشتم و کتابی را که در دستم بود نشانش دادم. «این کتاب رو دیده بودین؟ این رو گاتین دو کورتیلز دو ساندرا نوشته. یک تفنگدار که اواخر قرن نوزدهم زندگی می‌کرده. اینها یادبودهای دارتان‌یان واقعی، چارلز دو باتز کستلمور کنت دارتان‌یان هستن. اون سال ۱۶۱۵ توی گاسکون به دنیا اومده و واقعاً یک تفنگدار بوده. هرچند در دوران مازارن زندگی می‌کرده نه ریشلیو. سال ۱۶۷۳ توی محاصرهٔ ماستریخت مرد، درست زمانی که مثل داستانش می‌خواستن بهش لقب مارشال بدن. پس می‌بینی... تحریف‌های دوما واقعاً محصول دلنشینی به جا گذاشته. یک گاسکونی خالص که تاریخ فراموشش کرده بوده، با نوشته‌های یک نویسندهٔ نابغه دوباره زنده شده.»

«پس این رو قبول داری که دوما یک شیاد بوده؟»



بهار قربانی
۱۴۰۲/۰۳/۰۱

نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم، پر از اسامیه که توضیحی بابت‌شون توسط مترجم داده نشده و خواننده صرفا میخونه بدونه اینکه حالیش بشه که قضیه چیه؟ یعنی حس من اینطور بود میخوندم اما نمیفهمیدمش. داستان در ابتدا خوب شروع شد یه

- بیشتر

حجم

۷۶۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

حجم

۷۶۶٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۳۷۶ صفحه

قیمت:
۵۷,۵۰۰
۴۰,۲۵۰
۳۰%
تومان